مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

مفهوم آمرزیدگی از راه ایمان در مسیحیت

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (از صفحه ۴۷ تا ۷۶)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/328501
مفهوم آمرزیدگی از راه ایمان در مسیحیت (۳۰ صفحه)
نویسنده : مفتاح،احمد رضا

چکیده

حضرت عیسی ضمن توصیه به اعمال شریعت، بر درونی شدن اعمال شریعت تأکید ورزید و ارزش اعمال را منوط به فروتنی آدمی و پرهیز از ریاکاری دانست. با این همه، از نظر عیسی آدمی خود می تواند به رستگاری دست پیدا کند. پس از عیسی، پولس با تأکید بر مسئله گناه اولیه بر این عقیده شد که آدمی صلاحیت آن را ندارد که زمینه رستگاری را خود فراهم آورد. به نظر وی به صلیب کشیده شدن عیسی فدیه گناه اولیه است و هر که به او ایمان آورد خدا او را از گناه تبرئه می کند و عادل می شمارد. به این ترتیب پولس نجات از راه ایمان را جایگزین نجات از راه اعمال شریعت کرد و مفهوم آمرزیدگی را وارد الاهیات مسیحی کرد. از نظر کلیسای کاتولیک آمرزیدگی به معنای عادل شدن و از نظر نهضت اصلاح دینی به معنای عادل شمردگی است. از نظر کلیسای کاتولیک ایمان به همراه اعمال نیک آدمی را به نجات می رساند و از نظر نهضت اصلاح دینی نجات تنها از راه ایمان حاصل می شود.
هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۴۷)


‌ ‌‌‌مـقاله‌ : مفهوم آمرزیدگی از راه ایمان در مسیحیت / احمدرضا مفتاح

مفهوم آمرزیدگی از راه‌ ایمان‌ در‌ مسیحیت

احمدرضا مـفتاح

مـقدمه

یـهودیان بر این عقیده بودند که آدمی عدالت را از راه‌ عمل به احکام شریعت به دست مـی آورد و نجاتش نیز در گرو درستکار‌ بودن است و اگر احیاناً‌ از‌ عمل به احکام شریعت تـخلف ورزد و مرتکب گناه شود بـاید راه تـوبه و بازگشت به سوی خدا را در پیش گیرد.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۴۸)


از همین جهت بود که قبل از ظهور حضرت عیسی، یحیای‌ تعمیددهنده یهودیان را به توبه دعوت می کرد (متی ۳:۲).

حضرت عیسی ضمن آن که عمل به احکام شـریعت را لازم دانست، به باطن شریعت نیز توجه داشت. از این رو، از‌ یک‌ سو، رعایت احکام شریعت و درستکاربودن را شرط ورود به ملکوت آسمان و رسیدن به رستگاری دانست (متی ۵:۱۹ـ۲۰) و از سوی دیگر ریاکاری را موجب از بین بردن پاداش عبادت بـرشمرد‌ (مـتی‌ ۶:۵ـ۶) و تأکید کرد که فروتنی در برابر خدا و امید داشتن به رحمت الاهی ارزشمندتر از عبادت همراه با غرور است. عیسی برای بیانِ دیدگاه خود مثلی می آورد: «دو نفر‌ یکی‌ فریسی و دیگری باجگیر بـه هـیکل رفتند تا عبادت کنند. آن فریسی ایستاده بدین طور با خود دعا کرد که خدایا تو را شکر می کنم که مثل سایر مردم‌ حریص‌ و ظالم‌ و زناکار نیستم و نه مثل ایـن‌ بـاجگیر‌. هر‌ هفته دو مرتبه روزه می دارم و از آنچه پیدا می کنم ده یک می دهم. امّا آن باجگیر دور ایستاده نخواست‌ چشمان‌ خود‌ را به سوی آسمان بلند کند، بلکه به‌ سینه‌ خود زده گفت: خدایا بـر مـن گـناهکار ترحّم فرما. به شما مـی گـویم کـه این شخص عادل کرده شده‌ به‌ خانه‌ خود رفت، به خلاف آن دیگر; زیرا هر که خود‌ را برافرازد، پست گردد و هر کـس خـویشتن را فـروتن سازد، سرافرازی یابد» (لوقا ۱۸:۱۰ـ۱۴).

همان طور‌ که‌ یـحیای‌ تـعمیددهنده از رستگار شدن یهودیان نومید نبود و توبه را راه بازگشت‌ آنان‌ به سوی خدا می دانست (متی ۳:۲)، عیسی نیز توبه و تحوّل درونـی و عـلاوه بـر آن فروتنی را‌ شرط‌ آمرزش‌ الهی و ورود به ملکوت و رسیدن به رستگاری مـی دانست و به این ترتیب‌، توانایی‌ انسان‌ برای رستگارشدن را انکار نکرد. حال آن که بعد از عیسی مسیح تحت تأثیر‌ دیـدگاه‌ هـای‌ پولس مـفهوم نجات شناسی و آمرزیدگی متحول شد. از آن پس، سخن بر سر این‌ بود‌ کـه چـون انسان ذاتاً گناهکار است، صلاحیت و قابلیت رستگارشدن ندارد، بلکه تنها عامل‌ نجات‌ و رستگاری‌ لطف خداست کـه بـه واسـطه عیسی مسیح شامل حال انسان می شود.

به هر‌ حال‌، مفهوم آمـرزیدگی یـا عـادل شمردگی از راه ایمان پس از عیسی از جمله‌ مفاهیم‌ مهمّی‌ است که با توجه به مفاهیم دیگری هـمچون گـناه اولیـه، تجسّد، فداء، مرگ و رستاخیز عیسی‌ در‌ الاهیات پولسی تکوّن یافت و به مرور زمان از ارکان الاهـیات مـسیحی گردید‌.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۴۹)


امّا‌ درباره‌ مفهوم آمرزیدگی تفاسیر متعددی ارائه شده است مبنی بر این کـه وقـتی سـخن از آمرزیدگی‌ به‌ میان‌ می آید، واقعاً آدمی از درون متحول می شود و پاک و عادل «می‌ شود‌» یـا ایـن که گناه آدمی نادیده انگاشته می شود و عادل «شمرده» می شود، همان چـیزی کـه‌ از‌ آن بـه برائت محکمه ای تعبیر می شود؟ علاوه بر این، آیا آمرزیدگی‌ تنها‌ از راه ایمان حاصل می شود یـا‌ انـجام‌ اعمال‌ نیک نیز ضرورت دارد؟ با توجه به آن‌ که‌ آیین کاتولیک و نـهضت اصـلاح دیـنی تفسیرهای متفاوتی از این مسئله ارائه کرده اند‌، به‌ منظور روشن شدن بحث، ابتدا‌ دیدگاه‌ پولس و سایر‌ نـوشته‌ هـای‌ عـهد جدید را بررسی می کنیم‌ و سپس‌ از میان آبای کلیسا دیدگاه آگوستین و از میان مـتکلمان قـرون وسطا دیدگاه‌ توماس‌ آکوئیناس، به عنوان پیشگامان دو جریان‌ بزرگ فکری عالم مسیحیت‌، را‌ بررسی خواهیم کرد. پس از‌ آنـ‌ بـه دیدگاه مارتین لوتر، بنیانگذار نهضت اصلاح دینی، در این زمینه اشاره می‌ کـنیم‌ و آنـگاه به واکنش کلیسای کاتولیک‌ در‌ شورای‌ ترنت خـواهیم پرداخـت‌.

آمـرزیدگی‌ از راه ایمان از‌ نظر‌ پولس

پولس نخستین کسی است که مـفهوم آمـرزیدگی از راه ایمان، نه از راه‌ اعمال‌ شریعت را مطرح کرد. واژه آمرزیدگی‌ از‌ مهم ترین‌ واژه‌ هایی‌ اسـت کـه پولس در‌ رساله های رومیان و غلاطیان بـه کـار برده اسـت. ایـن آمـوزه در تفکر الاهیاتی پولس دارای‌ اهمیت‌ است. بـا ایـن حال از آن‌ جا‌ که‌ واژه‌ آمرزیدگی‌ در رساله های‌ رومیان‌ و غلاطیان برجسته شـده و غـیر از این دو رساله، تنها در اول قرنتیان ۶:۱۱ و تیطوس ۳:۷ یـک بار‌ به‌ کار‌ رفـته، بـرخی محققان تصور کرده اند کـه‌ آمـوزه‌ آمرزیدگی‌ در‌ تفکر‌ الاهیاتی‌ پولس یک واژه اساسی نیست، بلکه آموزه ای جدلی است که او آن را در مواجهه بـا مـشاجرات یهودیان ابداع کرد. البته نـاگفته نـماند کـه بسیاری محققان‌ بـهویژه در سـنت نهضت اصلاح دینی آمـوزه آمـرزیدگی در تفکر پولسی را اساسی جلوه می دهند.

به هر حال، تعالیم پولس در مورد آمرزیدگی در مخالفت بـا یـهودیت تعبیر می‌ شود‌. یهودیت یک دیـن شـریعت محور بـود کـه دسـتیابی به رستگاری را تنها بـر اساس تلاش های بشری ممکن می دانست p. 336) The Theology of Paul,(Dunn,. از آن جا‌ که‌ آموزه آمرزیدگی پولس در مواجهه با مفهوم نـجات از راه عـمل به شریعت یهودیان است، ابتدا بـاید بـبینیم شـریعت نـزد یـهودیان از چه‌ جایگاهی‌ بـرخوردار بـوده است. از نظر‌ یهودیان‌،

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۰)


شریعت بخشی از پیمان بنی اسرائیل با خدا بود که بر اساس آن پیمان، یـهوه اولیـن بـار با بنی اسرائیل پیمان بست و آنان را‌ قـوم‌ بـرگزیده خـود سـاخت. عـمل‌ بـه‌ شریعت، پاسخ آنان به این لطف و رحمت الاهی بود; زیرا خدا از آنان خواسته بود که او را اطاعت کنند: «فرایض و احکام مرا نگه دارید که هر آدمی که آنـها‌ را‌ بجا آورد در آنها زیست خواهد کرد» (لاویان ۱۸:۵).

این که خدا بنی اسرائیل را به عنوان قوم خود برگزیده بود و به آنان شریعت اعطا کرده بود، این نتیجه را‌ به‌ دنبال داشت‌ که نـجات خـدا نیز مختص بنی اسرائیل است و عمل به شریعت نیز مشخصه آنان به شمار می‌ رفت، تا آنان را از سایر امت ها متمایز سازد. به‌ عنوان‌ نمونه‌، ختنه کردن که بـرای اولیـن بار حضرت ابراهیم ملزم به اجرای آن شد، به عنوان نشانه اصلی ‌‌تعیین‌ هویت قوم متعهد برشمرده شده است: «این است عهد من کـه نـگاه خواهید‌ داشت‌، در‌ میان من و شـما و ذرّیـت تو، بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود (پیدایش‌ ۱۷:۱۰). به این ترتیب، ختنه نکردن به معنای عهدشکنی و خروج از قوم‌ متعهد محسوب می شد‌. بـه‌ هـمین جهت است که در صـدر مـسیحیت از یهودیان به عنوان مختونان و از غیریهودیان با عنوان نامختونان تعبیر می شد.

رعایت مراسم سبت نیز بخشی از هویت یهود و وفاداری آنان به‌ پیمان با خدا محسوب می شود: «سبت را نگاه داریـد، زیـرا برای شما مقدس است… بنی اسرائیل سبت را نگاه بدارند، نسلا بعد نسل، سبت را به عهد ابدی مرعی دارند‌» (خروج‌ ۳۱:۱۲ـ۱۷) , p. 355-356) The Theology of Paul(Dunn,. رعایت احکام طهارت و هم سفره نشدن با غیریهودیان از دیگر مشخصات آنـان بـود.

نکته جـالب توجه این است که، همان‌ طور‌ که از سخنان پولس فهمیده می شود (فیلیپیان ۳:۶)، آنان نه تنها در مورد رعـایت احکام شریعت تعصب میورزیدند، بلکه حفظ مرزبندی میان یهودیان و غیر یـهودیان نـیز از جـمله دغدغه‌ های‌ مهم آنان به شمار می آمده است (Ibid, p. 355-356)

حواریون عیسی مسیحیان یهودی ای بودند که ملتزم بـه ‌ ‌اعـمال شریعت بودند و نجات از راه عمل به شریعت را‌ در‌ اجتماعات‌ عمومی ترویج می کردند. در‌ چنین‌ شـرایطی‌، پولس کـه رسـالت تبلیغ برای امت ها را وظیفه خود می دانست، ابتدا با این مسئله مواجه شد کـه از نظر‌ حواریون‌ کسانی‌ که تازه ایمان آورده اند باید ختنه شوند‌ و سنت‌ موسی را ن

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۱)


گـه دارند (اعمال رسولان ۱۵:۵) و در ایـن صـورت راه ورود غیریهودیان به مسیحیت دشوار می گردید. کسانی‌ نیز‌ که‌ ایمان آورده بودند به خاطر انجام ندادن احکام شریعت، مشکل‌ هم سفره شدن مسیحیان یهودی و مسیحیان غیریهودی را داشتند و همین امر مانع ایجاد بـرابری و اخوت بین آنان بود‌. پولس‌ در‌ این وضعیت ابتدا اظهار کرد که رعایت احکام شریعت برای غیریهودیان‌ ضروری‌ نیست و همین امر موجب اختلاف او با حواریون و کشیده شدن مسئله به شورای اورشلیم شـد. سـرانجام‌، تصمیم‌ شورا‌ این شد که کسانی از امت ها را که ایمان آورده اند‌، به‌ زحمت‌ و تکلّف نیندازند و فقط آنان را ملزم سازند از قربانی بت ها و خون و حیوانات خفه‌ شده‌ و زنا‌ پرهیز کنند (اعـمال رسـولان ۱۵:۲۰ و ۲۹).

