مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

سرمقاله: دین پژوهی و لغزش ها

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۷ – شماره ۴۰ (از صفحه ۵ تا ۱۲)
عنوان مقاله: سرمقاله: دین پژوهی و لغزش ها (۸ صفحه)
نویسنده : قنبری، خلیل
چکیده :
کلمات کلیدی :
هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۵)


‌ ‌‌‌سـرمقاله‌

هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۶)


هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۷)


دین‌پژوهی و لغزش‌ها

۱

دغدغه توأمانِ هفت‌آسمان بسان دو بالْ خوانندگان را تا هفت‌آسمان بالا‌ می‌برد‌؛ هـفت‌آسمان‌ از یک سـو، مـیوه‌ها و ثمرات تحقیقیِ به بار نشسته در باب ادیان را به دست‌ خوانندگان می‌رساند و از دیگر سو، آنان را به خـودِ درختِ دین‌پژوهی رهنمون می‌شود‌ تا از شاخه‌های آن‌ میوه‌ها‌ برچینند. از همین‌رو، در سرمقاله‌های اخیر تـا حدودی از ربط و نسبت هـفت‌آسمان بـا رشته مطالعه دین سخن گفتم. البته پیداست که سخن گفتن درباره این ربط و نسبت مبتنی است بر فهم‌ ما از رشته دین‌شناسی و این چیزی است که در جامعه ما قدم اساسی‌ای برای آن برداشته نشده است. اگـرچه در چند دهه اخیر آثار زیادی در حوزه مطالعه دین به زبان‌ فارسی‌ نوشته یا ترجمه شده‌اند؛ اما آثار جدی‌ای که به‌طور خاص ناظر به این رشته باشند به جامعه فرهنگی عرضه نشده است و این خود گواهی اسـت بـر اینکه راه پیش‌رو چندان‌ روشن‌ و آفتابی نیست. برخلاف جامعه دانشگاهی ما، در دانشگاه‌‌های غربی و در بین دین‌شناسان غربی، به‌خصوص پس از ۱۹۶۰، بسیار درباره این رشته اندیشیده و سخن گفته‌اند و امروز می‌توان سنت‌های مختلف دین‌پژوهی‌ را‌ در بین آنان شـاهد بـود؛ برای مثال، کافی است نگاهی به مدخل «مطالعه دین» در فرهنگ ادیان (چاپ انتشارات پنگوئن) بیندازید.

هفت‌آسمان عزم را جزم کرده است تا تحقیق‌ در‌ حوزه‌ مطالعه دین را به دغدغه‌ جامعه‌ فرهنگی‌ و دانشگاهی مبدل کـند و اکـنون که چهلمین شماره از این فصلنامه منتشر می‌شود، همچنان از این کوشش بی‌امان خود بازنایستاده است و درحد‌ توان‌ و امکانات‌

هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۸)


خود نه تنها تحقیقات دین‌پژوهان را به جامعه‌ فرهنگی‌ و دانشگاهی انتقال می‌دهد بلکه می‌کوشد خـوانندگان را از تـحقیقاتی کـه درباره رشته مطالعه دین صورت مـی‌گیرد نـیز بـی‌نصیب نگذارد‌.

۲

بر‌ سر‌ راه مطالعه دین دست‌کم دو لغزشگاه خطرناک وجود دارد. لغزشگاه‌ نخست آن است که محققی تنها به سوی یکی از شاخه‌های دین‌پژوهی دست دراز کـند و فـقط در پرتـو‌ همان‌ شاخهْ‌ به‌کندوکاو دین روآورد و لغزشگاه دیگر آن است که تـنها یکـی از‌ ابعاد‌ دین را به‌عنوان موضوع بررسی زیر نگاه خود گرفته، دین‌را مساوی با‌همان بُعد بینگارد. دین‌پژوهی که‌ در‌ یکی‌ از این دو راه گام برمی‌دارد به ورطـه گـرداب «تـک‌ساحتی‌بودن» فرو خواهد‌ افتاد‌؛ یعنی‌ چه رشته مطالعه دین را در یک شاخه محدود کـنیم و چه دین را در‌ یک‌ بُعد‌ خلاصه کنیم، در هر دو صورت سد راه مطالعه جامع و همه‌جانبه شده‌ایم و در بهترین‌ صورت‌، شناختی ناتمام و تک‌ساحتی از دین نـصیب‌مان مـی‌شود.

بـنابراین، هم باید از منظرها و نظرگاه‌های‌ مختلف‌ ساکن‌ دین را کاوید و هم باید جنبه‌‌های مـختلفِ آن را وارسـی کرد. منظرها و جنبه‌ها لازم‌ و ملزوم‌ هم‌اند؛ کسی که از منظرهای مختلف به مطالعه دین روی می‌آورد اما بی‌توجه‌ بـه‌ بـسیاری‌ از جـنبه‌های آن است، در عمل طِرفی از آن منظرها نخواهد بست. از سوی دیگر‌ کسی‌ که می‌خواهد هـمه ابـعاد دین را زیر نـگاه خود داشته باشد اما‌ از‌ منظرهای‌ مختلف گریزان است نیز دین را همه‌جانبه به چنگ نخواهد آورد. از این رو، در‌ دینـ‌پژوهی‌ هـم‌ بـاید بر منظرها، نه منظر، تاکید ورزید و هم باید بر جنبه‌ها، نه‌ جنبه‌، پای فشرد.

