مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

دانش نامه دین

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (از صفحه ۲۷۳ تا ۲۸۶)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/138574
دانش نامه دین (۱۴ صفحه)
نویسنده : شهبازی،علی
نویسنده : جعفری،ابوالقاسم
نویسنده : محمد پور،محمد حسین
هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۳)


‌ ‌‌‌اَهـْلَوْ‌Ahlaw

به معنای پارسا، معادل اشون اوستایی و ارتاوای متون پهلوی که نقش مهمی‌ در‌ فـهم‌ مـتون زرتـشتی دارد. این واژه معنایی مرتبط با آخرت‌شناسی و ارتباط با عالم دیگر دارد که‌ در این مدخل به سیر تـطور آن اشاره شده است.

اصطلاحی است متعلق‌ به فارسی میانه که‌ نقشی‌ بنیادین در الاهـیات رهایی‌بخش مزدایی دارد و همان اسـت کـه معمولاً به «پارسا» (به انگلیسی ûjust‎) ترجمه می‌شود. این واژه از آنجا که هم در اوستایی (به صورت اشاوَن) و هم در فارسی‌ باستان (به صورت ارتاوَن) وجود دارد، واژه‌ای منحصرا زرتشتی نیست. اشاوَن از «اَشَه»ی اوستایی (معادل «رتـه» در ایران باستان) گرفته شده است که معنای پیچیده‌ای دارد اما به ویژه اشاره به‌ نظم‌ کیهانی هم در بُعد اجتماع و هم در بُعد اخلاق دارد. «اشاوَن» به این نظم احترام می‌گذارد یا سعی در حفظ آن دارد، امـا «دروغـوند» که در دروغ تبحر دارد، به‌ بی‌نظمی‌ می‌پردازد. برگردان «اشه» و «دروج» به «راست» و «دروغ» تنها ناظر به بُعد اخلاقی آن است، در حالی که طبق نظر گ. دومزیل، این مفهوم بیشتر، مضمون نظمی است که شامل سه‌ عـملکرد‌ اسـت که مطابق با ایدئولوژی هندو ایرانی از یکدیگرِ متمایزند.

اَهْلَوْ که در متون پهلوی «اشاوَن» ترجمه می‌شود، گرچه می‌بایستی معنای ابتداییِ ریشه شناختی اشاوَن را حفظ کرده باشد‌، ولی‌ ریزه‌کاری‌های‌ پیچیده آن

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۴)


را نـمی‌رساند. مـعنای‌ روشن‌ این‌ اصطلاحِ مربوط به آخرت‌شناسی، در کتیبه خشایارشاه که بر علیه دیوان است، دیده می‌شود: «او که احترام گذاشته است به قانونی‌ که‌ اهورا‌ مزدا برقرار ساخت… مادامی که زنـده اسـت سـعادتمند‌ و هنگامی‌ که بمیرد «ارتاوا» خـواهد بـود». جـانشین این کلمه (به فارسی میانه «اردای» / به پارتی «ارداو») در کتیبه‌های کرتیرِمغ که‌ مربوط‌ به‌ قرن سوم است مشاهده می‌شود و مربوط است به سـفر او‌ بـه عـالمی دیگر و به اختصار حاکی از مفاهیم آخرت‌شناسانه او است. هـمچنانکه جـی. دو. مناس اعتقاد دارد، حتی‌ اگر‌ «ارداییه‌» (ardaÎyiÎh) به معنای وضعیتی مربوط به معاد نباشد، با این‌ وجود‌، به طور مسلم اشـاره بـه عـالمی دیگر در آن وجود دارد. مناس نشان داد که در‌ متون‌ پهلوی‌، اغلب اَهْلَوْ اشـاره به آن چیزی است که پس از مرگ پیش‌ می‌آید‌، پس‌ در مینوی خرد درباره ساکنان «ایران ویج» گفته می‌شود که: «وقـتی کـه بـمیرند، اَهْلَوْ‌ هستند‌». دلیل‌ دیگری که قابل توجه است، همسانی دو وجه تـمناییِ «انـوشگ باش» و «اَهْلَوْ باش» است‌. به‌ هر ترتیب، اَهْلَوْشدن، کسب مرتبه‌ای از هستی در همین دنیا و نیز پیش شـرطی‌ بـرای‌ نـیل‌ به بهشت است: متون دیگر نیز اغلب بر همین معنا تأکید مـی‌کنند.

در فـارسی‌ مـیانه‌ مانوی، «ارداو» یکی از افراد برگزیده جامعه را مشخص می‌کند. اما احتمالاً مفهوم‌ آخرت‌شناسانه‌ آن‌ کاملاً تـهی نـشده اسـت. همچنان‌که اخیرا قطعه‌ای توسط دبلیو. ساندرمن بازسازی شده نشان می‌دهد: مانی‌ شخصی‌ آسمانی را مـلاقات مـی‌کند، یک «ارداو» را که به او آنچه را‌ که‌ در‌ جهان بزرگ‌ترین و درخشنده‌ترین است نشان می‌دهد. «ارداو» نه یـکی از پارسـایان اسـت و نه عضوی از‌ برگزیدگان‌، بلکه‌ یکی از ساکنان عالم دیگر است. نکته‌ای که قطعه‌ای دیگر حـاکی از‌ آنـ‌ است، ارتباط این کلمه با ایزدان می‌باشد: «در میان ایزدان نیک‌اندیش، همیشه زنده بـاشی!».

