مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

تعریف معنویت گرایی جدید

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (از صفحه ۱۲۷ تا ۱۴۰)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/142391
تعریف معنویت گرایی جدید (۱۴ صفحه)
مترجم : طالبی دارابی،باقر
نویسنده : جرج د.کریسایدز،
هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۲۷)


‌ ‌‌‌در‌ ایـن نوشتار برآنم که به یک پرسش به ظاهر پیش‌پا افتاده که پیش‌ از‌ ایـن‌ بـارها عـالمانِ جنبش‌های نوپدید دینی از آن بحث کرده‌اند، پاسخ گویم. یک جنبش نوپدید دینی‌ چیست؟ به رغم این واقـعیت که در بی‌شماری از سخنرانی‌ها از جمله دو سخنرانی‌ از همین نویسنده (۱۹۹۴‌ و ۱۹۹۹‌) از این موضوع سخن به میان آمـده اما من معتقدم کـه تـا کنون تعریف مناسبی از آن ارائه نشده است.

این پرسش به دلایل مختلف مهم است: یکم، کسانی از ما‌ که واحدهایی را درباره جنبش‌های نوپدید دینی تدریس می‌کنیم باید در قبال انتخاب این موضوع توجیهی مناسب داشـته باشیم و مؤلفه‌هایی را تقریر کنیم تا دانشجویان به روشنی دریابند که کدام جنبش‌ها‌ موضوعاتی‌ قابل اعتنا برای تحقیقاتشان هستند و کدام یک از حوزه موضوع مورد نظر آنها خارج‌اند. دوم، استفاده از تعریفی که بتواند پاسـخی قـانع‌کننده به سازمان‌ها و جنبش‌هایی بدهد که نسبت به قرار‌ گرفتن‌ خود در زیر چتر «جنبش‌های نوپدید دینی» اعتراض دارند، مهم است. اینان خود را نوپدید نمی‌دانند. برای نمونه جنبشی مثل ISKCON مدعی است کـه قـدیمی‌ترین دین دنیاست که از‌ وداهای‌ باستانی و داستان‌های

______________________________

۱٫ جرج د. کریسایدز (George D. Chryssides) استاد دانشگاه وُلوِرهامتون (Wolverhampton) این مقاله را در چهارمین کنفرانس بین‌المللیِ برگزارشده از سوی مرکز مطالعات ادیان جدید، ارائه کرده است. کنفرانس مزبور‌ از‌ تاریخ‌ ۲۹ تا ۳۱ آگـوستِ ۲۰۰۰‌ در‌ شـهر‌ ریگا در کشور لتونی برگزار شد.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۲۸)


زندگی کریشنا سر بر آورده است و تاریخ آن بنا به این ادعا به ۳۰۰۰ سال‌ قبل‌ از‌ میلاد بر می‌گردد. قدیسان ایام اخیر و شهود یَهْوِه‌ به‌ ترتیب مـدعی هـستند کـه از سنت‌های کلیسا که خدا بـه آدم عـطا کـرده است و از مسیحیت قرن نخست کشفی‌ دوباره‌ داشته‌اند‌. حرفه‌ای‌های ویپاسانا(۱) مدعی‌اند که مراقبه فکری را خودِ بودا تعلیم‌ داده و به عمل درآورده است. بهائیت بـر ایـن امـر پای می‌فشارد که جزو «جنبش‌های نوپدید دینی نیست، بـلکه‌ یـک‌ دین‌ زنده جهان است».

سوم، جنبش ضدفرقه‌ای(۲) بر اینکه اصطلاح «جنبش‌های نوپدید‌ دینی‌» تنها تعبیری زیبا از «فرقه‌ها» است تـأکید دارد، امـا ایـن جنبش‌ها به گونه‌ای قابل درک می‌توانند‌ احساس‌ کنند‌ که همین اصـطلاح به ظاهر بی‌خطر و خنثی آنها را در کنار دسته‌ای‌ دیگر‌ از‌ جنبش‌های دینی یا شبه دینی قرار داده است که تا حـدودی یـک دسـته‌بندی ناصواب‌ می‌باشد‌. چندی‌ پیش نگارنده برخی از دانشجویان را برای تحقیق آخر هـفته بـه لندن برد و در‌ معبد‌ صلح نیپونْزون مِیُوهُوجی(۳) حضور پیدا کرد. زمانی که یکی از راهبه‌ها متوجه شد‌ کـه‌ کـلیسای‌ اتـحاد(۴) نیز در برنامه گنجانده شده است، ضمن اهانت به آن کلیسا بر این‌ نـکته‌ اصـرار ورزیـد که در جایی که کسانی مانند مون‌ها(۵) حضور دارند، آنجا هیچ‌ احترامی‌ ندارد‌. تلاش‌ها بـرای قـانع‌ساختن او نـسبت به اینکه یکی از اهداف همین دیدارهای تحقیقاتی شناخت تفاوت‌ شکل‌های‌ جدید معنویت است، بـی‌فایده بـود. این اتفاق نیاز ما به ارائه یک‌ تعریف‌ روشن‌ از جنبش‌های نوپدید دینی را که فـاقد ارزشـ‌داوری بـاشد روشن می‌سازد.

به طور کلی این‌ رسانه‌ها‌ و جنبش‌ ضدفرقه‌ای بودند که در تعریفِ «مفهوم فـرقه» مـداخله کردند. گروه‌هایی چنان ناهمگون‌ مانند‌ کلیسای اتحاد،(۶) کلیسای علم‌شناسی،(۷) دارالتعلیم ارهارد،(۸) مراقبه مـتعالی،(۹) وفـاداران بـه عهد،(۱۰) برنامه‌ریزان اضطراب زبانی،(۱۱‌) شهودیهوه‌ و جنبش احیای ده فرمان خدا(۱۲) همگی برچسب رسانه‌ایِ «فرقه» را پذیرا‌

______________________________

۱٫ Practitioners‌ of Vipassana

۲٫ Anti-cult Movement (Acm)

۳٫ Nipponzon‌ Myohoji‌

۴٫ Unification‌ Church

۵٫ moosies

۶٫ Unification Church

۷٫ The Church of‌ Scientology‌

۸٫ Erhard Seminar Training (Est)

۹٫ Transcendental Meditation (TM)

۱۰٫ Promise Keepers

۱۱٫ Neuro-Linguistic‌ Programmers‌

۱۲٫ The Movement for the‌ Restoration‌ of the‌ Ten‌ Commandments‌ of God

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۲۹)