پولس پس از به دست آوردن این‌ پیروزی‌ و بعد از این که شورای اورشلیم رسول بودن او برای امّت ها را‌ به‌ رسمیت‌ شناخت، شروع به نظریه پردازی کرد و به این ترتیب کم کم مسئله پیچیده تـر‌ شـد‌ و پولس تا آن جا پیش رفت که گفت: نه تنها رعایت شریعت برای‌ غیریهودیان‌ ضرورتی‌ ندارد، مسیحیان یهودی نیز لازم نیست به آداب و مناسک شریعت عمل کنند و صریحاً اعمال شریعت‌ را‌ ناکارآمد توصیف کـرد.

هـمان طـور که گفته شد یکی از وجـوه رعـایت‌ شـریعت‌، محافظت‌ از مرزبندی میان یهودیان به عنوان قوم برگزیده و غیریهودیان بود; گویی با آمدن عیسی مسیح‌، پیام‌ و پیمان‌ تازه ای مطرح شده اسـت، بـنابراین، نـجات مختص بنی اسرائیل نخواهد بود‌ و در‌ این صورت مـرزبندی خـاص یهود به هم می ریزد. شاید به همین سبب بود که پولس‌ در‌ وهله نخست نمادها و نشانه های آن مرزبندی مـثل خـتنه را نـادیده می‌ گرفت‌. البته، او در تبیین این مسئله ابتدا‌ با‌ یهودیان‌ هـمدلی می کند که اعمال شریعت انسان‌ را‌ به رستگاری می رساند; اما خاطرنشان می کند انسان در مقام عمل نـمی‌ تـواند‌ بـه طور کامل حق شریعت‌ را‌ ادا کند‌ و آنچه‌ موجب‌ عدالت و رستگاری انسان اسـت عـمل کامل‌ به‌ شریعت است، نه ادعای شریعت!

از این رو، در توجیه سخن خود‌ می‌ گوید: «هر چه بـیشتر شـریعت را‌ بـدانیم، بیشتر پی می‌ بریم‌ که آن را زیر پا‌ گذارده‌ ایم» (رومیان ۳:۲۰). از آن جا که این شـریعت اطـاعت کـامل و بی چون‌ و چرا‌ را ضروری می داند و با‌ توجه‌ به‌ این که این‌ مسئله‌ امـکان پذیـر نـیست، تمام‌ افرادی‌ که می خواهند با اجرای احکام شریعت نجات یابند، زیر لعنت خـدا قـرار دارند‌:

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۲)


«زیرا‌ مکتوب است: ملعون است، هر که‌ ثابت‌ نماند در‌ تمام‌ نوشته‌ هـای کـتاب شـریعت تا‌ آنها را به جا آرد (تثنیه ۲۷:۲۶) و (غلاطیان ۳:۱۰). «حقیقت امر این است که‌ هرگاه‌ بکوشیم نـجات و سـعادت الاهی را از‌ راه‌ انجام‌ احکام‌ شریعت‌ به دست آوریم‌، نتیجه‌ اش این می شود کـه مـشمول خـشم و غضب خدا شویم، زیرا هیچ گاه موفق نمی شویم‌ آن‌ احکام‌ را کاملا رعایت کنیم. مـا تـنها زمانی‌ می‌ توانیم‌ قانون‌ شکنی‌ نکنیم‌ که اصلا قانونی وجود نداشته بـاشد» (رومـیان ۴:۱۵). پولس هـمچنین خاطرنشان می کند که علاوه بر این که احکام شریعت به طور کامل اجرا نـمی شـود، خـود‌ این احکام ظاهری نیز کافی نیست: «ختنه بدنی خدا را راضی نمی کـند، خـدا از کسانی راضی و خشنود می شود که آرزوها و افکارشان ختنه و دگرگون شده باشد. یهودی واقعی کسی‌ اسـت‌ کـه دلش در نظر خدا پاک باشد» (رومیان ۲:۲۹). به هر حال، پولس چنین نتیجه گیری می کـند کـه چون خدا یهودیان را به نحو شدیدتری داوری و مـجازات مـی‌ کـند‌ و هیچ یک از آنان نخواهد توانست برای گـناهان خـود بهانه ای بیاورد، کسی نمی تواند با اجرای شریعت رضایت خدا را حاصل کند‌.

در‌ مـرحله بـعد سخن پولس این‌ است‌ که بـر فـرض شریعت تـا کـنون راه نـجات بوده است، با آمدن عیسی مـسیح و بـا مصلوب شدن و رستاخیز او اکنون خدا راه دیگری برای‌ نجات‌ به آدمیان نشان دادهـ‌ اسـت‌: «ما تا به حال سعی مـی کردیم با اجرای مـقررات و تـشریفات مذهبی به این نجات و رسـتگاری دسـت یابیم و در حضور خدا پاک و بی گناه شمرده شویم… اینک خدا چنین مقرر‌ داشته‌ کـه اگـر کسی به مسیح ایمان بـیاورد، از سـر تـقصیرات او بگذرد و او را کاملا بـی گـناه به حساب آورد» (کتاب مـقدس، تـرجمه تفسیری، رومیان ۳:۲۱ـ۲۲).

از آن جا‌ که‌ پولس ایمان‌ آوردن به مسیح و نجات به واسطه مسیح را مختص قوم اسـرائیل نـمی دانست، در وهله نخست آیین‌ ها و مـناسک خـاص یهودی را کـه بـه مـنزله نمادهایی برای حفظ‌ مـرزبندی‌ بین‌ یهودیان و غیریهودیان به شمار می آمدند، نادیده گرفت. تلاش او در مقابل حواریون که ایمان تـنها بـه ‌‌مسیح‌ را برای رستگاری کافی نمی دانـستند و بـیش از حـدّ بـر اجـرای شریعت تأکید‌ داشـتند‌، ایـن‌ بود که آنان را از این گمان که از راه اعمال شریعت نجات حاصل می‌ شود، در آورد. از این رو، صریحاً اعلام نـمود کـه: «هـیچ کس از‌ اعمال شریعت عادل شمرده‌ نمی‌ شـود، بـلکه بـه ایـمان بـه عـیسی مسیح»

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۳)


(غلاطیان ۲:۱۶); «همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر می باشند، و به فیض او مجّاناً عادل شمرده می شوند به وساطت آن فدیه‌ ای که در عیسی مسیح است» (رومیان ۳:۲۳ـ۲۸). پولس تـأکید می کند که حتی خود این ایمان نیز عطیه خداست: «محض فیض نجات یافته اید به وسیله ایمان و این از‌ شما‌ نیست، بلکه بخشش خداست و نه اعمال، تا هیچ کس فـخر نـکند» (افسسیان ۲:۸).

نکته قابل توجه این است که پولس حتی نمی پذیرد که عمل به شریعت به همراه ایمان به‌ مسیح‌ عامل نجات شمرده شود. از این رو، در نامه به غلاطیان، خطاب بـه مـردم غلاطیه که شریعت را رعایت می کردند، می گوید: «ای غلاطیان بی فهم، کیست که‌ شما‌ را افسون کرد تا راستی را اطاعت نکنید که پیش چـشمان شـما عیسی مسیح مصلوب شده مـبیّن گردید؟ فـقط این را می خواهم از شما بفهمم که روح را از‌ اعمال‌ شریعت‌ یافته اید یا از خبر‌ ایمان؟ آیا‌ این‌ قدر بی فهم هستید که به روح، شروع کرده، الان به جـسم کـامل می شوید؟» (غلاطیان ۳:۱ـ۲)، پس از نظر پولس آمـرزیدگی نـمی‌ تواند‌ به‌ طور هم زمان و یکسان از راه انجام شریعت‌ و همین‌ طور به وسیله ایمان به مسیح حاصل شود , vol. 8, p. 78) Justification(Crossan,.

در واقع، از نظر پولس عمل و لطف‌ به‌ یک‌ مقوله تعلّق ندارند. در مقام عمل جایی بـرای لطـف نیست‌. کسی که عمل می کند تا پاداش بگیرد، ممکن نیست که بر اساس لطف پاداش داده شود. به‌ عبارت‌ دیگر‌، مادام که انسان بخواهد از راه عمل به نجات برسد، راه‌ لطف‌ را بر خـود مـی بندد p. 180-181) Justification,(Jungle,.

او مـی گوید: «برای کسی که عمل‌ می‌ کند‌، مزدش نه از راه لطف، بلکه از راه طلب محسوب می شود‌ و امّا‌ کـسی‌ که عمل نکند، امّا ایمان آورد به او که بی دینان را عادل مـی‌ شـمارد‌، ایـمان‌ او عدالت محسوب می شود» (رومیان ۴:۴; ۴:۱۶). همچنین می گوید: «اگر از راه فیض‌ است‌، دیگر از اعمال نیست وگرنه فیض دیـگر ‌ ‌فـیض نیست. امّا اگر از اعمال‌ است‌، دیگر‌ از فیض نیست و الاّ عمل دیگر عمل نیست» (رومـیان ۱۱:۶). در جـای دیـگر نیز‌ می‌ گوید: «به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد، استوار‌ باشید‌ و باز‌ در یوغ بندگی گـرفتار مشوید. اینک من پولس به شما می گویم که اگر مختون‌ شوید‌، مسیح بـرای شما هیچ نفع نـدارد. بـلی باز به هر کس که‌ مختون‌ شود‌ شهادت می دهم که مدیون است که تمامی شریعت را به جای آورد. همه شما‌ که‌ از‌ شریعت عادل می شوید، از مسیح باطل و از فیض ساقط گشته ایـد‌» (غلاطیان‌ ۵:۱ـ۴).

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۴)


پولس برای آن که نشان دهد که آمرزیدگی موهبت الاهی است که به عیسی مسیح اعطا‌ شده‌، عیسی را با حضرت آدم، ابراهیم و موسی مقایسه می کند:

پولس در‌ مقایسه‌ آدم و مسیح بر این عقیده است کـه‌ گـناه‌ آدم‌، برای همه نسل بشر گناه به ارمغان‌ آورد‌، و پس از آن انسان ها با گناهان فردی شان بر آن افزودند و به‌ این‌ ترتیب، گناه عمومیت یافت و همه‌ گرفتار‌ گناه شدند‌. پولس‌ بر‌ این عـقیده اسـت که به آدم‌ بدن‌ نفسانی داده شده و به مسیح روح حیات بخش داده شده است و جسم‌ گناه‌ به دنبال خود دارد. همان طور‌ که می گوید: «اعمال‌ جسم‌ آشکار است، یعنی زنا و فـسق‌ و نـاپاکی‌ و فجور و…» (غلاطیان ۵:۱۹) «لیکن ثمره روح، محبّت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکویی و ایمان‌ و تواضع‌ و پرهیزکاری است» (غلاطیان، ۵:۲۲) و اما‌ نقطه‌ اوج‌ آمرزیده شدن مربوط‌ به‌ حیات دوباره و رستاخیز عیسی‌ مسیح‌ است.

پولس در مـقایسه مـسیح و ابـراهیم به داستان ابراهیم اشاره مـی کـند و از آنـ‌ برای‌ اثبات این نکته سود می جوید‌ که‌ تنها آمرزیدگی‌ ای‌ که‌ تا کنون رخ داده‌، حتی در عهد عتیق، آمرزیدگی از راه ایمان بـوده اسـت، خـواه ایمان به مسیحای موعود‌ باشد‌ یا مسیحایی کـه آمـده است. راه‌ آمرزیدگی‌ هرگز‌ از‌ راه‌ اعمال شرعی نبوده‌ است‌. هسته اصلی استدلال پولس در دو رساله غلاطیان (غلاطیان ۳:۶) و رومیان (رومیان ۴:۳) این عـبارت سـفر پیـدایش بود‌: «و به‌ خداوند‌ ایمان آورد و او این را برای وی‌ عدالت‌ محسوب‌ کـرد‌» (پیدایش‌ ۱۵‌:۶). این لحظه آمرزیدگی که در سفر پیدایش و رساله های پولس به آن اشاره شده، از راه اعمال شریعت حاصل نشده است، زیـرا شـریعت تـا مدّت ها پس‌ از آن اعطا نشده بود یا در واقع، آمرزیدگی به دلیـل هـیچ یک از کارهای ابراهیم نبوده است (رومیان ۴:۱ـ۴). ابراهیم تنها به وسیله وعده از سر لطف خدا، تنها چـیزی‌ کـه‌ مـی بایست به آن ایمان بیاورد، عادل شمرده شد.

