دیداخه دوازده رسول
دیداخۀ دوازده رسول از آثار مهم و معروف صدر مسیحیت است. مؤلف، مکان و زمان تألیف و یا حتی شکل اصلی کتاب نامشخص است و خود آن نیز تا قرن نوزدهم مفقود بوده است. اما دانشمندان توافق دارند که این اثر مقطعی مهم از تاریخ مسیحیت را بازتاب میدهد – هنگامی که مسیحیت استقلالی نسبی یافت و مسیحیان یهودیالاصل که مخاطبان اصلی این اثر هستند با رفتار خاص خود در پی تمایز از محیط بتپرست یا یهودیشان بودند. متن امروزی دیداخه به چهار بخش تقسیم میشود. بخش نخست (فصول ۱-۶) در قالب تعالیمی اخلاقی دربارۀ دو راه زندگی و مرگ سخن میگوید. بخش دوم (فصول ۷-۱۰) دستورهایی پیرامون شیوۀ عبادت دارد. بخش سوم (فصول ۱۱-۱۳) پیرامون رسولان و انبیای کلیساست. بخش پایانی (فصل ۱۶) به آخرالزمان و آمادگی برای بازگشت مسیح اختصاص دارد. این اثر برای نخستین بار از اصل یونانی به فارسی ترجمه میشود و مترجم در آغاز اطلاعاتی را پیرامون آن ارایه میدهد.
دیداخه، مسیحیت نخستین، رسولان، اخلاق و عبادت مسیحی، آخرالزمان
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۰)
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۱)
دیداخه دوازده رسول۱*
فاطمه توفیقی۲**
- مشخصات کتابشناختی این اثر چنین است:Bart D. Ehrman (ed.) (۲۰۰۳), “Didache”, In The Apostolic Fathers, Volume I, London and Cambridge: Harvard University Press, pp. 416-443.
- پژوهشگر ادیان ابراهیمی.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۲)
دیداخۀ دوازده رسـول۱ از دو جـهت اهـمیتی ویژه دارد: نخست آنکه این کتاب در تاریخ مسیحیت و بهویژه در قرون آغازین، اثری مقدس و گاهی همسنگ بـا کتابهای عهد جدید دانسته شده است؛۲ دوم آنکه این اثر میتواند بسیاری از آیینها و رفـتارهای صدر مسیحیت را به مـا مـعرفی کند. این کتاب با وجود اهمیت فراوان مدتها از دسترس دور بود، تا اینکه اسقف برینویس (Bishop Bryennois) آن را در سال ۱۸۷۳ در مجموعۀ Codex Hierosolymitanus در کتابخانۀ صومعهای در استانبول یافت و در سال ۱۸۸۳ آن را منتشر کرد.
گرچه در ابتدای این اثر دو عنوانΔιδαχή τῶν δώδεκα ἀποστόλων (تعلیم دوازده رسول) وΔιδαχή κυρίου διὰ τῶν δώδεκα ἀποστόλων τοῖς ἔθνεσιν (تـعلیم خداوند از طریق دوازده رسول به امتها) به چشم میخورد، اما عنوان دوم به گونهای نوشته شده است که گویا نسخهبردار آن را بخشی از متن میداند (Zangenberg, 2008: 46). دانشمندان نیز پیوسته بحث کردهاند که کدام یک از این دو عـنوان، عـنوان اصلی اثر است و حتی برخی گفتهاند ممکن است که هیچ یک از این دو عنوان، خاص این اثر نباشد (Ibid: 46-47). گفته میشود که انتخاب این عنوان عام، یعنی تعلیم دوازده رسول، برای اجتناب از انتساب این مـتن بـه یک رسول خاص بوده است و گویا این عنوان ناظر به تعبیر «تعلیم رسولان» در اعمال رسولان (۴۲:۲) است.