شـدند؛ جـنبش ضدفرقه‌ای از‌ این‌ نیز فراتر رفت و سازمان‌های ضدفرقه‌ای مسیحیِ جهانی‌گرایان توحیدی،(۱) دانجوان‌ها و دراگـون‌ها،(۲) بـرخی اشـکال‌ درمان‌ بدیل و گروه بسیار جدید پوکهون (ریچاوت‌ تراست، ۲۰۰۰) را نیز‌ به‌ این دسته‌بندی افزود. با مـطالعه‌ اسـناد‌ نـوشتاریِ ضدفرقه‌ای به سختی می‌توان به یک ارتباط منطقی میان این دسته از‌ جـنبش‌ها‌ کـه گفته می‌شود مورد عفو‌ و بخشش‌ گرایش‌ ضدفرقه‌ای واقع شده‌اند‌، دست‌ یافت: مفهوم «فرقه» ظاهرا‌ فقط‌ شـامل دسـته‌ای از سازمان‌ها و جنبش‌هایی می‌شود که تا حدودی مبهم و در ظاهر، متفاوت هستند‌. شکی‌ نـیست کـه مخالفان فرقه‌ها در انتخاب‌ اهداف‌ خویش به‌گونه‌ای‌ چـشمگیر‌ سـردرگم‌اند‌.

مـن معتقدم که برخی‌ از مخالفان مسیحی فرقه‌ها بـه اشـتباه تقریبا هر آنچه را که (به احتمال قوی بازهای‌ کودکانه‌ای‌ هستند که در آنها نـقش‌های بـازی‌ تخیّلی‌اند‌) و از‌ نظر‌ آنها‌ مخالفِ پروتـستانتیزم انـجیلی‌ است‌، «شـیطانی» خـواندند و بـا این حساب هر مفسری می‌تواند بـه ایـن نتیجه برسد که از هر ده‌ نفر‌ انگلیسی‌ در سال ۱۹۹۵ یک نفر در نهان‌ شـیطان‌پرست‌ اسـت‌ (به‌ نقل‌ از‌ هاروی کاکس، ۱۹۵). محورهای دیـگرِ مورد نقد ظاهرا بـیشتر بـه مهارت‌های زندگی (برنامه‌ریزی برای رفـع اضـطراب زبانی)، انواع درمان‌های جایگزین (رئیکی،(۳) هموپاتی،(۴) طب‌سوزنی(۵)) و اجزای غیب‌گویانه (تاروت،(۶) طالع‌بینی‌،(۷) بیوریتمی(۸)) بـرمی‌گردد. حـتی برخی اجزای جنبش ضدفرقه‌ای بـه تـأیید مـرتبه‌ای از تنوع در میان «فـرقه‌ها» تـمایل نشان دادند؛ در بریتانیا هـم‌اکنون مـرکز اطلاع‌رسانی فرقه‌ها(۹) و مرکز منابع و اطلاعات رفتار خانواده(۱۰‌) میان‌ «فرقه‌های دینی» و «فرقه‌های روان‌درمانی» تمایز قـایل مـی‌شوند (هاورث، ۱۹۹۴، FAIR، ۱۹۹۴).

به یقین در اینجا باید مـیان ایـن جنبش‌ها و سـازمان تـمایزی را قـائل شد تا هر کـس از روی‌ ضابطه‌ بتواند آنها را دین یا حتی «دینی»، و جنبش‌هایی را نیز صرفا ارائه‌کننده «ابزارهای زندگی» تـلقی نـماید. در هر حال من شک دارم که‌ ایـن‌ مـفاهیم دوقـلوی «فـرقه‌های دیـنی» و «فرقه‌های‌ روان‌درمانی‌» تـمام مـوضوعی را که جنبش ضدفرقه‌ای

______________________________

۱٫ Unitatian Universalists

۲٫ Dragons and Dungeons

۳٫ Reiki.

۴٫ Homepathy

۵٫ Aupuncture

۶٫ Biorhythms

۷٫ Astrology

۸٫ Biorhythms

۹٫ The Cult Information Center (CIC)

۱۰٫ Family‌ Action‌ Information and Resouce (FAIR‌)

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۰)


می‌خواهد‌، پوشش دهد. ای.اس.تی(۱) و تی.ام(۲) و تاروت و بنیاد اِمین(۳) و مدرسه علم اقتصاد و بیورهایم‌ها ظـاهرا بـه درسـتی در یکی از این دو دسته جای نمی‌گیرند. اما طـرّاحیِ تـعریفی کـه از‌ نـظر‌ عـلمی درسـت و با تمام آنچه جنبش ضدفرقه‌ای در نظر دارد، موافق باشد، ضرورتی ندارد. به نظر من در عین حال که یک تعریف تقریبا جامع، محققان دانشگاهی را قادر خواهد‌ ساخت‌ تا بـا‌ جنبش ضدفرقه‌ای به بحث بنشینند و از این طریق اصلاحیه‌هایی را در کژتابی‌ها و هشدارهای این جنبش اعمال کنند‌، اما در این روزها شایسته دانشمندان آن است که ابراز دارند‌ که‌ فلان‌ حوزه‌ها خارج از تخصص آنها اسـت. بـنابراین تعریفی مناسب از جنبش‌های نوپدید دینی ما را وامی‌دارد تا ‌‌بار‌ سامان‌دهی حد و مرزها را به دوش بکشیم و برخی جنبش‌ها (نمونه‌هایی روشن مانند پوکمان‌، دانجون‌ها‌ و دراگون‌ها‌) را از گستره دلمشغولی‌های خودمان خارج سازیم و احتمالاً تـأیید کـنیم که جنبش‌های دیگری که تاکنون‌ به عنوان جنبش‌های نوپدید دینی تلقی شده‌اند، همچنان باید همان‌طور تلقی شوند.