به نـظر مـی‌رسد تمثیل پیل و کوران به‌خوبی این دو لغزشگاه را ترسیم می‌کند. اما‌ کسانی‌ که از این تمثیل استفاده کرده‌‌اند هـمزمان بـه هـر دو لغزشگاه توجه‌ نداده‌‌‌اند‌. دسته‌ای درون‌مایه این داستان را این می‌دانند‌ که‌ در‌ شناخت یک چیز نظرگاه‌های مختلف وجود دارد‌ و دسـته‌ای‌ دیگـر بر آن‌اند که این تمثیل بیش از هر چیز هشداری است بر‌ اینکه‌ موضوع شـناخت را نـباید امـری‌ بسیط‌ دانست، چه‌ بسا‌ وجوه‌ و جنبه‌های مختلفی درکار باشد.

احتمالاً متون‌ دینی‌ شرقی نخستین مـنابعی هـستند که از این داستان در بیان مراد خود‌ بهره‌ برده‌اند. در آیین جینه این دیدگاه‌ وجود دارد که در‌ شـناخت‌ یک شـیء مـنظرهای

هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۹)


مختلفی وجود‌ دارد‌ و ما باید از همه منظرها به یک شیء نگاه کنیم و نباید یک منظر‌ را‌ به جای دیگـر مـنظرها بـگیریم‌. طبقِ‌ آیین‌ بودا، ما انسان‌ها‌ گرفتارِ‌ منظرهای مختلفی هستیم که‌ ذهنِ‌ مـفهوم‌ساز مـا تدارک دیده است و برای رسیدن به نجات باید از این سطح بیرون رویم‌ و حقایق‌ را بی‌واسطه ببینیم. طبق متون بـودایی‌، نـابینایان‌ کسانی‌اند که‌ می‌خواهند‌ از‌ دریچه عقلِ مفهوم‌اندیشْ حقیقت‌ را رصد کنند. این دو دین دو نگاه مختلف به این تـمثیل دارنـد: اولی همه منظرها‌ را‌ تأیید می‌کند اما دومی نـافی هـمه منظرهاست‌.

شـاید‌ بتوان‌ همین‌ دو‌ نگاه را در‌ بین‌ متفکران اسلامی‌ای کـه از این تـمثیل استفاده کرده‌اند نیز دید. ابوحیان در المقابسات می‌گوید هر کس‌ از‌ جهتی‌ به حقیقت نایل مـی‌شود. غـزالی در باب‌ اختیار‌ و جبر‌ می‌گوید‌ اگـر‌ درهـای‌ آسمان بـر آنـان گـشوده شود و بتوانند عالم غیب ملکوت را نـظاره کـنند برایشان روشن خواهد شد که هر یک از قائلین به جبر و اختیار و کسب از وجـهی‌ صـادق بوده‌اند و از وجهی دیگر بر خطا. مـولانا نیز این تمثیل را با انـدک تـصرفی در توضیح این ایده به کار می‌گیرد کـه

از نـظرگه گفتشان شد مختلف این یکی‌ دالش‌ لقب داد آن الف

اما سنایی بر خلاف آنان معتقد نـیست کـه هر یک از کوران بهره‌ای از حقیقت دارنـد بـلکه مـی‌گوید «علم با هـیچ کـوری همره نی» و راه‌ شـناخت‌ حـقیقت را زدودن آیینه دل می‌داند. در دنیای جدید نیز فیلسوفان دینی‌مانند جان هیک از این داستان در بیان دیدگاه پلورالیستی خـود اسـتفاده‌ کرده‌اند‌ و نظرگاه‌های مختلف را سبب اختلاف‌ دانـسته‌اند‌.

اگـرچه عالمانی کـه از این داسـتان اسـتفاده کرده‌اند، دو دسته‌اند و دسته‌ای مـی‌گویند هر منظری بهره‌ای از حقیقت دارد و دسته دیگر می‌گویند هیچ یک از‌ منظرها‌ بهره‌ای از حقیقت ندارند‌، اما‌ هر دو دسـته از این نـظر مشترک‌اند که بر منظرها و اعتبار و عـدم اعـتبار آنـها تـاکید دارنـد لکن چندان التـفاتی بـه موضوع شناخت ندارند.