صـفت «ارداو‌» کـه‌ به «ویرازِ» مشهور داده شده، توضیح ساده شأن او به عنوان مرد‌ پارسا‌ و ماهر در «دین‌بهی» نیست، بـلکه ایـن صفت‌ به‌ عنوان‌ کسی که نقش او کاملاً با عالم‌ دیگر‌ پیوند خـورده، مـناسب اوسـت. از این‌رو در سفر ماوراء زمینی‌اش بهشت و دوزخ بر‌ او‌ آشکار شد. به همین اندازه‌ نیز‌ مهم است‌ کـه‌ در‌ کـتاب ارداویـراز، سروش ایزدی که نقش‌ مهمی‌ در لحظه مرگ ایفا می‌کند همیشه با

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۵)


صـفت اَهـْلَوْ وصف می‌شود. پس‌ اهلوبودن‌، شایسته رستگارشدن و در عین حال حفظ‌ مرتبه پارسایی پس از‌ هنگام‌ مرگ است که بـه پیـروان‌ «اشه‌» عطا می‌شود.

Ahlow in Encyclopedia of Iranic, vol. 1.

ابوالقاسم جعفری

آیین گنوسیGnostisism‌

آیین‌ گنوسی با اندکی تـسامح بـه‌ مجموعه‌ای‌ از‌ معلمان، تعلیمات و فرقه‌هایی‌ با‌ ارتباطی نـه چـندان وثـیق‌ اطلاق‌ می‌شود که از Gnostisism یعنی معرفت یا اشـراق نـجات‌بخش دم می‌زنند که به شکل‌ اسطوره‌های‌ گوناگونی منتقل شده‌اند که در پی‌ شرح‌ و توضیح مـنشأ‌ عـالم‌، روح‌ آدمی و سرنوشت بعدیش اسـت‌. [از دیـدگاه گنوسیان] هـمه چـیز از یـک نیروی روحانی فراباشنده نشئت گرفت؛ امـا نـاگهان غبار‌ تباهی‌ و فساد بر دامن آن فرو نشست‌ و نیروهای‌ پست‌تر‌ سر‌ برآوردند‌ و ایـن امـر به‌ آفرینش‌ جهان مادی انجامید کـه روح بشر هم اکنون در آن مـحبوس اسـت. نجات و رستگاری، از راه‌ پرورش‌ و تـوسعه‌ حـیات باطنی میسر می‌شود و این در صورتی‌ است‌ که‌ فرد‌ بتواند‌ از‌ تن مادی و وظایف اجـتماعی‌اش، کـه با این آیین سر نـاسازگاری دارد، بـگسلد و آنـها را به کناری نـهد. نـهضت گنوسی در قرن‌های اول و دوم میلادی ظـهور کـرد و رقیبی‌ برای مسیحیت راست‌کیش به شمار آمد، اگرچه در واقع برخی از فرقه‌های گنوسی با دیـن یـهود و دین ایرانی ارتباط و پیوند بسیار نـزدیک‌تری داشـتند. در قرن چـهارم مـیلادی از نـفوذش کاسته‌ شد‌، اما در قـرون وسطی، حیاتی دوباره یافت.

اصول بنیادین آیین گنوسی

می‌توان آیین گنوسی را بر حسب نوعی شـباهت خـانوادگی فهمید. تلاش‌هایی که اغلب برای تـعریف آیـین گـنوسی بـه‌ لحـاظ‌ شکل‌های رایج کـنونی و عـامش صورت گرفته، صرفا می‌تواند ما را به حقیقت نزدیک کند؛ با این حال، می‌توانیم شکل‌های عمده ایـن آیـین را‌ کـه‌ بیشتر آنها در مهم‌ترین فرقه‌های‌ گنوسی‌ یافت مـی‌شوند، تـشخیص دهـیم. اصـول عـمده آیـین گنوسی به شرح زیر است:

۱٫ ثنویتی بنیادین که قلمرو متعالی روح خالص و پاک را در تقابل با‌ جهان‌ ماده ناخالص قرار می‌دهد‌. در‌ وجود آدمی نیز روح و جسم با یکدیگر تباین آشکاری دارنـد. بر همان سیاق این تباین میان برگزیدگان، یعنی انسان‌های

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۶)


روحانی و دیگر افراد جامعه هم برقرار است. البته برخی از نظام‌های‌ گنوسی‌ طبقه و رتبه بینابینی را نیز پدید آورده‌اند.

۲٫ یک آفریدگار ناقص یـا شـرّ که معمولاً با خدای دین یهود یکی انگاشته می‌شود. این آفریننده در تقابل با الوهیت متعالی است که‌ منبع‌ غایی است‌. وجود او با اساطیر گوناگونی که رویدادهای پیش از آفرینش را تـرسیم مـی‌کنند شرح داده می‌شود و گنوسیان‌ مدعی‌اند که شرّ به سبب لغزش‌ها و خطاهای فراوانی رخ داده که‌ میان‌ نیروهای‌ آسمانی پدید آمده است.