برخی‌ تعریف‌های ارائه شده

جان‌ سالیبا‌(۴) در کـتابش چـشم‌اندازهای جنبش‌های نوپدید دینی(۵) (۱۹۹۵) سه نـوع تـعریف را مورد توجه قرار می‌دهد که بنابر ویژگی‌ها عبارت‌اند از: ۱٫ الاهیاتی؛ ۲٫ روان‌شناختی؛ ۳٫ جامعه‌شناختی. به نظر من تعریف نوع اول تعریفی است‌ که دو ضد فرقه مسیحی، یعنی مـک دُوِل و اسـتوارت ارائه کرده‌اند:

فرقه عبارت اسـت از گـروهی از مردم که باورهایش را بر جهان‌بینی یک رهبری انحصاری استوار می‌سازد که همیشه آموزه‌های‌ اصلی‌ مسیحیت را آن‌گونه که از کتاب مقدس به دست می‌آید، رد می‌کند.(۶)

مشکلات چنین تعریفی کاملاً روشن ا ست. مـوضوع روشـن آن موجب می‌شود تا دیگر ادیان سنتی جهان [به جز‌ مسیحیت]‌، ادیان دیاسپورا و نهادهای عرفی‌گرا مانند مارکسیسم و اومانیسم را دربر گیرد. علاوه اینکه در میان دیگر جنبش‌ها، شهود یهوه،

______________________________

۱٫ EST

۲٫ TM

۳٫ Emin Foundation

۴٫ John Saliba

۵٫ perspectives on New Raligious Movements‌ (۱۹۹۵‌)

۶٫ McKoewll and Stcwartc, 1992, p15.

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۱)


کریستادلفیان(۱) و پنجاهه گرایانِ «تـنها عـیسی»،(۲) چه بـسا ادعا کنند که ما بر آموزه‌های اصلی، آن‌گونه که در کتاب مقدس تعلیم داده شده است، تکیه‌ داریم‌ و در‌ عـین حال کلیساهای سخت‌اندیش را‌ متهم‌ کنند‌ که عقایدی نظیر تثلیث و فناناپذیری روح را بـه جـای رسـتاخیز بدن و غیره بر مسیحیت تحمیل کرده‌اند؛ در حالی که طرح این‌ پرسش‌ که‌ کتاب مقدس به واقع چـه ‌ ‌چـیزهایی را درباره‌ این‌ آموزه‌ها تعلیم می‌دهد پرسشی بجا و مشروع است، اما این نوع بـحث را بـاید در عـرصه‌های دیگر مطرح ساخت. شخصیت‌های‌ علمی‌ و گروه‌های‌ عرفی‌گرای دیدبان فرقه احتمالاً نخواهند توانست با تعریفی کـه برخی‌ آموزه‌های خاص دینی را پیش‌فرض گرفته و اعلام کرده است که این آموزه‌ها در بـستر مسیحیت ثابت‌اند، کار کـنند‌.

تـعریف‌های‌ روان‌شناسان‌ در پیوند با سلطه روان‌شناختی‌ای است که بنا به ادعا، رهبران‌ یا‌ سازمان‌های جنبش‌های نوپدید دینی نسبت به جست‌وجوگران حقیقت و اعضا از آن برخوردارند. بنا به نقل سالیبا‌، از‌ فیلیپ‌ کوشمان،(۳) وی ویژگی‌های یک «فـرقه» را چنین بیان می‌کند:

۱٫ فرقه را رهبری‌ فرهمند‌ کنترل‌ می‌کند که او را خدا یا کسی می‌پندارند که حامل یک پیام انحصاری از‌ خداست‌ و همین‌ ویژگی او را بالاتر از دیگران قرار می‌دهد؛

۲٫ مروّج این عقیده است که تـنها‌ یـک‌ عقیده درست و یک راه درست برای تحقق آن عقیده وجود دارد؛

۳٫ وفاداری بی‌چون‌ و چرا‌ و اطاعت‌ محض را نسبت به عقاید انحصاری و احکام و شیوه‌های تمامیت‌خواه مطالبه می‌کند؛

۴٫ روش‌های کنترل ذهن‌ را‌ به کار می‌برد؛

۵٫ اغواگری و فـریب را بـه هنگام جذبِ هوادار و، در مواجهه با‌ جهان‌ بیرون‌ به کار می‌بندد؛

۶٫ به طور ساختاری قدرت کار و ثروت اعضا را به خدمت می‌گیرد؛

۷٫ اعضایی‌ را‌ که با گروه مخالفت کنند یا آن را ترک نـمایند مـورد حمله‌ قرار‌ می‌دهد‌ یا تحریم می‌کند.(۴)

______________________________

۱٫ Christadelphians

۲٫ `Jesusonly”” Pentecostalists

۳٫ philip Cushman

۴٫ saliba, 1995, p.5

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۲)


البته این گونه تعریف‌ها‌ هوشیارانه‌ فرض‌ را بر این قرار می‌دهند که «فرقه‌ها» به خاطر ارتکاب شست‌وشوی مغزی‌ و افساد‌ روان‌شناختی حقیقتا مجرم هستند. کـافی اسـت کـه بگویم این ادعاها برخلاف یـافته‌های عـلمی‌ترین تـحقیقات هستند: تنها‌ تنی‌ چند از روان‌شناسان و روان‌پزشکان (مثل سینگر(۱) و لیفتون(۲)) از نظریه کنترل ذهن حمایت‌ می‌کنند‌. نشانه‌هایی که این تعریف‌ها برای معرفی رویـکرد‌ فـرقه‌ها‌ مـسلّم‌ گرفته‌اند اگر نگوییم هیچ، اما خیلی اندک‌ بـه‌ ایـن واقعیت توجه نشان دادند که ادیان جدید در طی زمان تغییر می‌کنند‌. در‌ زمان‌های اخیر ما شاهد مرگ‌ شماری‌ از رهبران‌ جـنبش‌های‌ نـوپدید‌ دیـنی بودیم: پرابهوپادا(۳) در ۱۹۷۷، اوشو‌ (راجنیش‌)(۴) در ۱۹۸۵، ال ران هوبارد(۵) در ۱۹۸۶ و موسی بِرْگ(۶) در ۱۹۹۴٫ با‌ گسترش‌ ادیـان جدید، احتمال دسترسی تحقیقات جدید‌ به رهبرانی که معمولاً‌ دیگر‌ غیرقابل دسترسی شده‌اند بسیار ضعیف‌ می‌شود‌، اگرچه ایـنان بـدون شـک می‌شنوند که گروه درباره آنها با چه احترامی سخن‌ می‌گوید‌. یـک نـظریه احتمالی درباره رهبران‌ فرهمند‌ این‌ است که به‌ همراه‌ رشد یک جنبش، فرهمندیِ‌ متعلق‌ به رهـبر بـه تـدریج به پیروان وی منتقل می‌شود. تردید در این است که‌ آیا‌ فرهمندی می‌تواند بـه روشـنی بـه یک‌ رهبرِ‌ احتمالاً «فرهمند‌» کمک‌ کند‌: فرهمندی بیش از آنکه‌ به رهبر تکیه داشته بـاشد بـه پیـروی از رهبر وابسته است. (فهم مطلب آسان‌تر خواهد‌ بود‌ اگر بگویم من نیز دارای فرهمندی‌ هـستم‌، امـا‌ هیچ‌ کس‌ آن را به‌ رسمیت‌ نمی‌شناسد!) بنابراین، مفیدتر آن است که مانند وبر(۷) عمل کـنیم و از «روزمـره سـاختن فرهمندی» سخن بگوییم‌ و تصدیق‌ کنیم‌ که عامل «فرهمندی‌بخشی گروه» در تثبیت جلال‌ و عظمت‌ یک‌ رهـبر‌ نـسبت‌ به‌ هر «جذابیت شخصی»، اگر وجود داشته باشد، با اهمیت‌تر است.