به نظر پولس، داستان ابراهیم پیـشاپیش در عـهد عـتیق به عنوان الگویی برای آمرزیدگی تمام آیندگان ارائه شده است. عبارتی‌ که‌ پولس از سفر پیدایش نـقل مـی کـند (غلاطیان ۳:۸)، که خدا به ابراهیم گفت: «از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت» (پیـدایش ۱۲‌:۳; ۱۸‌:۱۸)، حـاکی از نوعی پیش‌ گویی‌ است که در نهایت امّت ها نیز از راه ایمان برکت آمرزیدگی را دریـافت خـواهند کـرد، همان گونه که ابراهیم از راه ایمان بدان‌ دست‌ یافت , p. 79) Justification(Crossan‌,.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۵)


نکته‌ دیگری که گاهی بر آن تـأکید مـی شود این است که ابراهیم زمانی وعده برکت الاهی و آمرزیدگی را دریافت کرد کـه هـنوز مـراسم ختنه را به جا نیاورده بود (رومیان‌ ۴:۹ـ۱۰‌). در این مورد نشان داده می شود که غیریهودیان نیز بـدون خـتنه و بدون اعمال شریعت، می توانند آمرزیده شوند و نجات یابند (Ibid). به هر حـال، گـویی هـمان وعده ای که‌ به‌ ابراهیم داده‌ شده بود، مبنی بر این که امّت ها نیز نـجات خـواهند یـافت، خداوند آن را به وسیله‌ مسیح هموار ساخته است.

پولس در مقایسه مسیح و موسی در نامه‌ بـه‌ غـلاطیان‌ (۳:۱۹ـ۲۹) و رومیان (۴:۱۳ـ۱۶; ۷:۱ـ۲۳) ارتباط میان شریعت موسی و اعمال شریعت را با مسئله آمرزیدگی از ‌‌راه‌ ایمان بررسی می کند. تـورات، در اصـل به وسیله خدا به عنوان بخشی‌ از‌ نظام‌ وعده الاهی عطا شد و احـکام آن مـختص قومی بود که با اراده و خواست خدا از‌ مـصر رهـایی یـافته بودند و قوم خدا شده بودند. با ایـن حـال، شریعت موسی‌، که پولس آن را‌ می‌ شناسد، گرچه الاهی، روحانی و مقدس است، تبدیل به بـار طـاقت فرسایی شد که از خارج بـر آزادی انـسان تحمیل مـی شـد. بـه مرور زمان یهودیان از برخی فرامین ایـن شـریعت سرپیچی‌ کردند و مورد خشم خدا قرار گرفتند. اما اینک راه نجات گشوده شـده اسـت. در موهبت خدا در عیسی مسیح، شاگردان عـیسی با ایمان تعمیدی بـه آمـرزیدگی ای دست یافتند که به‌ آنـان‌ زنـدگی جدیدی در اتّحاد با عیسای دوباره زنده شده می بخشد (Ibid).

زمینه پیدایش نظریه آمـرزیدگی

در بـرخی دیدگاه های پروتستانی به ایـن نـکته اشـاره شده است کـه پولس عـلاوه‌ بر‌ این که در ایـن زمـینه پیش فرض هایی مثل مسئله گناه نخستین و عمومیت گناه، تفسیر خاص مسئله هبوط، مـسئله فـدیه عیسی، لطف الاهی و مانند آن دارد، تجربه خـود پولسـ‌ را‌ نمی تـوان نـادیده گـرفت. پولس به ادعای خودش نـه تنها شریعت را به طور کامل رعایت می کرد، بلکه نسبت به آن تعصّب داشت. همان طـور کـه می گوید‌: «از‌ جهت‌ غیرت جفاکننده بـه کـلیسا، از‌ جـهت‌ عـدالتِ‌ شـریعتی، بی عیب» (فـیلیپیان ۳:۶). آنـچه برای او مسئله شده بود، این بود که این بی عیبی چقدر می تواند در برابر‌ معیار‌ مـطلق‌ خـدا دوام بـیاورد. به طور قطعی نمی توان‌ گفت‌ کـه او چـقدر دچـار چـنین تـردیدی شـده است. امّا ظاهراً ناممکن است که داستان تغییر کیش در راه دمشق‌ چنین‌ فرد‌ مدعی درستکار و متعصبی را

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۶)


باور کنیم، مگر آن که فرض‌ کنیم او نوعی آمادگی روانی داشته و مردّد بـوده که آیا وفادار بودن او به شریعت او را به‌ عدالت‌ مورد‌ نظر خدا می رساند؟

درباره درستی تجلی مسیح بر پولس سندی جز‌ ادعای‌ خود او در دست نیست، اما حادثه ای که، بنا به ادعا بـرای او رخ داد‌ و عـیسی‌ مسیح‌ بر او تجلّی یافت، اعتماد او به نجات از راه اعمال شریعت‌ ـ هرچند‌ به‌ نحو کامل انجام شود ـ را در هم شکست و دل بستگی او به عدالت خودش‌ را‌ از‌ بین برد. گرچه این امر برای او تجربه ای فـردی بـود، کاربردی عمومی در‌ برداشت‌، مبنی بر این که «خدا امت ها را از ایمان عادل خواهد شمرد‌» (غلاطیان‌ ۳:۸). این‌ امر به او نشان داد که در شریعت از راه جسم یـک ضـعف اساسی‌ وجود‌ دارد که انسان گـناهکار شـمرده می شود. او به این نتیجه رسید که‌ شریعت‌ نیاز‌ به حامی دارد که به وسیله «پسر» تحقق می یابد (رومیان ۸:۳ـ۴). اگر شریعت می توانست‌ انـسان‌ را بـه عدالت برساند و حیات بـخش بـاشد، نیازی نبود تا مسیح بیاید‌ (غلاطیان‌ ۳:۲۱‌). پس، آنچه پولس را در مسئله ایمان از معاصرینش متفاوت ساخته مکاشفه ای است که‌ به‌ او‌ نشان داد شریعت نمی تواند انسان را به عدالت و حیات برساند , p. 1168‌) Justification‌(Faulkner,.

معنای آمرزیدگی

مفهوم آمرزیدگی از راه ایـمان از ابـداعات پولس به شمار می آید. در‌ مورد‌ اصل این آموزه اختلافی وجود ندارد، اما معنا و تفسیر آن اختلافی است‌. برخی‌ از محققان کاتولیک اصرار دارند که واژه‌ to‌ Justify‌معادل واژه یونانی dikaioo¦به معنای عادل‌ شدن‌ اسـت و واژه اسـمی آن دلالت بر وصـف اخلاقی عدالت دارد; در حالی که‌ بیشتر‌ محققانِ معاصرِ پروتستان معتقدند این‌ واژه‌ دالّ بر‌ نوع‌ رابطه‌ با خداست، نـه وصف اخلاقی , p.Paul‌ (۴۷۸‌-۴۸۰). به عبارتی، آمرزیدگی به معنای عادل شمردگی است، نـه عـادل شـدن‌. پس‌، آمرزیدگی نوعی حالت بیرونی است که‌ به حکم تبرئه اشاره‌ دارد‌، نه نوعی ویژگی درونی که‌ بـه‌ ‌ ‌مـفهوم اخلاقی عدالت اشاره داشته باشد (Faulkner, p. 1169).

هانس کونگ، که خود کاتولیکی‌ منتقد‌ است و در کـتاب آمـرزیدگی سـعی‌ می‌ کند‌ تا دیدگاه پروتستانی‌ بارت‌ را با دیدگاه کاتولیکی‌ وفق‌ بدهد، می گوید: «صرف نـظر از تفاسیری که در این جا وجود دارد، به‌ دلایل‌ ذیل از کاربردهای پولس در این‌ زمینه‌ معنای

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۷)


مـحکمه‌ ای‌ برداشت‌ می شـود: ۱٫ وابـسته بودن‌ عمومی پولس به اصطلاح شناسی عهد عتیق، که معنای این واژه به معنای عادل شمردگی‌ محکمه‌ ای است. ۲٫ تعالیم کنیسه ها درباره‌ آمرزیدگی‌ جنبه‌ محکمه‌ ای‌ دارد. ۳٫ حدود هفتاد‌ عبارت‌ پولس ویژگی محکمه ای دارد. ۴٫ معادل گـرفتن «آمرزیدن» و «عادل شمردن» (رومیان باب ۴; غلاطیان باب ۳ و ۶). ۵٫ اشاره ضمنی‌ به‌ معنای‌ محکمه ای این واژه در عبارات مربوط‌ به‌ فرجام‌ شناختی‌ (رومیان‌ ۲:۱۳‌; ۸:۳۳; اول قرنتیان ۴:۴). ۶٫ در کنار هم قراردادن «عادل شمارنده» و حکم کننده (رومیان ۸:۲۳; اول قرنتیان ۴:۳ـ۶). البته تـفاسیر کـاتولیکی به این قرینه های کتاب مقدسی بهایی نمی دهند‌، زیرا این خطر وجود دارد که این مفهوم محکمه ای آنان را به پذیرش مفهوم صرفاً محکمه ای لوتر بکشاند. از این رو، به منظور پرهیز از ایـن عـادل شمردن‌ صرفاً‌ لفظی، بر این اعتقادند که حکم خدا در مورد آمرزیدگی حکمی است که پس از آمرزیده شدن و عادل شمردن انسان صادر می شود، یعنی پیش فرض حکم برائت در‌ این‌ جـا عـادل شدن انسان است» , P. 210-211) Justification(Kung,.

نجات از راه ایمان در سایر نوشته های عهد جدید

الف) اناجیل همدید. در‌ اناجیل‌ همدید، گرچه به اندازه رساله‌ های‌ پولس به مسئله آمرزیدگی از راه ایمان پرداخته نشده، اما در آنها نیز اشـاراتی وجـود دارد کـه نجات را به شخص مسیح وابـسته مـی‌ دانـد‌ (متی ۱۰ـ۳۷ـ۳۹‌). گفته‌ می شود که اقرار به مسیح (نه فقط اقرار به پدر) نیز همین را تأیید می کند: «هر که مرا پیـش مـردم اقـرار کند، من نیز در حضور پدر خود‌ که‌ در آسمان اسـت او را اقـرار خواهم کرد» (متی ۱۰:۳۲). مسیح مردم را نه مستقیماً به سوی خدای پدر، بلکه به سوی خودش جمع می کرد (متی ۲۳:۳۷‌). او‌ بـه جـای‌ آن کـه مردم را به پدر ارجاع دهد، خود گناهان را می آمرزد (متی ۹:۲ـ۶). هـمه اینها بدین‌ معناست که آمرزیدگی به واسطه ایمان به اوست. این همان ایمانی‌ است‌ که‌ او خود با اشـتیاق بـیان مـی کند: «چون پسر انسان آید، آیا ایمان را بر زمین خواهد ‌‌یـافت‌» (لوقـا ۱۸:۸).

ب) سنّت یوحنایی. در انجیلِ یوحنا آمده: «هر که به او ایمان‌ آورد‌ هلاک‌ نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد، زیـرا خـدا جـهان را آنقدر محبّت نمود که پسر یگانه‌ خود را داد تا هر که بر او ایـمان آورد هـلاک نـگردد، بلکه‌ حیات جاودانی یابد» (یوحنا‌ ۳:۱۴‌ـ۱۶; ۳:۳۶).

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۸)


ج) رساله اول پطرس و عبرانیان. آن آمرزیدگی ای که پولس بحث مفصلی از آن ارائه کرده اسـت بـرخی نـوشته های عهد جدید آن را پیش فرض می گیرند و آن را‌ به طور کامل مطرح نمی کنند. پطـرس بـه یهودیان می گوید: «توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح بـه جـهت آمـرزش گناهان تعمید گیرید» (اعمال ۲:۳۸). در رساله‌ اول‌ پطرس آمده: «خریده شده اید… به خون گرانبها چـون خـون برّه بی عیب و بی داغ، یعنی خون مسیح» (اول پطرس ۱:۱۸ـ۱۹). در رساله به عبرانیان نیز آمـده اسـت: «ایـ‌ برادران‌ چون که به خون عیسی دلیری داریم تا به مکان اقدس داخل شویم… پس بـه دل راسـت، در یقین ایمان، دل های خود را از ضمیر بد پاشیده و بدن‌ های‌ خود را به آب پاک غـسل داده، نـزدیک بـیاییم» (عبرانیان ۱۰:۱۹ـ۲۲).