۳٫ روح آدمی متعلق به عالم بـالاست، امـّا اکنون این روح عِلوی در تن ‌‌مـادی‌ گـرفتار آمده است. بسیاری از فرقه‌های گنوسی چنین تعلیم می‌دهند که همین روحِ‌ در‌ بند‌ قادر است که بارها زندگی کند، اما غالبا مشاهده می‌شود که گـویی مـقدّر شده که‌ دائما در گـردونه سـعادت و شقاوت بماند.

۴٫ هدف پیروان آیین گنوسی رهاکردن روح خود‌ از همه وابستگی‌های مادی‌ است‌ و از همین روست که در شمار اندک برگزیدگان به سعادت نهایی نائل خواهند آمد. از این‌رو، بسیاری از فرقه‌های گنوسی اخلاق سـختگیرانه‌ای در پیـش می‌گیرند، به گونه‌ای که برخی معتقدند که‌ همه افعال و اعمال جسمانی و فیزیکی پست و حقیرند و جدایی بی‌قید و شرط از مادیات را نشانه رهایی می‌پندارند.

تعاریف، خاستگاه‌ها و تاریخ

«آیین گنوسی» اصطلاحی است که دانـشمندان مـعاصر آن را وضع کـرده‌اند. نویسندگان‌ قدیمی‌، gnosis یعنی معرفت را معرفت و آگاهی روحانی یا روشنگری نجات‌بخش می‌دانستند. پولس قدیس از مسیحیانی که بر چنین ادعـایی تأکید می‌ورزیدند با تحقیر سخن می‌گوید (اول قرنتیان، ۸:۱ـ۸). با وجود این‌، افـرادی‌ چـون کـلمنتِ اسکندرانی و دیگران از آن به نیکی یاد می‌کنند. کلمنت Gnostic را مسیحی مخلص و آگاه می‌داند فرقه‌های گنوسی هیچ لقب و عنوان رایـجی ‌ ‌نـداشته‌اند که بتوان آن را با‌ عناوینی‌ چون یهودی و مسیحی مقایسه کرد و معمولاً به نام بـنیانگذارانشان مـشهور شـده‌اند. با این حال ایرنئوس (۱۳۰ـ۲۰۰) به طور ضمنی اشاره می‌کند که این اصطلاح مختص چند فـرقه بوده‌ و طولی‌ نکشید‌ که کاربرد آن فراگیر شد‌ و همه‌ مکاتب‌

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۷)


مشابه را دربر گرفت.

مـناقشات زیادی درباره خاستگاه‌های آیـین گـنوسی صورت گرفته که آیا یونانی بوده یا یهودی یا ایرانی. به‌ نظر‌ می‌رسد‌ که این نهضت چنان متنوع است که دیگر‌ نمی‌توان‌ هر نظریه تک- خاستگاهی را درباره آن را پذیرفت، زیرا در بسیاری از شـکل‌های این آیین، آشکارا آمیزه‌ای از‌ فرهنگ‌های‌ گوناگون‌ را می‌توان به روشنی ملاحظه کرد. تواناترین نمایندگان این نهضت‌، از جمله والنتین و مرقیون (فعّال در سال‌های ۱۴۰تا۱۶۰ میلادی) میراث‌بر سنت‌های یهودیت هلنیستی بودند که آن‌ را‌ با‌ عـناصر مـسیحی درآمیختند. آوردن اسامی افراد دیگر برای دانشجویان علاقه‌مند به‌ فلسفه‌ ضروری نیست. اصطلاحات نامشخص، زمان ظهور این نهضت را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است‌. برخی‌ مدعی‌ شده‌اند که آیین گنوسی ریشه در ایـران پیـش از ظهور مسیحیت دارد‌. اما‌ اکنون‌ به نظر می‌رسد که ظهور تعالیم گنوسی نظام‌مند، تقریبا با ظهور نهضت مسیحی مشابهی‌ همزمان‌ بوده‌ است، گرچه بسیاری از عقایدی که در آیین گنوسی یافت مـی‌شود، پیـشتر وجود داشته‌ است‌. امروزه دانشمندان، به ویژه در آلمان، ترجیح می‌دهند که اصطلاح آیین گنوسی را‌ بر‌ نظام‌های‌ پیچیده‌ای اطلاق کنند که ایرنئوس در حدود ۱۸۰ میلادی توصیف کرد، و مثلاً اصطلاح gnosis‌را‌ اصطلاحی کـلّی بـرای عـقاید پدیدآورنده این نهضت به کـار مـی‌بُرد.

آیـین مندایی، که‌ هنوز‌ به‌ حیات خود ادامه می‌دهد و متون مقدس خود را، که از قدمت زیادی برخوردار است حفظ‌ کرده‌، فرقه گنوسی کـوچکی اسـت کـه از دید نویسندگان مسیحی پنهان مانده است‌ و محققان‌ نـیز‌ تـوجه کمتری به آن داشته‌اند. ادعای این نحله مبنی بر این‌که از یحیای تعمیددهنده نشأت‌ گرفته‌، شاید‌ ادعایی پوچ و واهی است.