من دربـاره تـعریف‌های جـامعه‌شناسانه به تفصیل در کتابم کاوشی در ادیان جدید(۸) سخن گفته‌ام. این گونه تعریف‌ها‌ اساسا بر سنخ‌شناسی‌های مـطرح‌شده از سـوی وبر، بِکِر،(۹) تِرولتش(۱۰) و یینگر(۱۱) درباره کلیسا، مذهب، کیش و فرقه استوار هستند. بـخشی از مـشکلات ایـن سنخ‌شناسی ارائه یک تعریف جامع و حداقلی از‌ «فرقه‌» است که می‌تواند از فهم‌های مختلفی حکایت کند: گروهی کـه بـر تـجربه عرفانی (تجربه عرفانیِ مورد نظر

______________________________

۱٫ singer

۲٫ lifton

۳٫ prabhupada

۴٫ Osho(Rajneesh)

۵٫ L. Ron Hubbard

۶٫ Moses Berg

۷٫ Weber

۸٫ Exploring New‌ Religions‌

۹٫ Beker

۱۰٫ Troeltsch

۱۱٫ Yinger

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۳)


ترولتش که تفاوت فاحشی با کیش دارد) مـبتنی اسـت یا گروهی که بیش از آنکه از یک مذهب‌ نهادینه‌شده‌ خارج باشد از دین و فرهنگ‌ حاکم‌ بیرون است (مـطابق نـظر یینگر). مشکلِ فراتر و در عین حال مهم‌تر این است که جنبش‌های نوپدید دیـنی گـوناگون دارایِ مراتب گوناگونی از سازمان و انسجام‌ هستند‌ کـه از کـلیسای اتـحاد‌ و کلیسای‌ علم‌شناسی که زنجیره فرمان آنها روشـن، و اعـمال آنها به طور دقیق تبیین شده است تا واسطه‌هایی(۱) که اعمالشان متفاوت و فـاقد سـازمان نهادی هستند، طبقه‌بندی می‌شوند.

مـن امـیدوارم در آنچه در‌ پیـ‌ مـی‌آید راهـی را برای درک مفهوم جنبش‌های نوپدید دینی بـازنمایم. بـاید روشن سازم که اصطلاح مزبور از سه بخش روشن تشکیل شده است: «جـنبش»، «نـوپدید» و «دینی»؛ درباره جدیدبودن باید گفت‌ کـه‌ انبوه نوشته‌های‌ اخیر واژه «جـدید» را مـربوط به مقاطع مختلفی دانسته‌اند: بـعد از جـنگ جهانی دوم (کلارک ۱۹۸۷)، بعد‌ از دهه ۱۹۵۰ (بارکر ۱۹۸۹)، دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (ملتون(۲) و مور ۱۹۸۲‌؛ بکفورد‌(۳) ۱۹۸۵‌؛ نلسون ۱۹۸۷). این چارچوب‌های زمـانی بـه دلایل مختلف مشکل‌آفرین‌اند؛ اگر ایـن مـقاطع بـه زمان پیدایش ایـن سـازمان‌ها ‌‌مربوط‌ است باید دانـست کـه تعداد نسبتا اندکی از آنها بعد از جنگ جهانی‌ دوم‌ به‌ وجود آمده‌اند. اگر نقطه بـُرش را دهـه ۱۹۵۰ بدانیم کلیسای اتحاد و کلیسای علم‌شناسی مـشمول ایـن‌ جنبش قـرار خـواهند گـرفت، اما ویپاسانا (که در سـال ۱۹۱۴ بازیابی شد)، کریشنا‌ مورتی (که هویت مستقل‌ خود‌ را به عنوان یک رهبر روحانی در سال ۱۹۲۹ تـثبیت کـرد)، سوکا گاکای (که در سال ۱۹۳۰ بنیاد نـهاده شـد)، بـرهما کـوماریس (۱۹۳۸) و راه بـین‌المللی (۱۹۴۲) به وضوح از ایـن ردهـ‌ خارج می‌شوند. همچنین در نظرگرفتن تاریخ ورود دین به غرب به عنوان معیار تعریف، کاری ناصواب است. نـه تـنها ایـن قضیه که چندین جنبش نوپدید دینی (مـانند پیـروان مـکتب خـودشناسی یـوگاناندا‌) پیـش‌ از جنگ به غرب آمده‌اند. البته این نیز مورد تصدیق است که دین‌های بزرگ جهان (به غیر از مسیحیت) در اصل بعد از جنگ به اروپا وارد شدند. مرجع قراردادن‌ غرب‌ از این جـهت نیز نادرست است که پدیده جنبش‌های نوپدید دینی پدیده‌ای جهانی است که صرفا غربیان را تحت تأثیر قرار نداده است. جنبش نوبنیاد احیای ده فرمان خدا‌ جای‌ زیادی را در رسانه‌ها و حلقه‌های ضدفرقه‌ای بـه خـود اختصاص داده است؛ با اینکه هیچ‌گاه در پی تأثیرگذاری بر غرب نبوده و کاملاً

______________________________

۱٫ Channelers

۲٫ Gordon Melton

۳٫ Bekford

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۴)


روشن است که هیچ‌ غربی‌ای‌ را‌ نمی‌شناسیم که ترک دین کرده‌، به‌ آن‌ پیوسته باشد.