د) رساله یعقوب. به نظر می رسد که رساله یعقوب در نقطه مقابل دیدگاه پولس قرار دارد‌. بـرخلاف‌ نـوشته‌ هـای پولس، در این رساله‌ به‌ جای‌ تأکید بر نجات از راه ایمانِ صرف بر اهمیت عـمل تـأکید شده است. در این رساله آمده: «چه سود دارد اگر‌ کسی‌ گوید‌ ایمان دارم وقتی که عمل ندارد. آیـا ایـمان‌ می‌ تواند او را نجات بخشد… ایمان نیز اگر اعمال ندارد در خود مرده اسـت» (یـعقوب ۲:۱۴ـ۱۶).

پروتستان ها‌ که‌ به‌ استناد سخنان پولس، بـه مـسئله نـجات تنها از راه ایمان‌ عقیده دارند، تلاش می کـنند نـشان دهند تعارض عبارت رساله یعقوب با سخن پولس تعارض ظاهری است نه‌ واقعی‌، بـا‌ ایـن توجیه که: ۱٫ یعقوب واژه «ایمان» را صـرفاً بـرای اعتقاد عـقلانی‌ بـه‌ کـار می برد، در حالی که پولس این واژه را بـرای اعـتماد نجات بخش به مسیح‌ به‌ کار‌ می برد. از نظر پولس ایمان، وقف زنـدگی بـرای مسیح آسمانی است‌ و بنابراین‌، او‌ ایمانی را کـه اعمال نیک به دنـبال نـداشته باشد، نمی شناسد. از نظر یـعقوب‌، ایـمان‌ پیروی‌ انسان از مسیح آسمانی است. ۲٫ یعقوب واژه «اعمال» را به معنای اخلاق عملی که‌ بـه‌ مـتشرع بودن بر می گردد، بـه کـار مـی برد، در حالی کـه پولسـ‌ این‌ واژه‌ را به عـنوان فـعل سزاوار پاداش به کار می برد. ۳٫ یعقوب نیز وقتی به‌ طور‌ عمیق تر درباره ایـن مـسئله نظر می دهد، ایمان را محور قـرار مـی‌ دهد‌ (یـعقوب‌ ۱:۳، ۶; ۲:۱; ۵:۱۵). ۴٫ پولس نـیز بـه نوبه خود این دغـدغه را دارد که مسیحیت و اعمال نیک را‌ از‌ راه ایمان پیوند دهد (اول تسالونیکیان ۱:۳; اول قرنتیان ۱۳:۲); همان طور که‌ می‌ گوید‌: «در مـسیح عـیسی نه ختنه فایده دارد، نه نامختونی، بـلکه ایـمانی کـه بـه مـحبّت عمل‌ می‌ کـند‌» (غـلاطیان ۵:۶). «به هر کس به حسب

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۵۹)


اعمالش جزا خواهد داد» (رومیان ۲:۶). ۵٫ کل‌ استدلال‌ یعقوب در پی حفظ مسیحیت واقعی اسـت کـه بـا حرف زدن صرف برآورده نمی شود، بلکه‌ بـاید‌ در رفـتار نـشان داده شـود (یـعقوب ۲:۱۵ـ۱۶). او هـمچون پولس در‌ پی‌ آن نیست تا نشان دهد انسان ها‌ چگونه‌ از‌ بار گناه رها می شوند و مسیحی می‌ شوند‌، بلکه درصدد است تا نشان دهد که آنان پس از آن که ایمان‌ دریـافت‌ کردند، چگونه باید اعتراف واقعی‌ شان‌ را ثابت‌ کنند‌. او‌ خطاب به مسیحیانی می نوشت که‌ پیش‌ از این آمرزیده شده اند و بر ایمان به عیسی مسیح وفادارند، در‌ حالی‌ که پولس به یهودیان و غـیر یـهودیانی‌ می اندیشید که به‌ خاطر‌ گناهانشان در برابر عادل ازلی‌ به‌ لرزه می افتند و می پرسند چگونه می توانیم با خدا آشتی کنیم؟ یعقوب درباره‌ آمرزیدگی‌ به نحو ساده و به طبیعی‌ تـرین‌ مـعنا‌ می اندیشید، یعنی‌ تصدیق‌ الوهی مبنی بر عادل‌ بودن‌ واقعی انسان. پولس نیز به عنوان لازمه این داوری نهایی خواستار محبّتی است که‌ شریعت‌ را مـحقق سـازد و تقدیس را کامل‌ کند‌. او معمولا‌ واژهـ‌ آمـرزیدگی‌ را برای داوری نهایی‌، که عدالت زندگی را واقعی قلمداد کند، به کار نمی برد، او این واژه را‌ در‌ جایی به کار می برد که‌ خدا‌ از‌ روی‌ لطف‌ بازگشت مـؤمنان گـناهکار‌ را‌ به سوی خود مـی پذیـرد. یعقوب بی تردید همراه با رسولان اولیه تعلیم می داد که‌ هر‌ کسی‌ که به مسیح ایمان آورد و تعمید یابد‌ گناهانش‌ بخشوده‌ می‌ شود‌ (اعمال‌ رسولان ۲:۳۸; ۳:۱۹; ۱۰:۴۳). او با مفهوم پولسی آمرزیدگی از راه فیض بـه وسـیله ایمان مبارزه نمی کرد و صرفاً تأکید داشت که اعمال باید رعایت شود‌. از جهت کلامی تفاوت اصلی این دو در این است که یعقوب صلیب مسیح را محور تعالیمش قرار نداد، در حالی که از نـظر پولس فـدیه مسیح نـکته محوری بود‌ (Faulkner‌, p. 1171).

اما به نظر می رسد تعارض رساله های پولس با رساله یعقوب قابل انکار نیست. در ایـن رساله عناصری از سنت مسیحی اورشلیمی وجود دارد که بر احکام‌ شریعت‌ مـبتنی اسـت. بـا این حال، نکته ای که می توان به عنوان وجه مشترک بر آن تأکید کرد، آن است که از نظر‌ هـر‌ ‌ ‌دوی آنـان ایمان نقش محوری‌ در‌ نجات دارد.

مفهوم آمرزیدگی از نظر آگوستین

آگوستین در اثر مهم خود بـه نـام روح و حـرف )The Spirit and the Letter( درباره مفاهیم شریعت‌ و آمرزیدگی‌ سخن به میان می‌ آورد‌ و همان گونه که پولس با توجه به اصـل

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۰)


گناه آلود بودن سرشت آدمی و ناکارآمد بودن شریعت برای عادل شدن و رسیدن به رسـتگاری، بحث آمرزیدگی از راه ایمان را مـطرح کـرد‌، آگوستین‌ نیز با برجسته کردن مفهوم لطف و آمرزیدگی بر این عقیده است که انسان نمی تواند با تکیه بر توانایی خودش به رستگاری دست پیدا کند، بلکه این لطف الاهی اسـت‌ که‌ عامل اصلی‌ نجات انسان است. او می گوید: «ما برای عادل شدن از کمک خدا برخورداریم» (Augustin, On, Ch‌. ۲۰, P.19)The Spirit and the Letter.

اما به نظر آگوستین‌ این‌ لطف‌ به واسطه عیسی مسیح شامل حال ما می شود و در واقـع، ایـن عدالت مسیح است که موجب ‌‌عدالت‌ و آمرزیدگی ما می شود. همان طور که پولس می گوید: «همچنان که به‌ یک‌ خطا‌ حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص، همچنین به یـک عـملِ صالح بخشش شد بر‌ جمیع مردمان برای عدالت حیات» (رومیان ۵:۱۸); «کسی که ایمان آورد به او‌ که بی دینان را‌ عادل‌ می شمارد، ایمان او عدالت محسوب می شود» (رومیان ۴:۵).

آگوستین تصریح مـی کـند که تنها مسیح می آمرزد. آنگاه به سخن پولس اشاره می کند که با این که پولس می‌ گوید: «از شما التماس می کنم که به من اقتدا نمایید» (اول قرنتیان ۴:۱۶); «اقتدا بـه مـن نـمایید چنان که من نیز بـه مـسیح مـی کنم» (اول قرنتیان ۱۱:۱)، اما او‌ هیچ‌ گاه نگفت: «به دست من آمرزیده شوید، چنانکه من به دست مسیح آمرزیده شدم». زیرا چه بـسا افـرادی وجـود داشته باشند که عادل و سزاوار تقلید کردن بـاشند، امـا هیچ کس‌ جز‌ مسیح عادل و آمرزنده نیست On Forgiveness of (Augustin,, Ch. 18, p. 21)Sins.

به نظر می رسد، همان گونه که سنّت کاتولیک مفهوم آمرزیدگی را بـه مـعنای عـادل شدن می‌ داند‌، نه فقط عادل شمردگی محکمه ای، «آمرزیدگی از نـظر آگوستین درباره این است که چگونه انسان گناهکار به سمت یک زندگی عادلانه سوق پیدا می کند. انـسان بـه کـمک‌ لطف‌ الاهی‌ از سرشت آلوده رهایی می‌ یابد‌ و با‌ توجه به طهارت حـاصل شـده، اختیار پیدا می کند و از راه اختیار، محبت عادلانه حاصل می شود و بدان وسیله به شریعت‌ عمل‌ مـی‌ شـود و عـدالت انسان محقق می گردد. پس از‌ نظر‌ آگوستین و کاتولیک های سنّتی، آمرزیدگی بدین مـعناست کـه شـخص از راه عمل درونی روح القدس پاک و عادل می شود‌» , p. 45‌) Justification‌ by Faith(Lane,.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۱)


ناگفته نماند که تأکید فوق العاده آگوستین‌ بـر نـقش لطـف خدا تا حدّی مسئله ساز است، زیرا به نوعی اختیار انسان را زیر سؤال مـی‌ بـرد‌. «به‌ عقیده آگوستین افراد بشر در برداشتن گام های اولیه نیل به‌ رستگاری‌ از اخـتیار لازم بـرخوردار نـیستند. بشر به رغم آزادی اراده در بند اراده ای است که‌ گناه‌ آن‌ را به فساد و آلودگی کشیده و او را متمایل بـه شـرّ و گریزان از‌ خدا‌ کرده‌ است. از آن جا که همه گناهکارند، همه نیازمند بازخریدند. از دیدگاه آگـوستین بـشر‌ نـمی‌ تواند‌ به مدد ابزارها و امکانات خود به دوستی با خدا درآید. بازخرید تنها به مـثابه‌ مـوهبتی‌ الاهی امکان پذیر است و چیزی نیست که خود بتوانیم آن را تحصیل کنیم‌. بـه‌ ایـن‌ تـرتیب، از نظر آگوستین، رستگاری موهبتی است که اعطا شده، امّا نه از سر‌ شایستگی‌» (مک گراث، درسـنامه الاهـیات مـسیحی، صص۶۳ـ۶۶).

در مقابل آگوستین، پلاگیوس معتقد‌ بود‌ که‌ هر یک از افراد بشر قـابلیت دارد کـه خود را رستگار سازد. رستگاری چیزی است‌ که‌ به واسطه اعمال نیک به دست می آید. بـه طـور خلاصه، از‌ نظر‌ پلاگیوس‌ رستگاری پاداشی است که عادلانه و از سر شایستگی به دسـت مـی آید (همان).

در واقع‌، با‌ توجه‌ به دیـدگاه آگـوستین در مـورد ناتوانایی بشر برای رسیدن به رستگاری، ایـن‌ پرسـش‌ جدّی مطرح می شود که آیا عادلانه است که برخی نجات پیدا کـنند و بـرخی نجات پیدا‌ نکنند؟ آگوستین‌ خود بـه ایـن پرسش تـوجه دارد، ولی بـه نـظر می رسد جواب‌ قانع‌ کننده ای بـرای تـوجیه دیدگاه خود ندارد‌; زیرا‌ در‌ نهایت آن را یک راز مبهم می‌ داند‌. او می گوید دلیـل ایـن که چرا برخی نجات می یـابند و برخی نجات‌ نمی‌ یـابند، مـخفی است، اما ناعادلانه‌ نیست‌. هـمان طـور‌ که‌ پولس‌ می گوید: «آیا نزد خدا بی‌ انصافی‌ است، حاشا» (رومیان ۹:۱۴). بـه هـر حال، تنها پاسخی که آگـوستین مـی‌ دهـد‌ این است کـه مـا نمی توانیم‌ پی به حـکمتِ کـار‌ خدا‌ ببریم و اهمیتی ندارد که بتوانیم‌ برای‌ لطف رحمانی خدا توجیهی به دست آوریـم. جـای نگرانی نیست که لطف خدا‌ شـامل‌ انـسان های نـالایق بـشود، ولیـ‌ شامل‌ افراد‌ لایق نـشود , p. 26‌) on‌ Forgiveness of Sins(Augustin‌,. آنگاه‌ به سخن پولس استناد می کند که: «زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا، چه‌ قـدر‌ بـعید از غوررسی است احکام او‌، و فوق‌ از کاوش‌ اسـت‌ طـریق‌ هـای وی، زیـرا کـیست‌ که رأی خداوند را دانـسته بـاشد یا که مشیر او شده یا که سبقت جسته‌ چیزی‌ بدو داده تا به او باز‌ داده‌ شود؟ زیرا‌ کـه‌ از‌ او و بـه او‌ و تـا‌ او همه چیز است» (رومیان ۱۱:۳۲ـ۳۵).