منابعِ [شـناخت آیـین گـنوسی]

آیین گنوسی را قرن‌های‌ متمادی‌ تنها از طریق نوشته‌های مخالفان مسیحی بـه ویژه ایرنئوس، ترتولیان و کلمنت می‌شناختیم، که البته می‌شد نقل‌قول‌هایی‌ رااز‌ آثاری که مورد نقد قرار داده بودند در کنار هم چـید. بـرخی‌ از‌ مـتون گنوسی متأخر که به لحاظ ارزش‌ تردید‌ برانگیزند‌، در قرن هجدهم بـر آفـتاب افکنده شدند‌ که‌ مجموعه مهم برلین (که در سال ۱۹۰۱ کشف شدند و در

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۸)


سال ۱۹۵۵ به‌ طور‌ کامل ویرایش شـدند) مـکمّل آنـهاست‌. اما‌ این شرایط‌ با‌ کشف‌ صحیفه‌های چهل و چهار گانه نجع حمادی‌ در‌ مـصر عـلیا در سـال ۱۹۴۴ کاملاً دگرگون شد (گرچه انتشار مجدد آن‌ به‌ تأخیر افتاد). بسیاری از این صحیفه‌ها‌، تـرجمه‌های قـبطی از اصـل‌ یونانی‌شان‌ هستند و احتمالاً قدمت برخی از‌ آنها‌ به قرن اول میلادی باز می‌گردد. بسیاری از آنها ویـژگی‌های [صـحیفه‌های [کتاب مقدس‌ را‌ به ذهن تداعی می‌کنند اما‌ شدیدا‌ تحت‌ تأثیر تصورات گنوسی‌اند‌. از‌ ایـن مـیان، بـه سه‌ مورد‌ از آنها اشاره می‌کنیم: مکاشفه یوحنا که آکنده از اساطیر موهوم و خیال‌پردازانه است، امـا‌ ظـاهرا‌ معتبر بوده و چندین نسخه از آن‌ بر‌ جای مانده‌است‌؛ انجیل‌ توماس‌ که مجموعه‌ای اسـت از‌ سـخنان مـنسوب به عیسی که این سخنان از موقعیت‌های خاص خود و کارهای ملازم با آنها‌ جدا‌ افتاده‌اند امـا گـاه روایت‌های دیگری از‌ متون‌ اناجیل‌ رسمی‌اند‌؛ و انجیل‌ معروف به انجیل‌ حقیقت‌، که فـقره‌ای اسـت در ایـن مجموعه که بی‌راه نگفته‌ایم اگر قائل شویم که نویسنده این انجیل‌ به‌ هنگام‌ نگارش آن، مـتون مـقدس مـسیحی را دراختیار‌ داشته‌است‌. [در‌ این‌ انجیل‌ [هیچ‌ نشانه‌ای از ویژگی‌های بدعتگرایانه یافت نمی‌شود و تأملی عـمیق را دربـاره مصیبت و رنج مسیح به دست می‌دهد.

ما باید فهرست منابع را با یادداشت مختصری که بر آیـین‌ مـانوی می‌نگاریم، تکمیل کنیم. آیین مانوی فرقه‌ای گنوسی است که مانی (مانس، مـانیکائوس) آن را در سـال ۲۱۶ تا ۲۷۶ در ایران بنیان گذارد و به ویژه در قـرن چـهارم یـعنی‌ هنگامی‌ که آگوستین قدیس به آن گرایید، تـأثیرگذار بـوده‌است. اکنون می‌توان [سخنان [آباء نخستین [مسیحی [و منابع اسلامی را با اسناد مانوی که در تـورفان از ۱۸۹۸ و در مـصر از‌ سال‌ ۱۹۰۳٫م به این سو یـافت شـده‌اند و دربردارنده زنـدگی‌نامه بـنیانگذار مـانویت است، مقایسه کرد.

درونمایه و ارزش فلسفی

نـویسندگان مـسیحیِ نخستین به ویژه هیپولیتوس (۱۷۰‌ـ۲۳۶‌) مدعی‌اند که گنوسیان تحت تأثیر‌ فلسفه‌ یونان بـوده‌اند. ایـن ادعا در بسیاری از موارد نامحتمل به نـظر می‌رسد و هر جا هـم ایـن تأثیر وجود داشته، در زیر گـرد و غـبار اساطیر‌ پنهان‌ مانده است. برای نمونه‌، برخی‌ از مکاتب فلسفی مانند شکاکان و اپیکوریان را مـی‌توان نـادیده گرفت و تأثیر رواقیان هم

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۷۹)


نـاچیز و غـیر مـستقیم بوده‌است. البته بـاید فـلسفه افلاطونی غالب را، که ابـدی‌بودن عـالم را تعلیم می‌داد و رساله‌ تیماتاوس‌ را از این قاعده مستثنا کنیم. اما برخی از فرقه های گنوسی فـلسفه افـلاطونی یهودی و مسیحی را بازگو می‌کنند و باب‌های نـخستین سـفر پیدایش را بـا تـفسیرهای تـاریخی رساله تیماتاوس آن‌گونه‌ کـه‌ پلوتارخ و اتیکوس‌ تفسیر کرده‌اند، بازنویسی کرده‌اند. متون نجع حمادی دربردارنده گلچینی از رساله جمهوری افلاطون اسـت کـه با بی‌دقتی‌، مجددا به زبان قـبطی در ایـن مـتون آمـده اسـت. تأثیر فیثاغوریان‌ در‌ اهـمیتی‌ کـه برای اعداد قائل می‌شدند، نمایان می‌شود که البته این اهمیت پیش از فیثاغوریان در علم‌الاعداد یهودی ‌‌وجود‌ داشـت؛ بـه گـونه‌ای که در آن عموما حروف نشان‌گر اعداد بودند و ایـن اعـداد‌ در‌ دسـته‌بندی‌های‌ مـجدد، واژهـ‌های مـهم و مفهومی را به دست می‌دادند. برای نمونه عدد ۶۶۶، که عدد حیوان‌ بود (مکاشفه یوحنا ۱۳:۱۸ـ۳۵) محاسبه می‌شد و بر اساس ادعای آنها، ارزش‌ عددی‌اش مساوی بود با‌ ارزش‌ عددی حـروف NERO CAESAR.