به این دلایل من نـیز هـم‌نظر با روبرت اس. الوود و هری بی. پارتین معیار لیبرال‌تر تقریبا ۱۵۰ سال (به‌ طور‌ تقریبی‌) را ترجیح می‌دهم تا با کمی انعطاف جنبش‌هایی‌ مانند‌ شهود یهوه، قـدیسان آخـر الزمان، کرایستادلفیان‌ها، علم مسیحی و تـئوزوفی وارد شـوند، اگرچه در آن، سُوئیدِنْبِرگ‌ها یا کوئیکِرها نمی‌گنجند (یکی‌ از‌ همکاران‌ اخیرا یک دوره زمانی ۲۰۰ ساله را پیشنهاد کرد تا‌ داخل‌بودن اینها را توجیه کند). این پیشنهاد می‌تواند تحقیقات علمی مـعتبر را بـا آنچه جنبش ضدفرقه‌ای و رسـانه‌ها مـی‌گویند‌، همسو‌ سازد‌.

در تعریف یک فرقه، به رسمیت شناخته‌نشدن آن از سوی دین‌ اصیلِ‌ مربوط به آن (در صورتی که وجود داشته باشد) نیز مهم است. درباره شهودیهوه، قدیسان ایام‌ اخیر‌، کرایستادلفیان‌ها‌ و کلیسای اتحاد بـاید گـفت که هویت مسیحیِ ادعایی آنها محل نزاع است‌. برخی‌ از‌ جنبش‌های نوپدید دینی خود را با دین اصیل نامرتبط می‌دانند؛ مانند مورمون‌ها و شهود یهوه‌ که‌ بر‌ این نکته اصرار دارند که مـسیحیتِ کـنونی در همان دوران آغـازین تحریف شده است‌ و شهود‌ یهوه تنها تجلّی حقیقی آن ایمان هستند که باقی‌مانده‌اند. در مقابل، برخی از‌ جنبش‌های‌ نوپدید‌ دیـنی، مانند کلیسای اتحاد خود را جزئی از دین اصیل می‌دانند، اما مدعی آنـند‌ کـه‌ طـرد یا اخراج شده‌اند.

تعداد اندکی از سازمان‌ها یا جنبش‌ها در تعریف «جدید‌» می‌گنجند‌، اما‌ با این‌همه تمایل دارند کـه ‌ ‌گـروه‌های گوناگون مورد علاقه آنها را نادیده بگیرند؛ یک نمونه‌ می‌تواند‌ جهانی‌گرایان توحیدی باشد کـه از ادغـام تـوحیدگرایان و جهانی‌گرایان آمریکا و کانادا در سال‌ ۱۹۶۱‌ پدید‌ آمده است؛ نمونه دیگر پنجاهه‌گرایی است که هیچ مدرک واقـعی‌ای در دست نیست که پیروانش‌ احیا‌ کنندگان‌ یک عمل باستانی هستند که در عید پنـجاهه بعد از مرگ و رستاخیز‌ عـیسی‌ مـسلم گرفته شده است؛ در واقع این امر برای مسیحیانی که در پی برقراری ارتباط میان‌ این‌ گفته‌های پرشور و حرارت، و تجربه پنطاکاست اولیه بودند و در عوض از «تعمید آتش‌» یا‌ «تعمید روح» سخن می‌گویند، چندین دهه زمان‌ بـرد‌. اگرچه‌ می‌توان بر استثنا کردن اینها دلیل ارائه‌ کرد‌؛ به این صورت که بگوییم توحیدگرایان و جهانی‌گرایان هر دو از تاریخی دیرپای برخوردارند‌ و پنجاهه‌گرایی‌ بر حفظ یک عقیده از‌ میان‌ آموزه‌های مسیحی‌ تأکید‌ دارد‌، اما ایـن مـی‌تواند یک تمرین سودمند‌ برای‌ دانشمندان ادیان جدید باشد تا در نظر بگیرند که آیا حد و مرزهای‌ موضوع‌ مورد پژوهش آنها نیازمند تعریف مجدد‌ است یا خیر؟

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۵)


دین چیست؟

لازم‌ است‌ از سرشت دینی (واقـعی یـا‌ فرضی‌) سازمان‌ها و جنبش‌هایی که با عنوان جنبش‌های نوپدید دینی معرفی می‌شوند، سخن به میان‌ آورم‌. نقدی مشترک که به تمام‌ جنبش‌های‌ نوپدید‌ دینی وجود دارد‌ این‌ است که آنها «ادیـان‌ سـاختگی‌»،(۱) یا به تعبیری درست‌تر سازمان‌هایی تجاری یا سیاسی هستند که به وضوح وانمود می‌کنند‌ که‌ دین هستند تا از این طریق‌ از‌ امتیازاتی نظیر‌ معافیت‌ مالیاتی‌ و آزادی مذهبی برخوردار شوند‌. بدبینان تـأکید دارنـد کـه تصمیم یک سازمان مبنی بـر ادعـا یـا عدم ادعای هویت دینی‌ بر‌ مصلحت‌اندیشی استوار است؛ از این رو‌ گاهی‌ گفته‌ می‌شود‌ که‌ طرفداران علم‌شناسی از‌ هویت‌ دینی دم می‌زنند تا از بهره‌های مـالیاتی یـا دیـگر امتیازات آزادی مذهبی برخوردار شوند. این در‌ حالی‌ است‌ کـه اهـداف تی. ام تأمین و تضمین کارکرد‌ مهارت‌های‌ آن‌ نهاد‌ در‌ مدرسه‌های‌ آمریکایی بود، مهارت‌هایی که اگر آنها را دین بدانند، عملی نخواهند بـود.

بـرای ایـنکه یک جنبش یا سازمان بتواند دین و در نتیجه جنبش نوپدید دیـنی محسوب شود‌ باید چیزهایی در آن باشد که به طرز معقولی، دینی به حساب آیند. یک نکته قابل طرح ایـن اسـت کـه دینْ وفاداریِ انحصاری را می‌طلبند. با صرف این حقیقت، مذهب‌ علم‌شناسی‌، تـی.ام و سـوکا گاکای به این دلیل که مدعی‌اند که با هر آنچه آن دینِ دیگر دنباله‌روی آن است همسو هـستند، خـارج مـی‌شوند. به یقین پروتستانتیزم اِوَنْجیلی(۲) به طور‌ خاص‌ ممکن است از وفاداری‌های دیگرْستیز نـاخرسند بـاشد، چـون هم‌نظر با ادیان سامی به عقیده «خدایِ غیرتمند» که پیروی انحصاری را می‌طلبد، باور دارد‌. ادیـان‌ شـرقی بـه صورت فراگیر عمل‌ نمی‌کنند‌، بلکه به طالبان اجازه می‌دهند تا از هر امکان خاصی کـه در زمـان‌های خاص به آن نیازمندند و دین ارائه‌کننده آن است، استفاده کنند. یک‌ نمونه‌ قابل استناد کـشور کـره‌ اسـت‌ که در آنجا ترکیب کنفوسیوس، بودیزم و شمنیزم برای افراد در جهت اهداف گوناگونشان، امری عادی اسـت.