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۲)


به هر حـال، آگـوستین بـا بـرجسته کـردن مـفهوم‌ لطف‌ و آمرزیدگی‌ چارچوبی فراهم ساخت که در قرون وسطا‌ با‌ توجه‌ به‌ آن‌ مفهوم‌ آمرزیدگی مورد بحث قرار گرفت. در طول قرون وسطا مباحث زیادی در رابطه با مسئله آمـرزیدگی از جمله مباحثی درباره انواع لطف الاهی، درباره رابطه میان لطف‌ الاهی و اختیار، درباره ارتباط میان آمرزیدگی و تقدیر الاهی، درباره نقش آیین های مقدس در مفهوم آمرزیدگی و نیز درباره مفهوم شایستگی مـطرح گـردید p. 46) Justification by Faith,(Lane,.

مفهوم آمرزیدگی از‌ نظر‌ توماس آکوئیناس

توماس آکوئیناس بحث از آمرزیدگی را با مقایسه کردن شریعت قدیم و آیین جدید بیان می کند. پرسش های اصلی او این است: آیا آیین های شریعت قـدیم‌، قـدرت‌ آمرزیدن داشتند؟ آیا دستورات اخلاقی عهد عتیق موجب آمرزیدگی می شود؟ آیا عهد جدید عامل آمرزیدگی است؟ و به طور کلی، آمرزیدگی نوعی فضیلت اکتسابی است کـه‌ خـود‌ انسان بتواند به آن دست‌ پیـدا‌ کـند یا نوعی فضیلت موهوبی و ناشی از فیض خداست؟

آکوئیناس بر این عقیده است که آیین های شریعت قدیم قدرت آمرزیدن محدودی دارند. وی در‌ این‌ باره می گـوید: «در‌ شـریعت‌ قدیم دو نوع ناپاکی از هـم تـفکیک شده است: یکی ناپاکی مربوط به روح که مراد ناپاکی گناه است و دیگری ناپاکی مربوط به جسم، که موجب می شود انسان سزاوار‌ پرستش‌ خدا نباشد. ناپاکی جسم چیزی جز نـوعی نـاهنجاری نیست و آیین های شریعت قدیم قدرت پاک کردن آن را دارد. همان طور که در "نامه به عبرانیان&quot‌; قربانی‌ کردن و پاشیدن‌ خون بزها و گاوان و خاکستر گوساله موجب طهارت جسمانی شمرده شده است (عبرانیان ۹:۱۳) و معلوم مـی شـود آن‌ نـوع ناپاکی که بر جسم اثر می گذارد نه روح، با‌ این‌ گونه‌ آیین ها برطرف می شود. امـا این آیین ها قدرت پاک کردن ناپاکی مربوط به روح، یعنی ‌‌ناپاکی‌ گـناه را نـدارند، دلیـل آن این است که کفاره این گناه جز به‌ واسطه‌ مسیح‌ نیست. او "که گناه جهان را برمی دارد" (یوحنا ۱:۲۹) از‌ آن جـا ‌ ‌کـه سرّ تجسّد و مصایب مسیح تا آن زمان هنوز فهمیده نشده‌ بود، آن آیین های‌ قـدیم‌ بـه خـودی خود نمی توانستند دارای قدرتی باشند که تجسّد و تصلیب عیسی از آن برخوردار بود. در نتیجه، آن آیین ها نـمی توانستند گناه را پاک کنند. از این رو، پولس‌ می گوید: "محال است که خون گاوها و بـزها رفع گناهان بکند" (عـبرانیان ۱۰:۴) بـه همین

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۳)


جهت است که او آن آیین ها را اصول ضعیف و فقیر می‌ نامد‌ (غلاطیان ۴:۹) چون نمی توانند گناه را پاک کنند، ضعیف اند. این ضعف نیز نتیجه نیاز آنهاست، یعنی ناشی از این واقعیت است کـه آنها به خودی خود دارای لطف نیستند‌» (Aquinas‌, I-II, Q.103, A. 2, p. 1083).

تا کنون معلوم شد آیین های شریعت قدیم قدرت آمرزیدن نداشتند، حال سؤال این است که آیا دستورات اخلاقی عهد عتیق موجب آمرزش آدمی مـی شوند؟ بـه‌ عبارت‌ دیگر، آیا انسان می تواند با رعایت دستورات اخلاقی عهد عتیق عادل شود و خودش عامل رستگاری اش را فراهم آورد؟

به نظر می رسد آن گونه که آگوستین بر مسئله‌ لطف‌ تأکید‌ داشـت و انـسان را از دستیابی‌ به‌ نجات‌ عاجز می دانست، آکوئیناس منکر توانایی انسان نیست، اما آمرزیدگی مصطلح و واقعی را ناشی از لطف خدا می داند. از این‌ رو‌، می‌ گوید: «عدالت نیز همانند سایر فضایل مـمکن اسـت‌ که‌ فضیلت اکتسابی یا موهوبی باشد. فضیلت اکتسابی به وسیله اعمال حاصل می شود، اما فضیلت موهوبی ناشی از لطف‌ خداست‌. فضیلت‌ واقعی که اکنون از آن سخن می گوییم همین فـضیلت‌ مـوهوبی اسـت و از همین جهت است که گـفته شـده آدمـی نزد خدا عادل شمرده می شود: &quot‌;زیرا‌ اگر‌ ابراهیم به اعمال عادل شمرده شد جای فخر دارد، اما نه‌ در‌ نزد خدا" (رومـیان ۴:۲). پس ایـن نـوع عدالت به وسیله دستورات اخلاقی که به افـعال‌ بـشری‌ مربوط‌ می شود، حاصل نمی گردد. بدین ترتیب دستورات اخلاقی نمی تواند موجب‌ آمرزیدگی‌ انسان‌ شود» (Aquinas, I, II, Q.100, A. 12, p. 1050).

معلوم می شـود آکـوئیناس از یـک سو، در‌ مورد‌ تحقق‌ عدالت که از آن به فضیلت اکتسابی تعبیر مـی کند، اراده انسان را برای‌ رسیدن‌ به رستگاری همانند آگوستین ضعیف و عاجز نمی داند و منکر آن نمی شود که‌ چه‌ بـسا‌ انـسان بـتواند از راه عمل به دستورات اخلاقی عهد عتیق به عدالت دست پیدا‌ کـند‌. مـنتهی گویی آکوئیناس در مقایسه با آمرزیدگی موهوبی، آن را اطمینان بخش نمی‌ داند‌. از‌ این رو، عمل به دستورات اخلاقی عـهد عـتیق را مـوجب آمرزیدگی نمی داند و بر آمرزیدگی‌ موهوبی‌ و مبتنی بر لطف الاهی تأکید مـیورزد.

شـاید گـفته شود که کم توجهی‌ آکوئیناس‌ به‌ نقش دستورات اخلاقی عهد عتیق د

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۴)


ر آمرزیدگی شاید بـدان سـبب بـاشد که به تعبیر پولس دوره‌ شریعت‌ به‌ سر آمده است، اما در مورد عهد جدید چطور؟ آیـا عـهد جدید موجب‌ آمرزیدن‌ می شود؟

آکوئیناس می گوید: «در شریعت انجیل دو عنصر وجود دارد. عنصر اصـلی فـیض روح القـدس‌ است‌ که به نحو درونی اعطا می شود و شریعت جدید بر اساس آن‌ مـی‌ آمـرزد. همان طور که آگوستین می گوید‌: &‌;quot‌;در عهد عتیق شریعت به نحو بیرونی‌ وضـع‌ شـده اسـت که موجب ترس شخص گناهکار می شود، اما در عهد جدید‌ شریعت‌ به نحو درونی وضـع شـده‌ است‌ که می‌ تواند‌ موجب‌ آمرزیدگی شود." عنصر دیگر‌ شریعت‌ انجیلی، یـعنی تـعالیم دیـنی و دستورات که افعال بشری را هدایت می کنند‌، در‌ درجه دوّم قرار دارد. شریعت جدید‌ بر اساس این دسـتورات‌ مـوجب‌ آمـرزیدگی نمی شود. این همان‌ سخن‌ پولس است که: "حرف می کُشد، اما روح زنـده مـی کند&‌amp‌;quot; (دوم قرنتیان ۳:۶). آگوستین در‌ توضیح‌ این‌ عبارت می گوید‌: &‌;quot;مراد از حرف‌ هرگونه‌ شریعت مکتوب است که خـارج از آدمـی است، حتی احکام اخلاقی ای که در‌ انجیل‌ گنجانیده شده است. بدین ترتیب حـرف‌، حـتی‌ حرف انجیل‌، می‌ کشد‌ مگر این کـه در‌ درون لطـف شـفابخش ایمان باشد"» (Aquinas, I-II, Q. 106, A. 2, p. 1104-1105).

به هر حال‌، آکوئیناس‌ بـرای تـحقق آمرزیدگی از یک سو‌، بر‌ نقش‌ اراده‌ انسان‌ در حرکت به‌ سوی‌ خدا به وسـیله ایـمان و انتقال از حالت گناه به حـالت عـدالت توجه دارد و از سـوی دیـگر‌، اعـطای‌ لطف‌ الاهی را عامل اصلی آمرزیدگی مـی دانـد‌ (Ibid‌, Q.113‌, A. 7, p. 1149‌).

مفهوم‌ آمرزیدگی‌ از راه ایمان از نظر لوتر

گفته شد مسئله آمرزیدگی برای نخستین بـار در رسـاله های پولس مطرح شد و آگوستین نیز بـا تأکیدی که بر مـسئله لطـف‌ الاهی داشت، آن را مورد تأکید قـرار داد و زمـینه ساز مباحثی در قرون وسطا شد، تا این که مفهوم آمرزیدگی در اواخر قرون وسـطا از اهـمیت ویژه ای برخوردار شد‌.

از‌ آن جا کـه کـلیسا در طـول بیش از هزار سـال دوره قـرون وسطا درباره این مـوضوع اظـهار نظر رسمی نکرد، نوعی سردرگمی در این باره وجود داشت. البته شورای‌ کارتاژ‌ در سال ۴۱۸ و بـعداً شـورای ارانژ در سال ۵۲۹ پیشنهادهایی در این زمینه مـطرح کـرده

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۵)


بودند کـه تـصمیمات آنـان برای متالهان قرون وسـطا‌ ناشناخته‌ بود (مک گراث، مقدمه ای‌ بر‌ تفکر نهضت اصلاح دینی، صص۲۱۹ـ۲۲۳).

تا این کـه در آسـتانه ظهور نهضت اصلاح دینی بحث از آمـوزه آمـرزیدگی در صـدر مـباحث الاهـیاتی‌ اواخر‌ قرون وسـطا قـرار گرفت‌ و آرای‌ مختلفی مطرح گردید و معلوم نبود کدام یک از این دیدگاه ها درست است. بی اعـتنایی یـا نـاتوانی کلیسا در ارزیابی این آراء نشانه دشوار بودن مـسئله بـود. تـا ایـن کـه‌ لوتـر‌ وارد صحنه شد. «آمرزیدگی تنها از راه ایمان» محور اندیشه لوتر و شعار اصلی نهضت اصلاح دینی بود. بحث بر سر این بود که با توجه به گناه اولیه و فاصله ایـ‌ که‌ بین انسان‌ و خدا ایجاد شده، این فاصله چگونه برداشته می شود و چگونه انسان می تواند با خدا رابطه برقرار‌ کند؟ لوتر نخست بر این عقیده بود که خدا با نـوع بـشر‌ پیمانی‌ بسته‌ است که بر اساس آن ناگزیر از آمرزیدن کسانی است که به آن اندک پیش شرط های ‌‌خاص‌ جامه عمل می پوشند. او می گوید: «ما بدین سبب نجات یافته ایـم‌ کـه‌ خداوند‌ با ما عهد و پیمانی بسته است که بر اساس آن هر که ایمان آورد و غسل‌ تعمید انجام دهد، رستگار خواهد شد.» در چارچوب پیمان خـدا بـا نوع بشر‌، کوشش اندک بـشر مـوجب‌ پاداش‌ عظیم الاهی می شود. با این حال، لازم است که آدمی کاری انجام دهد تا خداوند ناگزیر شود گناهکار را به وسیله لطف پاداش دهد.