۳

در روزگار ما برخی از دین‌شناسان بی‌آنکه‌ استفاده‌ معمول و رایج این تمثیل را انکار کنند، استفاده دیگری از آن مـی‌کنند. آنـان بـا استفاده از این تمثیل این ایده را بیان می‌کنند که یک دینْ مـرکب از ابـعاد و ابـعاض‌ اسـت‌ و در مـطالعه‌ یک دین نـباید احکام یک بُعد را بر دیگر ابعاد تعمیم داد ــ این ایده چه بسا‌ در آغاز واضح به نظر رسد اما کافی است

هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۱۰)


سری به‌ تحقیقات‌ ادیانی‌ بزنیم تا ببینیم که چگونه بسیاری از دینـ‌پژوهان یک دین را به یک بُعد خاص تحویل برده‌اند‌ و ‌‌دیگر‌ ابعاد آن را نادیده گرفته‌اند ــ اینان می‌گویند باید توجه داشت همان‌طور که‌ دین‌ جلوه‌های‌ مختلفی دارد، که نشانه آشکار آن اسلام، مسیحیت، یهودیت، هندوئیسم، بودیسم و مانند آن است، یکـ‌ دین خـاص نیز برای مثال بودیسم به صیغه مفرد وجود ندارد، بلکه بودیسم‌ها‌ وجود دارند. اینکه مراد‌ از‌ بودیسم‌ها چیست، توضیحات مختلفی داده شده است. برخی گفته‌اند در کنار بودیسم اولیه سنت‌های بودایی مانند تـیره‌واده، مـهایانه و وجره‌یانه نیز وجود دارند. برخی همین مطلب را به گونه‌ای دیگر بیان کرده‌اند‌؛ این دسته معتقدند هر دینی را می‌توان به دینِ یک، دو و سه تقسیم کرد و بـه این اعـتبار هندوئیسم به هندوئیسم یک، هندوئیسم دو و هـندوئیسم سـه دسته‌بندی می‌شود. دیدگاه دیگری دین را‌ در‌ دو بُعد فرهنگی و تمدنی دسته‌بندی می‌کند و در نتیجه از این حیث دین را یک پدیده مرکب تلقی می‌کنند.

در کنار این دسته‌بندی‌ها دسته بندی دیگری نیز وجود دارد که در‌ محافل‌ دانـشگاهی مـقبولیتی پیدا کرده است. این دسته‌بندی بـه نـینیان اسمارت تعلق دارد که اول بار آن را در اثر مهمش به نام تجربه دینی بشر پیشنهاد داد. او نیز‌ معتقد‌ است که دین امری بسیط نیست بلکه دارای ابعاد و اضلاع مختلف است. او نخست از شش بُعد دین سخن گفت و سـرانجام آن را بـه هفت بُعد رساند. دین در‌ یک‌ نگاه‌ کلی دارای دو بعد انتزاعی‌ و عینی‌ است‌؛ خود بعد انتزاعی به پنج بُعد اعتقادی فلسفی، آیینی و شعائری، تجربی و روحانی، اسطوره‌ای، اخلاقی و شریعتی و بعد عینی به به دو بـُعد‌ اجـتماعی‌ و مادی‌ تـقسیم می‌شود. بنابراین، وقتی که گفته می‌شود یهودیت‌ موضوع‌ تحقیق است، یعنی یهودیتی که دارای این ابعاد هفت‌گانه است. از این رو کـسی که یهودیت را در بُعد‌ اعتقادی‌ فلسفی‌ محدود می‌کند و دیگر ابعاد آن را نادیده مـی‌گیرد تـحقیقی کـاریکاتوری‌ از این دین ارائه داده است.

بعضی از دین‌شناسان از دسته‌بندی اسمارت پیروی کرده‌اند و در شناخت دین، بر‌ ذو‌ ابعاد‌ و ابعاض بودن دین تاکید داشته‌اند و برای توضیح مـراد ‌ ‌خـود از داستان‌ پیل‌ و کوران بهره برده‌اند. آنان بدون آنکه درونمایه داستان پیل و کوران را نفی کنند بـه جـنبه دیگـری‌ از‌ این‌ داستان توجه کرده‌اند. این متفکران می‌خواهند بگویند همان‌طور که در شناخت یک‌ فیل‌ نباید‌ با لمـس یک قسمت از بدن آن، درباره فیل به‌مثابه کل اظهار نظر کنیم‌، در‌ شناخت‌ ادیان نیز باید تـوجه داشته باشیم که هـر دینـی ابعاد و ابعاض مختلفی

هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۱۱)


دارد و یک‌ دین‌شناس‌ باید هشیار باشد که آن را به یکی از ابعاد فرو نکاهد و از‌ تعمیم‌ یک‌ بُعد آن بر دیگر ابعاد پرهیز کند. بنابراین، اگرچه یک دین‌پژوه ممکن است نتواند‌ همه‌ ابعاد یک دین را تـحقیق کند اما نباید آن بُعدی را که مطالعه‌ می‌کند‌ مساوی‌ با کل آن دین بداند.

کوتاه سخن آنکه در تصویر قصه پژوهشگری که می‌خواهد همه‌ جانبه‌ ببیند اما در منظرهای مختلف نمی‌ایستد یا با آنکه می‌خواهد به نـظرگاه‌های‌ مـختلف‌ رو‌آورد‌ اما به همه جنبه‌های دین التفات ندارد، هم آوا با مولانا باید گفت:

کــوزه بودش‌ آب‌ می‌نامــد‌ بدســت آب را چون یافت خود کوزه شکست

سردبیر

هفت آسمان » شماره ۴۰ (صفحه ۱۲)


پایان مقاله

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x