زمان و مکان نگارش دیداخه
یکی از مطالب مورد بحث دربارۀ دیداخه تاریخ نگارش آن است. دانـشمندان مـطمئن هستند که این اثر در قرن سوم معروف بوده است؛ اما دربارۀ تاریخ نگارش آن هنوز به توافق نرسیدهاند. امروزه بسیاری معتقدند که این کتاب کوچک منابع متعددی داشته و تغییرات فـراوانی را پشـت سـر گذاشته است. از آنجا که ایـن کـتاب از مـنابعی مانند موعظۀ
- Didache of the Twelve Apostles؛ واژۀ «دیداخه» در اصل یونانی به معنای «تعلیم» است، اما با توجه به شیوع عنوان دیداخه در زبانهای گوناگون، در ترجمۀ حاضر نـیز ایـن عـنوان حفظ شد. اما در سراسر اثر واژۀ تعلیم به کـار مـیرود.
- در برخی از حلقههای مسیحی دیداخه ارزشی بیشتر از برخی کتابهای عهد جدید داشته است (Mitchell and Young, 2006: 212-13).
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۳)
روی کوه استفاده و به آنها استناد کـرده اسـت، بـاید پس از سالهای ۶۰-۷۰ نگارش یافته باشد و از سوی دیگر، از آنجا که از کلیسایی بـا ساختار منظم که در آثار مربوط به اواخر قرن دوم دیده میشود، سخن نمیگوید، ویرایش نهایی آن باید در اوایل قرن دوم صـورت گـرفته بـاشد (Ehrman, 2008: 459; Ehrman, 2003: 411; Quasten, 1995: 36-37).
در مورد مکان تألیف این اثر نیز توافقی میان دانشمندان وجود نـدارد. یـک گروه از ایشان منشأ آن را مصر میدانند؛ زیرا قدیمیترین نوشتههایی که از این اثر نام بردهاند متون مسیحی مصری هـستند و هـمچنین تـعبیر «تکۀ نان» که در این اثر آمده است (دیداخه ۳:۹) فقط در متون مربوط به مـسیحیت مـصری بـه چشم میخورد. دیگران با توجه به شباهت دیداخه با انجیل متی (و بازتاب یافتن مـحیطی مـرکب از یـهودیان و مسیحیان در این دو اثر)، کمبود آب روان (دیداخه ۲:۷) و جمع شدن نان از کوهها (دیداخه ۴:۹) دیداخه را به سوریه (یـا مـشخصاً انطاکیه) مربوط میدانند (Ehrman, 2003: 411; Zangenberg, 2008: 69)؛ اما عدم آشنایی دیداخه با مفاهیم موجود در آثار ایگناتیوس انـطاکی و دوریـ آنـ از اندیشههایپولس دلایلیبرای رد فرضیۀ نگارشآن در انطاکیه هستند(Zangenberg, ۲۰۰۸: ۶۹). اما دانشمندان به طور کلی، محل نگارش آن را جـایی در شـرق مدیترانه میدانند: «از آنچه خود دیداخه مستقیماً به ما میگوید، فقط میتوانیم به ایـن نـتیجه بـرسیم که این متن از جایی در مدیترانۀ یونانیزبان (شرقی) میآید، ریشهای عمیق در یهودیت دارد و شباهتهای بسیاری با انـجیل مـتی و شباهتهایی کمتر اما مهمی با رسالۀ یعقوب در آن یافت میشود و احتمالاً هر دو از "مـحیط" یـکسانی بـرخاستهاند» (Ibid).