امـا انـدیشه «عدالت خداوند»، که خـداوند‌ بـا انصاف و بی طرفی کامل داوری می کند، لوتر را با مشکلاتی مواجه ساخت و آن این که اگر گناهکاران توان انجام این پیش شرط ها را در خود نیابند چه می‌ شود‌. لوتر به تدریج هـمان دیـدگاه های آگوستین را پذیرفت که بشر چنان گرفتار گناه است که بدون دخالت خدا نمی تواند به نجات برسد و از آن جا که هیچ راهی‌ وجود‌ نداشت که خدا به جای این کـه کـسی را محکوم کـند، پاداش دهد، اندیشه «عدالت خداوند» که به معنای محکومیت و مجازات بود به خطری برای لوتر تبدیل شد. وعـده‌ آمرزیدگی‌ امری حقیقی بود، اما پیش شرطی که داشت، آن را غیرممکن سـاخته بـود. ایـن مسئله موجب دغدغه لوتر بود، تا این که او به کشف الاهیاتی خود به نام‌ تجربه‌ مناره‌ نـایل ‌ ‌آمـد. او می گوید‌ شب‌ و روز‌ به غور و تأمل درباره این سخن پولس پرداختم: «در آن عدالت خدا مـکشوف مـی شـود، از ایمان تا ایمان، چنان که‌ مکتوب‌ است‌ که عادل به ایمان زیست خواهد کرد» (رومـیان‌ ۱:۱۷‌). کم کم درک کردم که این جمله اشاره به عدالت انفعالی خدا دارد که بـر اساس آن خداوند مهربان‌ مـا‌ را‌ بـه وسیله

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۶)


ایمان می آمرزد. این موضوع به من چنان‌ احساسی داد که گویی بار دیگر به دنیا آمده ام… و هم اکنون عبارت «عدالت خداوند» را که روزی‌ از‌ آن‌ نفرت داشتم، شیرین ترین عبارت مـی دانم، زیرا این عبارت پولس‌ راه‌ ورود من به بهشت بود» (مک گراث، همان، صص۲۲۳ـ۲۳۳).

لوتر از آن پس در‌ پاسخ‌ به‌ این پرسش که به چه وسیله ای آمرزیده می شویم و به زندگی‌ جاودان‌ دست‌ پیـدا مـی کنیم، می گوید: «همراه با پولس پاسخ می دهیم، ما به وسیله‌ ایمان‌ تنها‌ عادل شمرده می شویم، نه به وسیله اعمال شریعت یا محبّت. البته نه بدین‌ خاطر‌ که مـنکر اعـمال نیک باشیم، همان گونه که مخالفان ما را متهم می‌ کنند‌; بلکه‌ به خاطر آن که ما نمی توانیم خود را از شیطان برحذر بداریم» Selection‌ from‌ His (Luther,, p. 116)Writing.

در واقع، لوتر در آغاز فعل بشر را پیش‌ شرط‌ آمـرزیدگی‌ مـی دانست، اما در این تحول جدید معتقد شد که خدا صرف نظر از شایستگی‌ افراد‌ این پیش شرط را خودش محقق می سازد. به عبارت دیگر، لوتر‌ در‌ ابتدا‌ دیدگاهی تقریباً پلاگیوسی داشـت و در مـرحله بـعد دیدگاهی آگوستینی پیدا کرد.

و امـا مـراد لوتـر از‌ آموزه‌ «آمرزیدگی‌ تنها به وسیله ایمان» چیست؟ دیدگاه لوتر در این زمینه به تعریف او‌ از‌ ایمان مربوط می شود. نکته اول این که او ایمانی را اصـیل و آمـرزشگر مـی داند که‌ توأم‌ با این اعتقاد باشد کـه مـسیح برای ما زاده شده و عمل نجات‌ را‌ در حق ما به انجام رسانده است‌. نکته‌ دوم‌ این که ایمان عبارت است از اعـتماد‌ بـه‌ وعـده های خداوند که معترفان به گناه را می آمرزد. نکته سـوم آن‌ است‌ که ایمان موجب اتحاد مؤمن‌ با‌ مسیح می‌ شود‌ و در‌ نتیجه این اتحاد لطف و حیات و نجات‌ مـسیح‌ شـامل حـال مؤمن نیز می شود. و سرانجام آموزه آمرزیدگی به وسیله ایمان‌ از‌ نـظر لوتـر این نیست که ایمان‌ فعل یا تلاش بشری‌ و پیش‌ شرط آمرزیدگی باشد; بلکه کشف‌ لوتر‌ مـستلزم پذیـرش ایـن امر بود که خداوند هرچه را برای آمرزیدگی لازم است‌ فراهم‌ می آورد و گناهکار تـنها بـاید‌ آنـ‌ را‌ دریافت کند (مک‌ گراث‌، همان، صص۲۳۴ـ۲۳۸‌).

به‌ عبارت دیگر، عدالتی که گناهکار بر اسـاس آن آمـرزیده مـی شود، عدالت خود او‌ نیست‌، بلکه عدالتی است که خداوند به‌ او‌ اعطا کرده‌ است‌. لوتـر‌ بـه نوعی همان نظر‌ آگوستین را دارد، با این تفاوت که آگوستین عقیده داشت عدالتی را کـه خـدا بـه‌ مؤمنان‌

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۷)


می دهد درونی است، اما لوتر‌ بر‌ این‌ عقیده‌ بود‌ که این عـدالت‌ بـیرونی‌ است، یعنی ما به لحاظ درونی گناهکاریم و به لحاظ بیرونی نزد خداوند عـادل هـستیم. نـتیجه سخن‌ آگوستین‌ این‌ است که خدا انسان را عادل می‌ سازد‌، و نتیجه‌ سخن‌ لوتر‌ این‌ اسـت کـه خدا انسان را عادل می شمارد (همان، صص۲۴۸ـ۲۵۱).

باید توجه داشته باشیم کـه بـرخی دیـدگاه لوتر را ضدّ شریعت و مخالف اخلاقیات دانسته اند‌، در حالی که گفته شده مراد لوتر از مفهوم «آمـرزیدگی تـنها از راه ایـمان» این بود که اعمال نیک علّت آمرزیدگی و نجات نیست، بلکه علت اصـلی نـجات ایمان است و اعمال‌ نیک‌ نتیجه طبیعی آمرزیدگی خواهد بود.

مفهوم آمرزیدگی در شورای ترنت

کلیسای کاتولیک در واکـنش بـه نهضت اصلاح دینی، به ویژه اظهارات لوتر، شورایی تشکیل داد تا دیدگاه رسـمی کـلیسای‌ کاتولیک‌ را تبیین نماید. این شورا که نـوزدهمین شـورای جـهانی کاتولیک بود، در شهر ترنت ایتالیا از سال ۱۵۴۵ تـا ۱۵۶۳ طـی ۲۵ نشست‌ تشکیل‌ گردید، که مشتمل بر ۱۶‌ فصل‌ و صدور ۳۳ حکم بود و مهم ترین دسـتاورد آن مـسئله آمرزیدگی بود , p. 168) Trent(Mcgarry,.

نمایندگان پاپ شش پرسـش جـهت بررسی در شـورا مـطرح کـردند‌: ۱٫ معنا‌ و ماهیت آمرزیدگی چیست؟ ۲٫ عوامل آمرزیدگی‌ چیست؟ سـهم‌ خـدا و سهم انسان در این فرآیند چیست؟ ۳٫ این تأکید را که انسان به وسیله ایمان نـجات مـی یابد، چگونه باید بفهمیم؟ ۴٫ آیا اعمال نـقشی در فرآیند آمرزیدگی دارند، چـه قـبل از آن‌ و چه‌ بعد از آن، و چگونه نـقش دارند؟ نـقش آیین های مقدس در این فرآیند چیست؟ ۵٫ فرآیند آمرزیدگی توصیف شود که چه چیزی بـر آن مـقدّم است، چه چیزی آن را محقق مـی سـازد‌ و چـه‌ چیزی به‌ دنـبال دارد؟ ۶٫ آمـوزه کاتولیک در این زمینه بـا چـه دلایلی از متون مقدس، آبای کلیسای شوراها و سنت های‌ رسولی اثبات می شود؟ (Lane, p. 61).

با توجه بـه ایـن پرسش هایی‌ که‌ باید‌ پاسخ داده شـود، در فـرآیند آمرزیدگی سـه مـرحله وجـود داشت. نخست، ایمان آوردن افـراد بی دین بزرگسال‌، ‌‌که‌ در اروپای قرن شانزدهم واقعه نادری بود. دوم، وسیله ای که مسیحیان آمرزیده‌ شده‌ و تـعمیدیافته‌ تـوسط آن آمرزیدگی خود را حفظ می کنند، در آن رشـد مـی کـنند و بـه جـلال‌ ابدی دست مـی یـابند.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۸)


سوم، راهی که بدان وسیله کسانی که از لطف‌ دور افتاده اند، بتوانند‌ آمرزیدگی‌ از دست رفته شان را دوبـاره بـه دسـت آورند (Ibid, p. 66).

شورای ترنت قبل از هر چیز بـر دیـدگاه سـنّتی کـلیسای کـاتولیک، مـبنی بر اصل نیاز بشر به مسئله آمرزیدگی تأکید‌ ورزید: «طبیعت بشر به خاطر گناه آدم پاکی خود را از دست داده و ناتوان شده است. به قول پولس ”غلامانِ گناه می بودند“ (رومـیان ۶:۱۷). تحت سلطه شرّ و مرگ نه تنها‌ غیر‌ یهودیان با نیروی طبیعت، بلکه حتی یهودیان نیز نمی توانند با نصّ شریعت موسی از آن ناپاکی رها شوند. از این رو، خدای پدر، پسرش را فرستاد تا هـم یـهودیان‌ تحت‌ شریعت، هم غیریهودیان را رهایی بخشد و به عدالت برساند و همه انسان ها فرزند خوانده شوند» p. 89)The Canons and Decrees of The Council of Trent(.

البته در فصل سوم‌ بیانیه‌ شورا گفته شده: «گرچه او برای همه مرد، اما همه از مـرگ او سـود نمی برند، بلکه تنها کسانی سود می برند که با او متحد شوند. آنان که‌ در‌ مسیح‌ تولد دوباره نیافته اند آمرزیده‌ نمی‌ شوند‌. او در تـولید جـدید به آنان لطفی عطا مـی کـند که بدان وسیله آنان را عادل می سازد» (Ibid, ch. 3, p. 90‌).

در‌ مورد‌ عوامل آمرزیدگی، لطف خدا و واسطه بودن عیسی علت‌ اصلی‌ آمرزیدگی به شمار می آید: «سرآغاز آمـرزیدگی از راه لطـف خدا ناشی از وساطت عـیسی مـسیح است. بدون این‌ که‌ آنان‌ استحقاقی داشته باشند، عادل خوانده می شوند … انسان بدون لطف‌ خدا، نمی تواند با اختیار و اراده خود به عدالت برسد» (Ibid, ch. 5, p. 92).

در حکم نخست بیانیه پایانی‌ شورا‌ نـیز‌ آمـده است: «ملعون باد کسی که بگوید انسان می تواند به‌ وسیله‌ اعمال خودش، از راه تعالیم طبیعت بشری یا از روی تعالیم شریعت، بدون لطف خدا و وساطت‌ عیسی‌ مسیح‌ نزد خدا آمرزیده شود» (Ibid, ch. 16, p. 110).

البـته نـاگفته نماند کـه‌ تأکید‌ کلیسای‌ کاتولیک بر لطف به معنای نادیده گرفتن جایگاه اختیار و اراده آدمی نیست. از این‌ رو‌، گرچه‌ سرشت انـسان گناهکار دانسته می شود، بر وجود اختیار آدمی تأکید شده اسـت. در‌ بـیانیه‌ شـورا نیز آمده است: «ملعون باد کسی که بگوید از زمان گناه آدم‌، اختیار‌ آدمی‌ از بین رفته است یـا ‌ ‌مـسئله اختیار یک نام بدون واقعیت بیش نیست» (Ibid‌).