تـعریف «دین» در میان دانشمندان همچنان مورد مناقشه است. به لحاظ تاریخی، تفکیکی میان‌ کـسانی‌ کـه در پی یـک تعریف «ماورالطبیعی» هستند و دیگرانی مانند یینگر که به سمت یک تعریف «کارکردی» رفته‌اند، وجود دارد. بـرخی دیـگر به معرفیِ شماری

______________________________

۱٫ Psedo Religions

۲٫ Evangelical Protestantism

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۶)


از ویژگی‌های‌ برجسته‌ دین مبادرت‌ کرده‌اند که از آن جمله نینیان اسـمارت(۱) اسـت کـه دست‌کم شش «قلمرو» را که به عقیده وی‌ شاخصه‌های دین هستند، دسته‌بندی می‌کند: قلمروِ تجربی، عـرفانی، عـقیدتی، اخـلاقی، مناسکی‌، و اجتماعی‌ یا‌ نهادی. تلاش برای حل مشکل تعریف دین در اینجا کـاری واقـع‌گرایانه نیست، اما به این نکته می‌توان ‌‌بسنده‌ کرد که یک سازمان، جنبش، ایدئولوژی یا جهان‌بینی بـرای آنـکه صلاحیت انتساب دین‌ را‌ داشته‌ باشد باید حداقل این انتظارات را برآورده سازد. بـه طـور مشخص، کسی ممکن است بگوید‌ که یـک دیـنِ راسـتین باید دست‌کم یک یا احتمالاً تعدادی بـیشتر از آنـچه‌ را در پی می‌آید‌ ارائه‌ کند:

۱٫ پاسخ به پرسش‌های غایی و بنیادین نظیر: چرا در اینجا هستم؟ بعد از مـردن مـن چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا خدا یـا قـدرت فوق طـبیعی‌ای وجـود دارد کـه جهان را خلق کرده، بدان دوام‌ بخشد؟

۲٫ آیـین‌هایی شـعائری برای نشانه‌گذاری وقایع کلیدی در زندگی افراد در سیاق پاسخ‌های فوق.

۳٫ فنون و راهبردهایی بـرای انـطباق با زندگی؛ این امر باید نـاظر به زندگی به عـنوان یـک کل باشد؛ نه‌ آنکه‌ صـرفا بـه بخش‌هایی از زندگی، مانند قابلیتِ شخصی یا تواناییِ فرد برای موفقیت در یک کار نـظر داشـته باشد.

۴٫ نوعی راهنمایی برای زنـدگی در قـالب مـجموعه‌ای از قوانین اخلاقی. (ایـن‌ ویـژگی‌ می‌تواند به طور رسـمی تـنظیم شده باشد، مانند ده فرمان یهودی ـ مسیحی یا احکام دینی بودایی، یا به طور ضـمنی بـاشد.)

من معتقدم که این مؤلفه‌ها بـه مـا کمک‌ مـی‌کند‌ تـا چـیزی را که حقیقتا دین اسـت از آنچه چنین نیست جدا کنیم. برای نمونه، تی.ام ــ چنانکه پیروانش بیان می‌دارند ــ صرفا یک فـن اسـت؛ با اینکه‌ فرد‌ را‌ قادر می‌سازد تـا از عـهده‌ زنـدگی‌ بـرآید‌ امـا هدفی را که ورای وجـود انـسانی نهفته باشد (مانند موکشا) یا مناسک یا راه یا اخلاقی عرضه نمی‌کند. تی.ام‌ برخلافِ‌ جنبش‌های‌ بـرآمده از هـندو، دَرْمـه(۲) یا دسته‌ای از مقررات‌ معنوی‌ را که از سرشت جـوهری فـرد بـیرون کـشیده مـی‌شود بـرای پیروانش تجویز نمی‌کند. در مقابل، مذهب علم‌شناسی دارای جهان‌شناسی‌ای‌ است‌ با‌ تبیین‌های خاص درباره زندگیِ قبل و

______________________________

۱٫ Ninian Smart

۲٫ Darma

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۷)


بعد از‌ زندگی کنونی، اخلاقی ویژه و نیز مناسک و مراسم خاص. ادیان به اصطلاح «ادیـان خود»(۱) که گاهی «کیش‌های روان‌درمانی» و گاهی‌ «جنبش‌ نهفته‌ بشری» خوانده می‌شدند دارای ویژگی‌هایی هستند که با دین همخوان است‌. وجه‌ بارز جنبش دارالتعلیم ارهارد نه تنها این است که دارالتعلیم‌های خـود را بـه عنوان ابزاری برای‌ رشد‌ قابلیت‌ فرد ترویج می‌کند، بلکه پیام وارنر ارهارد این است که گرچه عدم‌ کارایی‌ زندگی‌ کامل شرکت‌کنندگان بایسته توجه است، اما هدف «تحول فردی» اسـت. قـدر مسلم این است‌ که‌ جهت‌گیری‌ ادیان بالقوه بشری، نداشتن مناسکِ است؛ به رغم آنکه یکی از اعضای [نهضت [مفسران‌(۲) به‌ من گفت که ایـن امـر ناشی از نورستگی و حیات کوتاه آن نـهضت اسـت‌ و اگر‌ این‌ نهضت ادامه می‌یافت به دنبالش این تحول نیز واقع می‌شد.