ویژگی‌های فلسفه افلاطونی آشکارا در نظام والنتینی قابل مشاهده است که بسیار تأثیرگذار بوده و معمولاً به عنوان یک نمونه بارز مطرح است. والنتین امیدوار بود اسقف روم‌ شود و از قرار معلوم، آنـ‌گونه کـه قطعات اندک باقیمانده از او به این امر اشارت دارد، قوای نظری و فکری‌اش را مهار کرده بود. با وجود این، نظام والنتینی که تنها یک‌ نسل‌ بعدتر شناخته شد، به گونه‌ای شگفت‌انگیز اسـاطیر پیـچیده‌ای را عرضه کرد که آشکارا از سوی جریان اصلی مسیحیت طرد شد. در زیر به برخی از ویژگی‌های نظام والنتینی اشاره می‌کنیم‌:

۱٫ مرحله‌ای‌ بینابینی به ثنویت گـنوسی افـزوده شده است. بنابراین، وجود دارای سـه سـطح است: روح، نفس و ماده و مردم نیز به سه طبقه (صنف) تقسیم می‌شوند: برگزیدگان گنوسی، کلیسا روندگان معمولی‌ و مردم‌ عادی که این‌ها یادآور سه طبقه شـهروندان در رسـاله جمهوری افلاطون است.

۲٫ وجـود شـرّ ناشی از شناخت ناقص است.

۳٫ الوهیت نامحدود پدیدآمده از مجموعه‌ای از نیروها یا ائون‌ها است‌. نخستین‌ چیزی‌ که از این ائون‌ها اشتقاق‌ یافته‌،علم‌ خدا به خودش است، اما این روند [از دیدگاه والنتین [اشـتباه اسـت: در

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۰)


اسطوره پرورش‌یافته والنتینی خطا یا لغزش نخستین به‌ آخرین‌ ائون‌ از مجموعه ائون‌های سی‌گانه که سوفیا نام دارد‌، نسبت‌ داده می‌شود. این دیدگاه ممکن است به مفهومی کهن‌تر [از اسطوره‌ای] که در آن نخستین برآمده یـعنی انـدیشه حِکمت‌،اشـاره‌ داشته‌باشد‌. برعکس، ایرنئوس تحول دیگری را توصیف می‌کند که در آن‌ از خود سوفیای خطاکار سوفیای دیگری پدید می‌آید.

ایـن اسطوره برای بیان مسئله‌ای بنیادین در الهیات به کار‌ می‌رود‌. آدمیان‌ در دوران بـاستان، شـناخت را گـونه‌ای فرایند یادآوری تلقی می‌کردند؛ لذا‌ هنگامی‌ می‌توانیم مدعی شناخت کسی شویم که بتوانیم ویژگی‌های فرد مورد نظر را بـه ‌ ‌یـاد آوریم. بنابراین‌، هر‌ شناختی‌ از خداوند نسخه‌ای اصیل نیست، بلکه المثنّی است. اما ایـن شـناخت مـحال‌ است‌ که‌ کامل باشد یا به الوهیت دومی بینجامد. از این‌رو، هر کوششی برای شناخت خـداوند‌ بی‌تردید‌ عملی‌ وقیحانه به نظر خواهد رسید. اندیشمندانه‌ترین نحوه مواجهه با این مـوضوع در رساله سه‌بخشی‌ ازمجموعه‌ نـجع حـمادی آمده است. در آن‌جا ذات خداوند در مجموعه‌ای از نیروهایی که‌ نخستین‌ بار‌ به عنوان صفات غیرشخصی ظاهر می‌شود، بیان شده است؛ اما برای این که نسخه‌ای‌ ثانوی‌ ازوجود خداوند داشته باشیم باید خود، دارای ارادهـ‌ای قوی شویم. لذا آدمیان به‌ اشتباهی‌ مشترک‌ فرو می‌غلتند، زیرا نمی‌توانند به نقص خویش و احتیاجشان به دیگران توجه کنند. این روایت درباره‌ خطا‌ یا لغزش نخستین به وضوح متقاعدکننده‌تر از نظریه رسمی مـشرب والنـتینی است‌ که‌ نکوهش‌ را منحصرا متوجه سوفیا می‌کند. اما اکثر معلمان گنوسی می‌کوشند تا ذهن‌های ناپخته را متقاعد‌ کنند‌ و درصددند‌ به گونه‌ای دم افزون با اساطیر پیچیده و پرمدّعای خود آنها را تحت‌ تأثیر‌ قـرار دهـند: با این حال امروزه بسیاری از فیلسوفان به این سبب که این ویژگی را‌ نامفهوم‌ و مردود می‌بینند، از آن روی برمی‌تابند.