و اما‌ موضع شورای ترنت درباره مـاهیت آمـرزیدگی، در واقـع مخالفت با دیدگاه لوتر و نهضت‌ اصلاح‌ دینی‌ بود. لوتر در دوره نخست فعالیت فکری خود به ایـن نظر گرایش

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۶۹)


داشت که آمرزیدگی‌ عبارت‌ است از فرآیند شدنی که طی آن فرد گـناهکار پس از طی‌ مرحله‌ تجدید‌ حـیات درونـی، آرام آرام به مشابهت با عیسی مسیح نایل می شود. اما وی در‌ آثار‌ متأخر‌ خود آمرزیدگی را عبارت از عادل خوانده شدن دانست، نه فرآیند عادل‌ شدن‌. شاید این دیدگاه لوتر تحت تأثیر نگرش ملانکتون بـه مسئله آمرزیدگی بود که رویکردی بیشتر دادگاهی‌ داشت‌. لوتر روز به روز به این نظر نزدیک شد که آمرزیدگی واقعه‌ ای‌ است که به وسیله فرآیند مشخص تولد‌ دوباره‌ و نیز‌ تجدید حیات درونـی بـه دست روح القدس‌ تکمیل‌ می شود. آمرزیدگی وضع بیرونی گناهکار را نزد خداوند تغییر می دهد و تولد‌ دوباره‌ ماهیت درونی او را. شورای‌ ترنت‌ با این‌ دیدگاه‌ مخالفت‌ کرد و از اندیشه ای که در‌ اصل‌ متعلق بـه آگـوستین بود دفاع کرد. طبق این اندیشه آمرزیدگی عبارت بود‌ از‌ فرآیند دوباره تولد و تجدید حیات در‌ درون بشر که موجب‌ پیدایش‌ تحول هم در وضعیت بیرونی‌ و هم‌ در ماهیت درونی شخص گناهکار می شـود (مـک گراث، مقدمه ای بر تفکر‌ نهضت‌ اصلاح دینی، ص۲۶۰).

در بیانیه‌ شورا‌ درباره‌ درونی بودن آمرزیدگی‌ آمده‌: «آمرزیدگی صرفاً برطرف کردن‌ گناهان‌ نیست، بلکه انسان را از درون پاک و احیا می کند، که از راه پذیرش‌ اختیاری‌ لطـف و مـوهبت هـا، انسان گناهکار عادل‌ می‌ شـود … مـا‌ نـه‌ تنها‌ عادل شمرده می شویم‌، بلکه واقعاً عادل نامیده می شویم و عادل هستیم» , ch. 7, p. 94)The Canons and Decrees(.

اما‌ مهم‌ ترین مسئله مورد نظر شورای تـرنت‌ مـوضع‌ گـیری‌ در‌ مقابل‌ شعار نهضت اصلاح‌ دینی‌ بود که آمـرزیدگی را تـنها از راه ایمان می دانست و برای اعمال نیک و آیین های مقدس‌ نقشی‌ در‌ نجات قائل نبود. چنان که گذشت، شورا‌ گرچه‌ تـصریح‌ مـی‌ کـند‌ که‌ انجام شریعت برای آمرزیدگی آدمی ناکافی است و عنصر اصـلی آمرزیدگی، لطف خدا به واسطه عیسی مسیح است و بدون آن که انسان ها استحقاق داشته باشند عادل می‌ شـوند، امـّا بـدین معنا نیست که جایگاه اعمال نیک و آیین های مقدس نادیده گـرفته شـود. از این رو، شورا بر ضرورت رعایت احکام و حفظ آیین های مقدس تأکید می کند‌ و کسانی‌ را که آنـها را نـادیده مـی گیرند محکوم می نماید.

در این شورا تصریح شد که: «هیچ کس، هـرچند آمـرزیده شـده باشد، نباید گمان کند که از رعایت احکام‌ مستثناست‌ … آنان که مسیح را دوست دارند، احـکام او را نـگاه مـی دارند (یوحنا ۱۴:۱۵); احکامی که مطمئناً آنان می توانند با کمک‌ الاهی‌ انجام دهند…

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۰)


کـسی نـباید به‌ ایمان‌ تنها دل خوش کند. کسی نباید خیال کند که تنها با ایـمان وارث شـده اسـت و به میراث خواهد رسید، هرچند شریک مصایب مسیح نبوده‌ است‌ (رومیان ۸:۱۷); زیرا به‌ قـول‌ پولس حـتی خود مسیح "هرچند پسر بود، به مصیبت هایی که تحمل کرد، اطاعت را آمـوخت و کـامل شـده جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانی گشت &quot‌;(عبرانیان‌ ۵:۸). پولس همچنین می گوید: "تن خود را زبون مـی سـازم و آن را در بندگی می دارم، مبادا چون دیگران را وعظ می نمودم خود محروم شوم&quot‌; (اول‌ قـرنتیان ۹:۲۴‌، ۲۶، ۲۷). پطـرس نـیز می گوید: "ای برادران بیشتر جدّ و جهد کنید تا دعوت و برگزیدگی‌ خود را ثابت نمایید، زیرا اگـر چـنین کـنید، هرگز لغزش نخواهید‌ خورد&‌amp‌;quot; (دوم پطرس ۱:۱۰) , ch. 11, p. 100-102)The Canons Decrees(. «ایمان اگر به همراه امید و محبّت ‌‌نـباشد‌، انـسان به طور کامل با مسیح متحد نمی شود و عضو زنده ا ین بدن‌ نمی‌ شود‌. از این رو، بـه درسـتی گفته شده است که: «ایمان بدون اعمال مرده و باطل است‌» (یعقوب ۲:۲۰)… «اگـر بـخواهی داخل حیات شوی احکام را نگه دار» (متی ۱۹‌:۱۷). «انـسان از اعـمال‌ عـادل‌ شمرده می شود، نه از ایمان تنها» (یـعقوب ۲:۲۴) ,The Canon and Decrees (ch. 7, p. 96).

در بـیانیه پایانی شورا نیز دیدگاه مخالفان محکوم شده است: «ملعون باد کسی که بـگوید بـی‌ دینان تنها به وسیله ایـمان آمـرزیده می شـوند، بـدین مـعنی که برای رسیدن به فیض آمـرزیدگی بـه چیز دیگری نیاز نیست و به هیچ وجه لازم نیست که آدمی به اراده خـودش‌ آمـاده‌ شود و همّت کند» (Ibid, ch. 16, p. 111). «ملعون باد کـسی که بگوید انسان هـا تـنها با نسبت دادن عدالت مسیح یـا تـنها به وسیله برطرف شدن گناهان آمرزیده می شوند‌» (Ibid‌, ch. 16, p. 112).

درباره رد معنای ایمان از نظر لوتـر کـه ایمان را عبارت از اعتماد می دانـست و تـنها عـامل نجات، نیز آمـده: «مـلعون باد کسی که بـگوید آمـرزش‌ ایمان‌ چیزی جز اعتماد به رحمت الاهی نیست که گناهان را به خاطر مسیح بـر مـی دارد یا این که این اعتماد تـنها چـیزی است کـه بـدان وسـیله آمرزیده می‌ شویم‌… (Ibid‌)هـمچنین می گوید: «ملعون باد‌ کسی‌ که‌ بگوید اطمینان و یقین مطلق و خطاناپذیر دارد که تا زمان مـرگ از مـوهبت عظیم ثبات قدم برخوردار است، مـگر ایـن کـه بـا‌ الهـام‌ خاصی‌ آن را دریافته بـاشد» (Ibid, p. 113).

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۱)


در فـقرات‌ دیگری‌ از اعتقادنامه نیز بر ضرورت رعایت احکام تأکید شده است: «ملعون باد کسی که بگوید چـیزی جـز ایـمان در‌ انجیل‌ دستور‌ داده نشده است، چیزهای دیگر نـه امـر شـده انـد و نـه‌ نـهی و این که ده فرمان هیچ ربطی به مسیحیان ندارد» (Ibid, P.114). «ملعون باد کسی که بگوید: ا نسانی‌ که‌ آمرزیده‌ شده، مقید به رعایت احکام خدا و کلیسا نیست، بلکه تنها بـاید‌ ایمان‌ آورد; گویی، انجیل وعده محض و مطلق زندگی ابدی، بدون شرط رعایت احکام بوده است» (Ibid). «ملعون‌ باد‌ کسی‌ که بگوید عیسی مسیح عطیه خدا به انسان هاست، به عنوان رهاننده‌ ایـ‌ کـه‌ به او اعتماد کنند، نه به عنوان قانونگذاری که از او اطاعت کنند» (Ibid‌).

با‌ توجه‌ به این که شورا از یک سو لطف خدا و واسطه بودن عیسی مسیح را‌ عامل‌ آمرزیدگی می داند و تـصریح مـی کند که انسان استحقاق آمرزیدگی ندارد و از سوی‌ دیگر‌ بر‌ انجام اعمال نیک و آیین های مقدس تأکید میورزد، این سؤال مطرح می شود کـه‌ اعـمال‌ نیک چه جایگاهی در این فـرآیند دارند؟ زیـرا اگر اعمال نیک در کنار لطف‌ خدا‌ عامل‌ آمرزیدگی به حساب آید با سخن پولس منافات خواهد داشت که می گفت: «برای کسی‌ که‌ عمل مـی کـند مزدش نه از راه فیض، بـلکه از راه طـلب‌ محسوب‌ می‌ شود و اما کسی که عمل نکند، بلکه ایمان آورد به او که بی دینان را‌ عادل‌ می‌ شمارد، ایمان او عدالت محسوب می شود» (رومیان ۴:۴). اگر اعمال نیک در‌ کنار‌ لطف خدا و وسـاطت مـسیح در آمرزیدگی نقشی ندارند، این همه تأکید کلیسای کاتولیک بر اهمیت عمل‌ برای‌ چیست و به طور کلّی عوامل آمرزیدگی چیست؟

بیانیه شورای ترنت، عوامل آمرزیدگی را‌ این‌ گونه بیان می کند: «علّت غـایی، جـلال‌ خدا‌ و عـیسی‌ مسیح و زندگی ابدی است. علّت فاعلی، خدای‌ مهربان‌ است که به طور رایگان تطهیر و تقدیس می کـند. و اما علت استحقاق آمرزیدگی‌، محبوب‌ ترین مولود و تنها مولود، یعنی‌ خـداوند‌ مـا عـیسی‌ مسیح‌ است‌ که با مصایب خود بر روی‌ صلیب‌ ما را سزاوار آمرزیدگی کرد و موجب رضایت خدای پدر از مـا ‌ ‌را‌ فـراهم‌ ساخت و علّت ابزاری (مادی)، آیین فیض‌ بخش تعمید است که‌ آیین‌ فیض بـخش ایـمان اسـت، ایمانی‌ که‌ بدون آن هیچ کس تاکنون آمرزیده نشده است. سرانجام علّت صوری، عدالت خداست‌، نـه‌ از آن جهت که او‌ خود‌ عادل‌ است، بلکه از‌ آن‌ جهت که ما را‌ عادل‌ می سـازد، با او ما هستی مـی یـابیم، ما نه تنها عادل شمرده می‌ شویم‌، بلکه واقعاً عادل نامیده می شویم‌ و عادل‌ هستیم…» , ch‌. ۷, p. 94‌-۹۵‌)The Canon and Decrees‌(.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۲)


در واقع، تفاوت دیدگاه کاتولیک و نهضت اصلاح دینی در این مسئله بدان سبب است که‌ در‌ نهضت اصلاح دیـنی فقط کتاب مقدس‌ معتبر‌ دانسته‌ می‌ شود‌ و در این مسئله‌ نیز‌ به ظاهر سخن پولس استناد می شود. در حالی که در کلیسای کاتولیک کتاب مقدس و سنت‌ در‌ کنار‌ یکدیگر معتبر شناخته می شود و در این‌ مـسئله‌ بـه‌ ظاهرِ‌ سخن‌ پولس‌ در کتاب مقدس اکتفا نمی شود، بلکه با توجه به سنّت موجود در کلیسای کاتولیک، کتاب مقدس را تفسیر می شود. از این رو، گرچه عامل اصلی‌ نجات لطف الهی دانسته مـی شـود که از راه ایمان و به واسطه عیسی تحقق پیدا می کند، اما برای اعمال نیک و آیین های فیض بخش به عنوان ابزار مادی آمرزیدگی‌ جایگاهی‌ در نظر گرفته می شود. همچنین گـفته مـی شود که حفظ، استمرار و افزایش آمرزیدگی مشروط به اعمال نیک، رعایت آیین های مقدس و ترک گناه خواهد بود. از این رو‌، شورای‌ ترنت نظریه لوتر مبنی بر اطمینان به نجات را ردّ مـی کـند و تـوصیه می کند که شخص آمـرزیده شـده بـاید ثبات قدم داشته‌ باشد‌ و در حال خوف و رجاء اعمال‌ نیک‌ را به جا آورد. البته در ادامه راه نیز انسان بی نیاز از لطف و امداد الاهی نـیست. هـمانطور کـه در بیانیه ترنت آمده است‌: «در‌ این باره نوشته شـده‌ اسـت‌: "هر که تا انتها صبر کند نجات یابد" (متی ۲۴:۱۳). چنین موهبتی از کسی جز او ناشی نمی شود. او می تواند کـسی را کـه‌ اسـتوار‌ است، ثابت قدم نماید و کسی را که سقوط کرده بازگرداند; در ایـن جا کسی با اطمینان خاطر چیزی را به خود وعده ندهد، هرچند همه باید بیشترین امید را به‌ کمک‌ الاهـی داشـته‌ بـاشند: "آن که گمان برد قائم است باخبر باشد که نیفتد" (اول قرنتیان‌ ۱۰:۱۲). "در کـارها، مـراقبت ها، اعمال خیر و صدقات‌، دعاها‌، طاعت‌ ها، روزه ها و احسان ها نجات خود را به ترس و لرز به عـمل آوریـد" (فـیلیپیان‌ ۲:‌‌۱۲‌)، زیرا با این که می دانیم آنان "از نو تولید یافته‌ اند‌ بـرای‌ امـید زنـده "(اول پطرس ۱:۳) اما تا زمانی که در جلال نیستند، باید به‌ خاطر مبارزه ای که هنوز بـا جـسم، جـهان و شیطان باقی است، ترس داشته‌ باشند» The Canon and‌ (, ch‌. ۱۳, p. 103)Decrees.