اما منظور از این «محیط» چیست؟ بسیار گفته شده است که دیداخه به مسیحیان یهودیالاصل مربوط مـیشود. مـسیحیان یـهودیالاصل قدیمترین گروه مسیحیان بودند که بهتدریج از بین رفتند. آنان مسیحیانی بودند کـه راه ورود بـه مسیحیت را گرویدن به یهودیت (و انجام آیینهایی مانند ختنه) میدانستند. احتمالاً یعقوب «برادر خداوند» (غلاطیان ۱۹:۱) و تا انـدازهای پطـرس به این گروه تعلق داشتند. سرچشمۀ بسیاری از دستورهای دیداخه سنت یهودی اسـت و بـسیاری از دستورهای آن درصدد است که مسیحیان را به صـورت گـروه یـهودی متمایزی معرفی کند. دیداخه مقطعی تاریخی را در مـسیحیت ثـبت میکند که مسیحیت در مراحل نخستینِ جدا شدن از یهودی بود. در این شرایط مسیحیان مـیخواستند در عـین حفظ گونهای ارتباط با یـهودیت، گـروهی جدا از
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۴)
یـهودیان و بـتپرستان بـاشند. شواهدی در تأیید این مدعا وجود دارد؛ مـانند اشـارۀ این متن به یهودیان با واژۀ «ریاکاران» (ὑποκριταί)، تعیین روزهای جداگانهای برای روزهگیری (چـهارشنبه و جـمعه به جای دوشنبه و پنجشنبه که تـا زمان حاضر نیز نـزد یـهودیان مرسوم است)، پیشنهاد اوراد جدیدی بـرای دعـا بدون لغو کل آیین، و نصب انبیا به جای کاهنان یهودیت. به عبارت دیـگر از دیـداخه میتوان نتیجه گرفت که در آن مـقطع، مـسیحیان بـه آیینهای یهودی پایـبند بـودند، گرچه شکل آنها را تـغییر مـیدادند. مسیحیانِ یهودیالاصلِ دیداخه از محیط رومیـیونانی اطراف خود آگاه بودند و جمع خود را نیز از رفتارهایی مـانند جـادوگری، افسونگری، تنجیم و غلامبارگی که در آیینهای بـتپرستان رایـج بود، بـرحذر مـیداشتند.
گـرچه همۀ دانشمندان اتفاق دارنـد که منشأ دیداخه جامعۀ مسیحیان یهودیالاصل است، برخی گفتهاند که این اثر به مسیحیان غـیریهودی الاصـل نیز توجه داشته است؛ برای نـمونه، بـسیاری از دانـشمندان گـفتهاند کـه عبارت «یوغ خـداوند» در دیـداخه ۲:۶، با توجه به متی ۱۱:۲۸-۳۰ به معنای تورات است: «اگر بتوانی همه یوغ خداوند را تحمل کنی، کامل هـستی؛ امـا اگـر نمیتوانی، آنچه را میتوانی، انجام بده». در نتیجه ایـن کـتاب بـه غـیریهودیانی کـه مـیخواهند به مسیحیت بگروند، توصیه میکند که تا جایی که میتوانند به تورات عمل کنند و بدین شیوه با وجود تأکید بر تورات، راه را برای مسیحیان غیریهودی نیز بـاز گذاشته است (Draper, 2007: 16).
الاهیات، مسیحشناسی و کلیساشناسی
دیداخه اطلاعات چندانی دربارۀ الاهیات مسیحی به ما نمیدهد؛ بلکه بیشتر درصدد تنظیم رفتار مسیحیان است. اما در عین حال میتوان از دعاهای مذکور در آن ــ که صرفاً از جـامعه یـا سنت اقتباس شدهاند ــ آگاهیهایی درباره الاهیات حاکم بر آن به دست آورد؛ مانند اینکه مخاطب این دعاها «پدر (ما)» است به تثلیث اشاره شده است در بخشهایی مانند دستور تعمید (۷: ۱و۳)؛ گرچه توضیحی دربـارۀ مـفهوم آن داده نشده است؛ عیسی مسیح، «بندۀ خدا» و خداوند است (دربارۀ دو عنوان اخیر در دنبالۀ این گفتار توضیح خواهیم داد)؛ رابطۀ داوود و مسیح بسیار مهم است، بهویژه از آن جـهت کـه نام داوود دو بار در این اثر آمـده اسـت، و گفته شده است که هنگام بازگشت مسیح
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۵)
کلیسای پدر در ملکوت جمع خواهند شد (۴:۹؛ ۵:۱۰) (Draper, 2007: 16). امید به این بازگشتِ مسیح و دعا برای آن در همه جای این دعاها وجود دارد، گـرچه بـه صورت مشروحتر در فصل شـانزده کـه مربوط به آخرالزمان است، دیده میشود.