جنبش چیست؟

با ارائه برخی‌ نظرات‌ درباره دین باید روشن شده باشد که بـرخی سـازمان‌ها و جنبش‌ها که نوعا داخـل‌ عـنوان‌ جنبش‌های‌ نوپدید دینی هستند، به هیچ روی جزو دین به حساب نمی‌آیند، امّا یا جزو گروه‌های‌ مقبول‌ در میان مذاهب دینی هستند، یا صورت‌هایی‌اند از معنویت‌گرایی‌ای که پیروانش سازمان‌ رسمی‌ای‌ را‌ که معمولاً در پیـوند بـا دین اصیل است رد می‌کنند. در واقع، خود واژه «جنبش‌ دینی‌» تا‌ حدّی تناقض‌نما است: جنبش‌ها، سست، و اغلب انفجاری و نوآورانه هستند و به سمتی پیش‌ می‌روند‌ که اعضای رسمیِ کاملاً مشخص را از دست بدهند؛ در مـقابل، ادیـان و سازمان‌های دیـنی کاملاً سازمان‌یافته‌، و اغلب‌ دارای قواعدی روشن هستند که مشخص می‌کند چه کسی به آنها تعلق‌ دارد‌ و چه کسی بـه آنها تعلّق ندارد. از‌ این‌ رو‌، درحالی‌که سوکاگاکای، خانواده،(۳) و کلیسای اتحاد آشکارا دیـنی‌ هـستند‌، انـبوهی از جنبش‌ها و سازمان‌های معنوی‌ای وجود دارند که حقیقتا نمی‌توان آنها را دین‌ محسوب‌ کرد.

جنبش عصر جدید(۴) یک‌ نـمونه‌ ‌ ‌از ایـن‌ دست‌ است‌؛ جنبشی غیرقابل وصف، با یک سازمان‌ رسمی‌ کوچک و عضویت اندک کـه پیـروانش اغـلب به صراحت، دین سازمان‌یافته، به ویژه‌ مسیحیت‌ سنتی را رد می‌کنند. دیگر جنبش‌هایی‌ که اغلب زیر

______________________________

۱٫ Self‌ Peligions‌

۲٫ Exegesis

۳٫ Family

۴٫ New Age movembnt‌

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۸)


عـنوان‌ جنبش‌های نوپدید دینی گنجانده می‌شوند و دارای سازمانی هستند که به طور انحصاری به‌ یـک‌ سنت دینیِ پدر تعلق دارد‌، مـانند‌ اپسـ‌ دئی، نئو ـ کاتچومینیت‌،(۱) فوکولار‌(۲) و حافظان عهد(۳) هیچ‌کدام دین‌ مستقل‌ نیستند، و در عین حال در پی اجرای دوباره ارزش‌های سنتی کاتولیسیزم رومی یا پروتستانتیزم‌ اِونجیلی‌ محافظه‌کار هستند. آنان اخلاق جدید و مناسک‌ متفاوتی‌ را ارائه‌ نمی‌کنند‌ البته‌ شـاید بتوان اعمال استغفاری‌ اپس‌دئی را استثنا کرد.

آیا اینها موضوعاتی موجّه برای گنجاندن در مطالعه جنبش نوپدید دینی‌ هستند؟ به‌ یقین پیدایش، رشد، آموزه‌ها و اعمال اینها‌ همه‌ مورد‌ توجه‌ دانشمندانِ‌ جامعه‌شناس و دین‌پژوه قرار‌ دارد‌، امـا هـر سازمان یا جنبش دینی‌ای که در این اواخر شکل گرفته، شایستگیِ تحقیق جدی علمیِ‌ دانشمندان‌ را‌ نیافته، یا توجه جنبش ضدفرقه‌ای را به‌ خود‌ معطوف‌ نداشته‌ است‌. از‌ این‌دست جنبش‌ها می‌توان از انجمن موتورسواران(۴) و [سـازمان [مـسیحی مبارزه برای خلع سلاح اتمی(۵) نام برد که هر دو به یک معنا جنبش نوپدید دینی هستند، اما هنوز‌ با دیگر سازمان‌ها و جنبش‌های پیش‌گفته آشکارا متفاوت‌اند. برای اینکه بتوان گـروهی را یـک جنبش نوپدید دینی محسوب کرد بدیهی است که باید آن گروه متاعی را ارائه کند که آشکارا‌ امری‌ دینی باشد؛ نه یک سرگرمی جنبی، مانند موتورسواری یا یک دستور کار سیاسی.

نـمونه‌های بـالا روشـن می‌سازد که برای تعیین ایـنکه کـدام‌یک از سـازمان‌ها و جنبش‌ها در مقوله جنبش‌های نوپدید‌ می‌گنجند‌ و کدام‌یک از آن خارج‌اند، راه هموار و روشنی پیش‌رو نداریم. یک عامل مؤثر در تشدید این مشکل تنوع زیادی است کـه نـه تـنها در‌ خود‌ این گروه‌ها که حتی در‌ نوعِ‌ گروه‌هایی کـه مـورد توجه شخصیت‌های علمی، چهره‌های ضدفرقه و رسانه‌ها قرار گرفته است، وجود دارد. اگر گریزی از ارائه یک تعریف مناسب از این حوزه‌ مطالعاتی‌ نـباشد، بـاید یـک سنخ‌شناسی‌ از‌ گونه‌های مختلف گروه‌های دینی و معنوی عرضه شود. آنچه در پی مـی‌آید، بیشتر کوششی مقدماتی است که با هدف به‌دست‌دادن یک دسته‌بندی از این گروه‌ها انجام گرفته است:

دسته اول: گروه‌های‌ مـعنوی‌ای‌ هـستند کـه بدون هرگونه مشکلی می‌توان آنها را «ادیان

______________________________

۱٫ Neo-Catechumenate

۲٫ Focolare

۳٫ Promise Keepers

۴٫ Motorcyclists””Association

۵٫ Christian Campaign for Nuclear Disarmament

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۳۹)


جدید» یا «سازمان‌های نوپدید دیـنی» دانـست. آنها در‌ قالب‌ زمانی ۱۵۰‌ ساله‌ای که پیش‌تر از آن سخن گفتیم می‌گنجند، خارج از ادیان اصیل‌اند و دارای آن سطح از سازمان‌ و توسعه کـه ویـژگی یـک گروه دینی رسمی است، می‌باشند. نمونه‌های این‌ دسته‌ عبارت‌اند‌ از: کلیسای اتحاد، خـانواده، ارتـش عـیسی، سوکاگاکای و کلیسای علم‌شناسی.

دسته دوم: جنبش‌های معنوی‌ای هستند که فاقد سازمان ‌‌رسمی‌ که شاخصه ادیـان اسـت بـوده، پیروان آنها اصولاً تمایل دارند که بیشتر از‌ معنویت‌ بگویند‌ تا از دین، و حتی دین سـازمان‌یافته را رد مـی‌کنند. نمونه‌های این دسته عبارت‌اند از: جنبش‌ عصر جدید، رب‌النوع معنویت(۱) و احتمالاً ویکا(۲) و بت‌پرستی [جـدید(۳)].