حفظ و استمرار آمرزیدگی منوط به ترک گناه اسـت و در صـورت ارتکاب گناه لطف آمرزیدگی از بین می رود. همچنان که در بیانیه ترنت گناه در کنار بـی ایـمانی‌ قـرار داده شده است: «لطف دریافت شده آمرزیدگی نه تنها با کفری که بدان وسیله ایـمان زایـل می شود، از بین

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۳)


می رود، بلکه به وسیله هرگناه اخلاقی ای که چه‌ بسا‌ ایـمان را زایـل نـمی کند، از بین می رود. بدین ترتیب، نه تنها بی دینان از ملکوت خدا طرد می شوند، بـلکه از مـیان ایمان داران "فاسقان و بت‌ پرستان‌ و زانیان و متنعمان و لوّاط و دزدان و طمعکاران و میگساران و فحّاشان و ستمگران" (اول قرنتیان ۶:۹ـ۱۰) و هـمه کـسانی کـه مرتکب گناه کبیره می شوند وارث ملکوت خدا نخواهند شد» (Ibid ch. 15‌, p. 106‌).

پس استمرار داشتن در رعایت احکام و ثبات قـدم هـمواره بـاید مورد توجه باشد. «کسانی که آمرزیده شده اند باید این سخنان پولس را در نـظر داشـته باشند: &quot‌;پیوسته‌ در‌ عمل خداوند بیفزایید، چون می‌ دانید‌ که‌ زحمت شما در خداوند باطل نیست" (اول قرنتیان ۱۵:۵۸). "تـرک مـکنید دلیری خود را که مقرون‌ به‌ مجازات‌ عظیم می باشد "(عبرانیان ۱۰:۳۵‌). به‌ ایـن تـرتیب، زندگی ابدی برای کسانی در نظر گرفته شـده اسـت کـه تا به آخر صبر کنند و خوب عـمل‌ کـنند‌ (متی‌ ۱۰:۲۲)، و به خدا امید داشته باشند… البته عدالتی که‌ ما بدان عادل خـوانده مـی شویم، موهبتی از طرف خداست کـه از طـرف خدا بـه خـاطر شـایستگی مسیح‌ به‌ ما‌ افاضه شده اسـت. فـراموش نشود که گرچه در کتاب مقدس در‌ توصیه‌ راجع به اعمال نیک، مسیح وعـده مـی دهد که حتی "هر که یـکی از‌ این‌ صغار‌ را کاسه ای آب سـرد مـحض نام شاگرد نوشاند، هر آیـنه بـه‌ شما‌ می‌ گویم اجر خود را ضایع نخواهد ساخت" (متی ۱۰:۴۲) و پولس گواهی‌ می‌ دهد‌ کـه "ایـن زحمت سبک ما که بـرای لحـظه ای اسـت، بار جاودانی‌ جـلال‌ را بـرای ما زیاده و زیاده پیـدا مـی کند" (دوم قرنتیان ۴:۱۷‌)، با‌ این‌ همه خدا منع کرده که یک مسیحی به خود مـطمئن شـود یا افتخار کند‌، نه‌ خداوند» , ch. 16, p. 107-109)The Canon and Decrees(.

در ایـن بـیانیه تأکید‌ شـده‌: «مـلعون‌ بـاد کسی که بگوید: کـسی که یک بار آمرزیده شده دیگر نه می تواند گناه‌ کند‌، نه لطف را از دست بـدهد. بـنابراین کسی که خطا و گناه کند‌ هـرگز‌ واقـعاً‌ آمـرزیده نـشده اسـت» (Ibid, ch. 16, p. 114). «ملعون باد کـسی کـه بگوید هیچ گناه اخلاقی‌ وجود‌ ندارد‌، بلکه گناه بی ایمانی وجود دارد، یا لطف دریافت شده بـا هـیچ‌ گـناهی‌ از بین نمی رود» (Ibid, p. 115).

البته در عین حال که ایـن شـورا گـناه را عـامل‌ از‌ بـین رفـتن لطف آمرزیدگی دانست، تصریح می کند که عدم انجام اعمال‌ نیک‌ یا ارتکاب گناه باعث از بین رفتن‌ ایمان‌ نمی‌ شود، و اعلام می کند که اگر کسی‌ بـر‌ اثر گناه، آمرزیدگی را از دست بدهد دوباره می تواند آن را به‌ دست‌ آورد. در بیانیه شورا آمده‌ است‌: «ملعون باد‌ کسی‌ که‌ بگوید وقتی

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۴)


لطف با گناه از‌ بین‌ می رود، ایمان نیز به همراه آن از بـین مـی رود، یا‌ این‌ که بگوید ایمانی که باقی می‌ ماند ایمان زنده و حقیقی‌ نیست‌، یا این که کسی که‌ ایمان‌ بدون محبت دارد، مسیحی نیست» (Ibid, ch. 16, p. 116).

گرچه به نظر می‌ رسد‌ ایـن حـکم با عبارتی که‌ پیش‌ از‌ این درباره ایمان‌ بدون‌ عمل از رساله یعقوب‌ نقل‌ شد، سازگاری ندارد، اما در این جا تأکید بر این است کـه گـرچه عمل‌ اهمیت‌ دارد، ولی جزو ذات ایمان نـیست‌ کـه‌ با نبودن‌ عمل‌، ایمان‌ نیز از بین برود‌. از این رو، درباره کسانی که لطف آمرزیدگی را از دست داده اند، گفته شده‌ با‌ آیین توبه آمرزیدگی به آنان بـازگردانده‌ مـی‌ شود‌: «کسانی‌ که‌ بـه خـاطر گناه‌ از‌ لطف آمرزیدگی دریافت شده محروم شوند، اگر خدا آنان را از راه آیین توبه برانگیزاند، دوباره‌ می‌ تواند‌ آمرزیده شوند و به واسطه شایستگی مسیح لطف‌ از‌ دست‌ رفته‌ را‌ باز‌ یابند. این شیوه آمـرزیدگی مـربوط به بازگرداندن افراد سقوط کرده است، چیزی که آبای مقدس کلیسا به درستی آن را دوباره تخته زدن پس از کشتی شکستگی‌ نامیده اند. عیسی مسیح برای کسانی که پس از غسل تعمید به گناه می افـتند، آیـین مقدس تـوبه را بنا نهاد. هنگامی که گفت: ”روح القدس را بیابید، گناهان آنانی‌ را‌ که آمرزیدید برای ایشان آمرزیده شد “(یوحنا ۲۰:۲۲). البـته باید دانست که توبه مسیحی پس از گناه، با توبه به هنگام تـعمید بـسیار تـفاوت دارد. این توبه نه‌ تنها‌ مشتمل بر دست کشیدن از گناهان و تنفر از آن است، بلکه مشتمل بر آیین اعتراف گـناهان ‌ ‌و نـیز مشتمل بر تهیه اسباب رضایت الاهی‌ از‌ راه روزه، صدقه، دعا و سایر‌ اعمال‌ عبادی زندگی روحـانی اسـت» The Canon and (, ch. 14, p. 105)Decrees. در بـیانیه پایانی شورا نیز آمده است: «ملعون باد کسی که بگوید که‌ اگر‌ کسی بعد از تـعمید‌ سقوط‌ کند، نمی تواند بار دیگر با فیض خدا برخیزد، یا این کـه می تواند عدالت از دسـت رفـته را با ایمان تنها و بدون آیین توبه دوباره به دست آورد» (Ibid‌, ch‌. ۱۶, p. 116).

علاوه بر مسئله حفظ و استمرار آمرزیدگی، در بیانیه شورای ترنت به مسئله افزایش آمرزیدگی نیز اشاره شده است: «آنان از راه رعایت فرامین خدا و کـلیسا، ایمان به همراه‌ اعمال‌ نیک، عدالتی‌ را که از راه فیض مسیح دریافت کرده اند، افزایش می دهند و بیشتر آمرزیده می شوند. چنان‌ که نوشته شده: ”هر که عادل است باز عدالت کند “(مـکاشفه‌ ۲۲‌:۱۱‌). ایـن افزایش آمرزیدگی را کلیسای مقدس به هنگام دعا

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۵)


درخواست می کند: ”خداوندا، ایمان، امید و محبّت ما ‌‌را‌ افزایش بدهThe Canon and (, “ ch._10, P. 99)Decrees.

نتیجه گیری

یکی از‌ تفاوت‌ های‌ اساسی مسیحیت و یهودیت این است که در یهودیت اعـطای شـریعت از طرف خدا لطف الاهی‌ به شمار می آمد و انجام اعمال شریعت راه رسیدن به رستگاری بود. بنابراین‌، خود انسان برای رسیدن‌ به‌ رستگاری نقش اصلی را به عهده داشت. اما در مـسیحیت تـحت تأثیر اندیشه های پولس سخن بر سر این است که با توجه به این که انسان ذاتاً گناهکار است و توانایی‌ رسیدن به رستگاری را ندارد و از سوی دیگر، خدا می خواست هـمه آدمـیان نـجات پیدا کنند، خود خدا مـداخله کـرد. طـرح نجات خدا این بود که به صلیب کشیده شدن عیسی‌ مسیح‌ کفاره این گناه باشد و هر کسی که به او ایمان بـیاورد، لطـف خـدا شامل حال او می شود و از گناه ازلی تبرئه می شـود و پاک مـی شود.

ماهیت آمرزیدگی از‌ نظر‌ کلیسای کاتولیک این است که لطف الاهی موجب تحول درونی می شود و انسان را بی گـناه و پاک مـی سـازد. البته شخص آمرزیده شده باید با اعمال نیک و انجام آیـین‌ های‌ فیض بخش این آمرزیدگی را حفظ کرده و بر درجات آن بیفزاید. بنابراین، با این که ایمان عامل اصلی نـجات بـه شـمار می آید، عمل نیز نقش مؤثری در وصول‌ به‌ رستگاری‌ خواهد داشـت. از نـظر کلیسای‌ پروتستان‌ آمرزیدگی‌ صرفاً جنبه تبرئه و برائت از گناه دارد، یعنی انسان بیگناه به شمار می آید، نـه ایـن کـه واقعاً پاک شود. این‌ نجات‌ و آمرزیدگی‌ نیز تنها از راه ایمان تحقق پیدا می‌ کـند‌، نـه ایـن که عمل انسان نقش مؤثری در نجات داشته باشد، البته عمل صالح ثمره آمرزیدگی خـواهد بـود.

هفت آسمان » تابستان ۱۳۸۵ – شماره ۳۰ (صفحه ۷۶)


کـتابنامه‌

کتاب‌ مقدس‌، انجمن کتاب مقدس، ۱۹۰۴٫

کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، بی جا‌، بی تا.

مـک گـراث، آلیستر، درسنامه الاهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدّادی. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مـذاهب، ۱۳۸۴‌.

ــــــــــــــــــ‌، مـقدمه‌ ای بـر تفکر نهضت اصلاح دینی، ترجمه بهروز حدادی. قم: مرکز‌ مطالعات‌ و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۲٫

Aquinas, Thomas, Summa Theologica, in Great Books of The Western World. The‌ University‌ of‌ Chicago, 1977.

Augustin, On the Spirit and the Letter, Nicent and Post‌-Nicence‌ Fathers‌ of the Christian Church. Michigan: 1991.

Crossan, D. M and Tavard, G. H., "Justification&quot‌; in‌ New‌ Catholic Encyclopedia. Washingion: The Catholic University of America, 2003.

Dunn, James D.G., The Theology of‌ Paul‌. London: New York, 1998.

Faulker, J. and Murray, A. J., and Bromiley, G. W., "Justification,&‌;quot‌; G. W. Bromily‌, ed., The International Standard Bible Encyclopedia. Michigan, 1986.

Jungle, Eberhard, Justification The Heart of‌ the‌ Christian Faith. New York: T & T Clark,_2001.

Kung, Hans, Justification The Doctrine‌ of‌ Karl‌ Barth and a Catholic Reflection. London:_2004.

Lane, A. N. S., Justification by Faith in Catholic-Protestant Dialogue. London‌: New‌ York,_2002.

Luther, Martin, Selection from His Writing. Anchor Book, 1962.

Schaff‌, P., ed‌., The‌ Creeds of Christendom, The Canons and Decrees of The Council of Trent. Barker Books, 1993‌.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x