[برای آگاهی‌های بیشتر درباره آیین گنوسی‌ در‌ منابع فارسی نگاه کنید به:

ایلخانی، مـحمد‌، «مـذهب‌ گنوسی‌»، مجله معارف، فروردین، ۱۳۷۴ ـ الیاده، میرچا، آیین‌ گنوسی‌ و مانوی، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل‌پور ـ اُگریدی، جُوان، مسیحیت و بدعت‌ها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی‌اردستانی ـ پورجوادی، نصراللّه‌‌،

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۱)


«کشفی‌ که تاریخ مسیحیت را دگرگون‌ کرد‌»، در مجموعه‌ نـگاهی‌ دیـگر‌ ـ خـراسانی، شرف‌الدین، «ترانه مروارید، یک شـعر‌ تـمثیلی‌ ـ مـجازی گنوستیکی»، ماهنامه فرهنگی و هنری کلک، شماره ۵۳، مرداد ۱۳۷۳ ـ زرین‌کوب، عبدالحسین‌، جامه‌ فخر، در ارزش میراث صوفیه، انتشارات‌ امیر کبیر ـ معتمدی، منصور‌، «انجیل‌ توماس بـه روایـت کـشفیات نجع‌ حمادی‌»، در مجله هفت آسمان، شماره ۳و۴ ـ ــــــــــ ، «کشف انـجیل‌های نـجع حمادی و بازنگری در اناجیل‌ رسمی‌ مسیحیت»، در نشریه مطالعات اسلامی‌، نشریه‌ دانشکده‌ الهیات و معارف اسلامی‌ دانشگاه‌ فردوسی مشهد، شماره ۶۵‌و۶۶‌].

Cristopher Stead, “Gnosticism”, in Routledge Encycloedia of Philosophyp, Edward Craig (ed), 1998, Vol. 4, P.83‌.

محمدحسین‌ مـحمد پور

فـهرست کـتاب‌های ممنوعه

در‌ دوره‌ نهضت اصلاح‌ دینی‌، نه‌ دولت و نه کلیسا هیچ‌کدام‌ بـه آزادی کامل بیان اعتقادی نداشتند. با این حال، در یک قرن پیش از نهضت‌ اصلاح‌ دینی، به سبب الحاد و بدعتگذاری انـدکی‌ کـه‌ وجـود‌ داشت‌، مباحث‌ دین از آزادی‌ قابل‌ توجهی برخوردار بودند. این آزادی طی سـه دهـه نخست نهضت اصلاح دینی پروتستانی ادامه داشت، زیرا‌ دستگاه‌ پاپ‌ تا زمانی که همه امیدها برای اتـحاد‌ دوبـاره‌ بـا‌ پروتستان‌ها‌ بر‌ باد‌ رفت، از تهیه هرگونه فهرستی خودداری کرد. در اواسط قرن شـانزدهم، مـقامات و مـراجع دینی و کشوری به نتیجه رسیدند که تنها با سانسور هماهنگِ کتاب و نشریات می‌توان از‌ گـسترش بـیشتر الحـاد و بی‌دینی جلوگیری کرد. آنان لازم دیدند که برای شناسایی کتاب‌ها، نویسندگان، و آرا و عقاید الحادی فهرستی تـهیه کـنند. حکومت‌ها با توجه به چنین فهرستی می‌توانستند اقدامات نظارتی و سانسور‌ خود‌ را پیش از چـاپ اعـمال کـنند تا از چاپ کتاب‌های الحادی جلوگیری کرده و نیز با توجه به آن فهرست مانع از ورود چنان کـتاب‌هایی از خـارج شوند.

در ابتدا‌، دولت‌های‌ کاتولیک به صورت فردی سعی کردند تا از طریق فهرست‌های مـحلی و مـنطقه‌ای مـطبوعات را سانسور کنند. پس از ناکامی چنین اقداماتی، خود دستگاه‌ پاپ‌ عهده‌دار مسئله شد. پاپ پل‌ چهارم‌ در اوایل سال ۱۵۵۹ رسما فـهرستی از کـتاب‌های ممنوعه را اعلام کرد. عالی‌ترین مرجع

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۲)


روحانی آیین کاتولیک برای نخستین بار بـرای کـاتولیک‌ها مـشخص کرد‌ که‌ چاپ و خواندن چه کتاب‌ها‌ و آثار‌ چه نویسندگانی ممنوع است. فهرست به اصطلاح مـربوط بـه پُل، فـهرست بسیار محدودکننده بود. در آن فهرست، آثار و کتب حدود ۵۵۰ نویسنده و عناوین فردی دیگری را کـه غـالب آنها آثار‌ دینی‌ پروتستانی بودند، ممنوع اعلام شد. این فهرست از مسئله الحاد و بی‌دینی فراتر رفت و پارهـ‌ای آثـار ضد روحانیون و خلاف عفت‌عمومی را ممنوع کرد. آثار ماکیاولی و اصول مذکور در آثار او را‌، کـه‌ آنـها غیراخلاقی‌ می‌دانستند، ممنوع اعلام شد. نکته جـالب‌توجه و عـبرت‌آموز ایـن است که در آن فهرست، لیست بلندبالایی از عالمان‌ پروتـستانی اهـل شمال که بیشتر نوشته‌های آنان مربوط به موضوعات غیردینی‌ بود‌، ممنوع‌ شد، گـرچه آنـها در مجموع معمولاً به یک یـا چـند عنوان ضـد کـاتولیکی پرداخـته بودند. بر اساس ‌‌فهرست‌ پل، عقاید الحـادی و بـدعت‌آمیز یک نویسنده، تمام نوشته‌های آن نویسنده را آلوده و فاسد‌ می‌کند‌. این‌ فهرست همچنین قوانین گـسترده و قـاطعی را اعلام می‌کرد که برای کنترل و نـظارت بر توزیع کتاب‌ها‌ وضـع شـده بود.