مسیحِ خاندان داوود و ملکوت پدر دقیقاً به کلیسا (ἐκκλησία) مربوط میشوند؛ از این رو، کلیسا هم برای زندگی روزانه و جمعشدن به منظور عبادت اهمیت دارد و هم تداعیکنندۀ جمع مسیحیان در مـلکوت خـداست، گرچه ضرورتاً انفکاکی بین این دو کارکرد وجود ندارد. در حوزۀ رفتارهای روزانه، دیداخه فقط به افرادی اجازه حضور در مراسم عشای ربانی را میدهد که قبلاً تعمید یافته باشند (۵:۹) و قبل از تعمید نیز بـاید بـه تعالیم اخـلاقی «دو راه» عمل کرده باشند. بر این اساس حضور کسی که با دوستش در نزاع است، قربانی را نجس خواهد کـرد (۱۴:۲). در عین حال کلیسا «قوم و نژاد تازۀ مسیحیان است که روزی در ملکوت خـدا بـرقرار خـواهد شد» (Quasten, 1995: ۳۵). همانگونه که «تکۀ نان» عشای ربانی از دانههای پراکنده در کوهها درست شده است، کلیسا نیز در ملکوت خـدا « از بـادهای اربعه» جمع خواهد شد (۴:۹ و ۵:۱۰).
نوع ادبی
یکی از نکات جالب توجه در مورد دیداخه نـوع ادبـی آن اسـت که آن را از بسیاری از متون صدر مسیحیت متمایز میسازد. ما با انواع ادبی رسالهای، انجیلی و مـکاشفهای (و نیز «تاریخنگاری» ویژۀ اعمال رسولان) در عهد جدید یا متون اپوکریفایی مسیحیت آشنا هـستیم؛ اما دیداخه بسیاری از امـوری را کـه دغدغۀ بزرگان کلیسا بود و معمولاً به صورت پراکنده در انواع ادبی دیگر دیده میشود، به طور مدون جمعآوری کرده است و ترکیبی از انواع ادبی گوناگون را ارایه میدهد.
در آغاز کتاب فصلهای ۱ـ۶، مجموعهای از تعالیم اخـلاقی (مانند آنچه در موعظۀ روی کوه و رسالۀ یعقوب دیده میشود) وجود دارد که با ادبیات حکمتآمیز یهودی (مانند کتاب امثال سلیمان، حکمت یشوع بنسیراخ یا کتاب سوداپیگرافایی احیقار) پیوند دارد؛ اما دستورهای اخلاقی دیـداخه نـه مانند متون عهد جدید مختصر و گذرا هستند و نه مانند ادبیات حکمتآمیز یهودی مفصل. همچنین دیداخه بر خلاف مجموعۀ ادبیات حکمتآمیز فوق از کلمات قصار همراه با متناقضنما و قلب و…
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۶)
تشکیل نشده؛ بـلکه هـمۀ پیام را در قالب فهرستی قابل فهم، ساده و بیپیرایه آورده است. باید توجه داشت که تعلیمات اخلاقی آثار یونانیـرومی نیز در ادبیات حکمتآمیز و نیز دیداخه دست مؤثر بوده است.
این بخش به دلیـل درونـمایۀ خاصش، بخش «دو راه» نیز نامیده میشود. همین درونمایه در رسالۀ برنابا ۱۸-۲۰ (مربوط به نیمۀ قرن دوم) نیز با عباراتی مشابه دیده میشود. گرچه مدتها دانشمندان میکوشیدند یکی از این دو اثر را منبع دیگری بـدانند، امـروزه تـقریباً همه توافق دارند که هـر دو از مـنبع یـهودی مشترکی استفاده کردهاند (بهویژه آنکه مطالبی از این دست در طومارهای بحرالمیت نیز دیده میشود). به دلیل اهمیت این بخش، گاه میتوان فـرض کـرد کـه نویسندگان متقدم، دیداخه را مترادف با همین قسمت مـیدانستند. در فـصول مربوط به تعلیم «دو راه» علاوه بر تعالیم به جامانده از عهد عتیق، میتوانیم دستورهایی اخلاقی مانند ممنوعیت سقط جنین (۲:۲) را برای نـخستین بـار در ادبـیات مسیحی ببینیم. همچنین گفته میشود که ۳:۱ب – ۱:۲ بخشی الحاقی است کـه یا خود مؤلف و یا منبع وی به «دو راه» افزودهاند. این بخش به دلیل شباهت با تعالیم موعظۀ روی کوه «قـطعۀ انـجیلی» (sectio evangelica / gospel section) نـامیده میشود. گفته میشود که فصول مربوط به «دو راه» با توجه بـه اسـتفاده از منابع یهودی، ممکن است در اصل به نیمۀ قرن اول میلادی مربوط باشد (Ehrman, 2003: 408).