دسـته سـوم: گروه‌های نوآور و اصلاح‌گرایی‌ هستند که در درون‌ ادیانِ‌ سازمان‌یافته وجود دارند، مانند اُپس‌دئی.

بدیهی اسـت کـه بیشتر مذاهب بزرگ دینی مجموعه‌ای متنوع را از گروه‌های مورد علاقه ایجاد کرده‌اند: لیگ‌های زنـان، سـازمان‌های مـربوط به جوانان، گروه‌های مناسکی یا موسیقایی‌. این گروه‌ها به طور عادی در حوزه‌های مطالعات جنبش‌های نـوپدید دیـنی نمی‌گنجند؛ گاهی این گروه‌ها می‌توانند نوآور باشند، اما معمولاً سنّت‌های دینِ اصـیل یـا مـذهبی را که از آن نشأت گرفته‌اند‌، به‌ چالش می‌کشند. در مقابل، جنبشی که وضع موجود را نقد می‌کند، مانند بـرکت تـورنتو(۴) چـیزی بیشتر از یک تحول اندام‌وار طبیعی را در مسیحیت ایجاد می‌کند که نوعی به چـالش‌ کـشیدن‌ شیوه‌های رسمی‌تر عبادت است و بر این اساس در نظر بسیاری از مسیحیان اصیل مورد سوءظن بوده، حتی دشـمن بـه حساب می‌آیند.

دسته چهارم: دسته‌ای از علایق که نوعا با‌ معنویت‌ در ارتباط‌اند: شـفابخشی،(۵) مـراقبه،(۶) تجسّم‌بخشی(۷) و تمرین‌هایی که اغلب «رازوزانه» نامیده مـی‌شوند، مـانند فـال‌گیری، قبّالا و شاید واسطه‌گری در احضار روح، اگرچه به عـنوان نـمونه جای‌دادن رکیئی(۸) در طبقه دینِ جدید‌ اقدامی‌ نامناسب‌ است، اما دست‌کم، یک پدیده‌ دیـنی‌ جـالب‌ توجه و به یقین ارزشمند و مـهم بـرای تحقیق عـلمی اسـت.

دسـته پنجم: و نهایت اینکه سازمان‌ها و جنبش‌هایی وجـود دارنـد که مهارت‌ها و

______________________________

۱٫ goddess sprituality‌

۲٫ Wicca‌

۳٫ [New‌] Paganism

۴٫ Toronto Blessing

۵٫ healing

۶٫ Meditation

۷٫ Visnalization

۸٫ Reiki

هفت آسمان » پاییز ۱۳۸۲ – شماره ۱۹ (صفحه ۱۴۰)


خدمات‌ خاصی‌ را ارائه می‌کنند که بسیاری از آنها زیر چتر اصطلاح «جـنبش بـالقوه بشری» جمع می‌شوند: بیوفیدبک،(۱) بیوریتمس(۲) بـرنامه‌ریزی [برای‌ رفع]‌ اضطراب‌ زبـانی و مـهارت‌هایی برای فعالیت‌هایی چون مانند فـروش تـلفنی(۳) (مفسران،(۴) در‌ حال حاضر: شرکت با مسئولیت محدود برای برنامه‌ها).(۵) در حالی‌که اصلِ پدیده دیـنی‌بودن ایـن نمونه‌ها به شدت مورد‌ تـردید‌ اسـت‌، پیـروان آنها اغلب مـدعی‌اند کـه این مهارت‌ها یا نـتایج دارای یـک‌ بعد‌ روحانی مهم هستند. اینکه آیا چنین پدیده‌هایی باید دل‌مشغولیِ دین‌پژوه باشد یا خـیر، مـوضوعی است که‌ نیازمند‌ بحث‌ بیشتر اسـت؛ امـا به یـقین مـی‌توان تـصدیق کرد که آنها اگـرچه از‌ موضوع‌ مطالعات‌ دانشمند دین‌پژوه خارج هستند، بخشی از یک موضوع جامعه‌شناسان به حساب می‌آیند.

این پنـج‌دسته‌ انـعطاف‌ناپذیر‌ نیستند‌؛ پس تجسّم‌بخشی عملی است مربوط بـه یـک سـازمان دیـنی خـاصی مانند حلقه غـربی آیـین‌ بودا‌ و از این‌رو، به یک لحاظ مورد توجه بخش‌هایی از جنبش عصر جدید است‌ یا‌ می‌تواند‌ عملی لحـاظ شـود کـه هدفش تأمین منافع مشخص در عرصه عمل، مـانند افـزایش اعـتمادبه‌نفس‌، سـلامت‌ بـیشتر یـا چیزهای دیگری از این قبیل است. وجود دسته‌های متداخل ضرورتا یک‌ ضعف‌ نیست‌، بلکه حاکی از پیچیدگی و سرشت چند بُعدی شکل‌های جدید معنویت است.

با توجه به این‌ تـنوع‌ و پیچیدگی اینک زمان آن فرا رسیده است که دانشمندان از خود بپرسند‌ که‌ آیا‌ طبقه منحصر به فرد «جنبش‌های نوپدید دینی» به قدر کافی موضوعی را که معمولاً گزارش‌ها‌ را‌ داخل‌ در چارچوب آن می‌پندارند پوشـش می‌دهد؟ شـاید اصطلاح جدیدی مانند «سازمان‌ها و جنبش‌های نوپدید‌ دینی‌» لازم باشد که ارائه‌کننده یک نشانه روشن‌تر از پدیده‌هایی باشد که در این قلمرو نگاه‌ها را‌ به‌ خود معطوف داشتند. متأسفانه اصطلاح «جنبش‌های نوپدید دینی» چـنان فـراگیر و همه‌فهم شده‌ است‌ که چنین تغییری را مشکل می‌سازد، اما‌ برای‌ تصدیق‌ اینکه این اصطلاح با این گستره مطالعات‌ آکادمیک‌ کاملاً منطبق نیست، بـسیار دیـر شده است.

______________________________

۱٫ biofeedback

۲٫ biorhythms,

۳٫ telephoning selling

۴٫ Exegesis

۵٫ programme‌ Ltd‌

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x