فهرست مربوط به پُلِ چـهارم در مـحافل کاتولیکی مورد انتقاد‌ گسترده‌ای قرار گرفت و این‌ پس‌ از مبارزه سختی بود که مـیان چـاپخانه‌داران ایتالیایی، دولت‌ها و دستگاه پاپ صورت گـرفت و طـی آن هـزاران کتاب، با اکـراه و نـاخشنودی بسیار، معدوم و نابود شـدند. پاپ پل چـهارم نیز در هیجدهم آگوست‌ ۱۵۵۹ در گذشت و اجرا و اِعمال رویه گذشته متوقف شد و پاپ پیوس چهارم عزم خـود را بـرای تعدیل و اصلاح فهرست مربوط به پل چـهارم اعـلام کرد. ایـن امـر کـمتر از یک سال‌ طول‌ کـشید. نظر محققان قرن بیستم مبنی بر این‌که فهرست سال ۱۵۵۹ بیان قطعی سانسور کاتولیکی بود، نـظر غـیردقیقی است؛ بر عکس، فهرست پل چهارم در اصـل حـاکی از چـرخشی سـرنوشت‌ساز‌ در‌ سـیاست‌های پاپی بود که مـی‌توانست بـدون این‌که از اعتبار ساقط شود، تعدیل و اصلاح شود.

شورای ترنت در ژانویه ۱۵۶۲ در مورد تهیه یک فهرست به بـحث و گـفتگو پرداخـت و بنا‌ بر‌ آن شد که هیئتی برای تـهیه فـهرست جـدید تـعیین شـود. شـورای ترنت در نوامبر ۱۵۶۳ پیش از آن‌که هیئت مذکور بتواند کار خود را به اتمام رساند، آن وظیفه‌ را‌ به‌ دستگاه پاپ

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۳)


محول کرد. پاپ‌ پیوس‌ چهارم‌ فهرست شورای ترنت را در بهار سال ۱۵۶۴ رسما ابلاغ کـرد، ولی از عنوان فهرست ترنتی بدین دلیل استفاده کرد که‌ این‌ فهرست‌ به تأیید و تصویب شورای ترنت رسیده بود. این‌ فهرست‌، بر خلاف فهرست قبلی، در سرزمین‌های کاتولیکی خیلی زود از مقبولیتی گسترده، اما نـه تـمام‌عیار، برخوردار شد. در فهرست‌ ترنت‌ نود‌ و نه درصد از موارد محکومیت نویسندگان و عناوین مذکور در فهرست‌ پل تکرار و بازگو شده بود. در این فهرست، همچنین رهنمودهای کلی برای سانسور و بازبینی پیش از چاپ، نحوه‌ اجـرای‌ ایـن‌ فهرست، و اداره صنعت چاپ ارائه شد. اما تغییرات حاصله از سال‌ ۱۵۵۹‌ بسیار مهم‌اند؛ در این تغییرات پاره‌ای از بحث‌انگیزترین ویژگی‌ها و موضوعات فهرست قبلی تعدیل و اصلاح شد. به‌ عـنوان‌ مـثال‌، فهرست ترنت تنها شش عـنوان از اراسـموس را ممنوع کرد، و بخش اعظم‌ آثار‌ اصلی‌ او و نیز چاپ‌های بسیار زیادی از آثار نویسندگان کلاسیک و آبایی و عهد جدید را وا‌ نهاد‌ تا‌ تهذیب و اصلاح شوند. یعنی مقرر کـرد کـه نظرات و تفاسیربدعت‌آمیز و تماما انـتقادی در مـورد کلیسا‌ و کلیساییان‌ از متون حذف و بقیه مطالب و متون تغییر نکند. نیز بنا شد که دیگر‌ نویسندگان‌ مورد‌ اصلاح و تهذیب قرار گیرند.

فهرست ترنت حاکی از نوعی تعارض عمیق و لاینحل بین دو‌ چیز‌ اسـت: از یـک سو دشمنی تمام‌عیار هر نوع اثر و کتابی که دارای کمترین‌ شائبه‌ الحاد‌ و بدعت باشد، و از دیگر سوی اعتقاد فزاینده به اومانیسم حاصل از رنسانی مبنی بر این‌ که‌ انسان می‌تواند حقیقت را در انبوه خـطایا و لغـزش‌هایی بیابد کـه در موضوعات‌ مطالعه‌اش‌ وجود‌ دارد. اومانیست‌ها در مطالعاتی که از آثار کلاسیک و کفرآمیز دنیای باستان به عمل می‌آوردند، از‌ رهیافت‌ اخیر‌ پیـروی کردند. ممنوعیت‌ها و احکام فهرست ترنت عموما فراگیر و خشن بود، اما تـا‌ حـدی‌ نـیز امتیازات و تحقیقات یرا قائل می‌شد. کتاب‌هایی که حاوی پاره‌ای خطاها و لغزش‌ها بودند اما «موضوع و مضمون‌ اصلی‌ آنـها ‌ ‌خـوب» بود، در صورت حذف مطالب نامناسب مجاز تلقی می‌شدند. متونی‌ که‌ ملازم با ابـزارها و تـجهیزات عـلمی فراهم‌آمده از‌ سوی‌ بدعت‌گذران‌ بود، به شرط حذف مطالب نامناسب، به‌ اعتبار‌ خود باقی می‌ماندند. ایـن نرمش‌ها و تعدیل‌ها حاکی از این