در فصلهای ۷-۱۰ دستورهایی پیرامون تعمید، عـشای ربـانی، روزهـ و دعا وجود دارد. این نوع ادبی متأسفانه کمتر در آثار صدر مسیحیت به چـشم مـیخورد، مـگر در جملاتی پراکنده در رسالههای پولس. بنابراین دیداخه قدیمیترین اثری است که این اطلاعات را ارائه مـیکند. سـخن گـفتن از مسیحیت واحد در دورۀ نگارش دیداخه بسیار دشوار است و تنوع گرایشهای موجود در بخشهای گوناگون عهد جـدید نـیز به این امر شهادت میدهد؛ اما رفتارهای عبادی ارائهشده در دیداخه نشان میدهد کـه چـگونه مـسیحیان با تمایز در دعا، روزه، تعمید و عشای ربانی درصدد بودند خود را از محیط بتپرست و همچنین یهودی اطـرافشان جـدا کنند، در عین حال دیداخه از اورادی سخن میگوید که مسلماً در جمع مسیحیان تقریباً به هـمین شـکل رواج داشـتهاند. تعمید و عشای ربانی رفتارهای خاص مسیحی هستند، گرچه در اوراد مربوط به آنها از مفاهیم یهودی (مانند تـاک داوود) سـخن میرود. روزه و دعا باید مانند سنت یهودی به ترتیب
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۷)
دو بار در هفته و سه بـار در روز اجـرا شـوند، گرچه شکل اجرای آنها تفاوت مییابد.
پس از آن، دیداخه در فصلهای ۱۱-۱۵ به مبشران سیار میپردازد و به رسولان، انـبیا، انـبیای دروغـین، اسقفان و شماسان اشاره میکند. این بخش نیز اطلاعاتی ناب دربارۀ سلسله مـراتب کـلیسا و تبشیر به دست میدهد. یکی از مشکلات کلیسا ظهور انبیای دروغین بوده است که دیداخه راهکارهای جـالب تـوجهی برای تشخیص آنان ارائه میکند. این بخش نسبتاً قدیمی است و ظاهراً به زمـانی مـربوط میشود که کلیسا نظم موجود در اواخر قـرن دوم را نـیافته بـود.
سرانجام دیداخه در فصل ۱۶ به آخرالزمان میپردازد و حـتی عـلایمی را برای بازگشت مسیح ذکر میکند. میدانیم که در مسیحیت بازگشت دوم مسیح با روز داوری همزمان اسـت. بـر خلاف مکاشفه یوحنا که در رؤیـا بـه آخرالزمان مـیپردازد، دیـداخه امـوری ملموستر را ارایه میکند. همچنین به «فـریبندۀ جـهان» (۴:۱۶) اشاره میشود که مانند مسیح با انجام معجزات پیروانی گرد میآورد.