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۴)


واقعیت تلخ است که‌ کاتولیک‌ها‌ و پروتستان‌ها در جهانی عموما عـلمی‌ زندگی‌ می‌کردند که‌ بـر‌ عـصر‌ باستان، اعم از مسیحی و غیرمسیحی، استوار‌ بود‌. تهذیب یا پیرایش کتاب‌ها مصالحه‌ای بود که فهرست ترنت برای کسانی مقرر‌ داشته‌ بود که می‌خواستند کتاب‌های غیردینی نوشته‌ شده توسط پروتستان‌ها را‌ بخوانند‌.

نسخه‌های فـراوانی از کتاب‌های چاپ‌شده‌ در‌ قرن شانزدهم بر جای مانده که در صفحات آنها عبارت‌هایی را با مرکب‌ خط‌ زده و محو کرده‌اند یا صفحاتی‌ از‌ آن‌ کتاب‌ها را بریده‌ یا‌ با چسب به هم‌ چسبانده‌اند‌، که اینها نشان دهـنده عـمل پیرایش یا تهذیب کتب است. در اواخر قرن شانزدهم‌ تجدید‌ چاپ متونی با عبارت‌های مناسبی که‌ مشمول‌ حذف و تهذیب‌ شده‌ بودند‌، امر معمول و رایجی بود‌.

فهرست ترنت با تحریم‌ها و اجرای احـکام و قـوانین خود، رهیافت و ساختاری را برای سانسور کاتولیکی فراهم‌ آورد‌. حکومت‌ها قانونِ سانسورِ پیش از چاپ‌ را‌ به‌ اجرا‌ در‌ آوردند و معمولاً به‌ وسیله‌ هیئت‌های اجرایی مرکب از نمایندگان مردمی و کلیسایی، که نیروی انتظامی دولتی آنـها را حـمایت می‌کرد، مقررات‌ فروش‌ کتاب‌ را در سطح منطقه‌ای تنظیم کردند. حکومت‌های‌ پادشاهی‌ فرانسه‌ و اسپانیا‌ با‌ وانمودکردن‌ این‌که می‌توانند سانسور را بدون توجه به دستگاه کلیسایی پاپ به اجرا در آوردند، بر ادعای سنتی خـود مـبنی بـر استقلال قضایی از رم تأکید و پافشاری کـردند‌. بـه عـنوان مثال، اسپانیا فهرست کتاب‌های ممنوعه(۱) را، که فهرستی مخصوص به خود بود، منتشر کرد. اما آن فهرست‌ها به تقلید از فهرست ترنت نوشته شـدند، و تـا حـد زیادی همسانی‌ داشتند‌.

جلوگیری از نشر کتاب، اقدامی نـوعی و مـثال‌زدنی در روزگار منازعات مذهبی بود. دولت‌های پروتستان نیز به سانسور کتاب اقدام کردند اما چون فاقد وحدت دینی بودند، فـهرست‌ها را صـادر‌ و مـنتشر‌ نکردند و اعمال سانسور را در خارج از مرزهای سیاسی منطقه‌ای کاری دشوار مـی‌دانستند.

گستره و کارآیی سانسور کتاب در اروپای کاتولیک و پروتستان، از یک‌ دولت‌ تا دولت دیگر و بر حسب‌ فضای‌ سیاسی و دینی فرق می‌کرد. سـانسور پیـش از چـاپ که از سوی کاتولیک‌ها اعمال

______________________________

۱٫ Indices librorum prohibirum

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۵)


می‌شد، عموما مؤثر و چشمگیر بود؛ به نـدرت کـتاب‌ ممنوعه‌ای‌ در سرزمین‌های کاتولیک چاپ‌ می‌شد‌. اما مقامات دولتی و کلیسایی هرگز به طور کامل مانع از ورود و پخش کـتاب‌های الحـادی و بـدعت‌آمیز از خارج از مرزها نشدند.

دستگاه کلیسایی در سال ۱۵۹۶ نسخه تجدیدنظرشده‌ای از فهرست ترنت‌ را‌ با افـزودن مـمنوعیت‌های جـدیدی منتشر کردند و طی سه قرن و نیم بعدی به صورت دوره‌ای در آن فهرست تجدیدنظر کرد. ایـن فـهرست رسـما در سال ۱۹۶۶ لغو شد و از اعتبار افتاد‌.

Index‌ of Prohibited‌ Books in Encyclopedia of Reformation pp. 313.

هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۴ – شماره ۲۸ (صفحه ۲۸۶)


شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x