تـدوین دیـداخه
با توجه به مطالب بالا کـاملاً مشخص است که مـتن قـطعهقطعهای که در دست ماست، حاصل کـار گـردآورندهای ناشناس اما تواناست. این گردآورنده که اصطلاحاً دیداخیست (Didachist؛ این واژه بر قیاس evangelist ساخته شده کـه بـه معنای انجیل نگار است) نـامیده مـیشود، احـتمالاً در اوایل قرن دوم مـیلادی در نـقطهای در شرق مدیترانه در میان مـسیحیان یـهودیالاصل میزیسته است. هنر ویژۀ دیداخیست آن بود که همۀ این متون پراکنده را به هم مـرتبط سـاخت. روش نخست او این است که گذر از هـر بـخش (موضوع) بـه بـخش (مـوضوع) دیگر را با عباراتی روانـتر میکند؛ مثلاً وی در فصل ۶ تعلیم «دو راه» را به فصول بعد ربط میدهد؛ روزۀ پیش از تعمید به سخن دربارۀ روزۀ هـفتگی و نـماز و جز اینها میانجامد؛ ۱۱: ۱ نیز «تعلیم» را بـه سـخن دربـارۀ ویـژگیهای رسـولان و انبیا (معلمان) پیـوند مـیدهد. در درجۀ دوم دیداخیست با استفاده از کلیدواژههای خاص مسیحی مانند کلیسا، ملکوت، تعلیم، انجیل و مانند اینها متن را مـنسجم و یـکدست مـیسازد. هنر دیگر دیداخیست این است که بـا اسـتفاده از نـقلقولها، اشـاره بـه «دوازده رسـول» و از همه مهمتر «انجیل خداوند» به سخنانی که نقل میکند حجیت میبخشد.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۸)
توضیحاتی دربارۀ چند واژه
نام عیسی در دیداخه چندان زیاد نیست. نمونهها از این قرارند: ۹: ۳و۴ (شکرگزاری مربوط به عـشای ربانی)؛ ۲:۱۰ (شکرگزاری پس از شام خداوند) و بخش نامشخص ۷:۱۰ (شکرگزاری تدهین). همۀ این موارد در ضمن دعا (شکرگزاری) هستند. غیر از ۴:۹ که از عنوان عیسی مسیح استفاده کرده است، در سایر موارد عنوان عیسی παῖς به معنای «فـرزند» و «بـنده» است. با بررسی واژههای مربوط به بنده و فرزند میتوانیم به معانی این عناوین پی ببریم. در بسیاری از مواردی که ادبیات مسیحی (بهویژه عهد جدید) یا ترجمۀ سبعینیه از عنوان «بنده» استفاده کـردهاند، واژۀ δοῦλος را بـه کار بردهاند که مشخصاً به معنای بنده (و معادل واژۀ عبری עֶבֶד) است. همچنین واژۀ τέκνον به معنای فرزند در معنای حقیقی و مجازی به معنای «فرزند انسان» یا «فـرزند خـدا» نیز هم در ترجمۀ سبعینیه و هـم در عـهد جدید دیده میشود. در واقع τέκνα τοῦ θεοῦ به معنای «فرزندان خدا» به معنایی عام برای مؤمنان به کار میرفت (رک: یوحنا ۱۲:۱). واژۀ مرتبط دیگر υἱός («پسر»، به معنای پسر فـیزیکی یـا پسرخوانده یا حتی پسـر بـا معنای مجازی) است که گرچه میتوان آن را به صورت عام هم در ترجمۀ سبعینیه و هم در عهد جدید به معنای «مؤمنان» دید، در الاهیات مسیحی طی بحثهایی (که همچنان نیز ادامه دارد) به مـفهوم رابـطۀ خاص میان خدا و عیسی تبدیل شد. بر این اساس، عیسی به عنوان پسر (the Son و نه son) با همۀ موجودات متفاوت است. این معنا کمکم به اعتقاد به الوهیت عیسی انجامید.
اما عـنوان παῖς کـه در دیداخه دیـده میشود، مسلماً رابطۀ نزدیک υἱός را نمیرساند. عنوان παῖς در ترجمۀ سبعینیه برای موسی (یوشع ۷:۱۴) و برای داوود (مزامیر ۱:۱۸؛ اشعیا ۳۵:۳۷) و معادل עֶבֶד به کـار رفته است. همین طور گرچه در متون یهودی قرن اول قبل از میلاد ایـن واژه زیـاد بـه کار نرفته است، در همان موارد اندک نیز بیشتر به معنای «بنده» است. در عهد جدید این واژه هم بـه صـورت عام و هم به صورت عنوانی برای اشخاصی مانند داوود (لوقا ۶۹:۱؛ اعمال رسولان ۲۵:۴) استفاده شـده اسـت. امـا در زمانی که این واژه برای عیسی استفاده میشود، خوانندگان برای مشخص کردن معنا بین معنای اولیـه (فرزند) و ثانویه (بنده) دچار مشکل میشوند؛ زیرا اولاً در متون مسیحایی عهد عتیق (مانند اشعیا ۱۳:۵۲) بـرای بندۀ خدا از همین واژهـ اسـتفاده شده است و ثانیاً در برخی
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۴۹)
متون با توجه به قرینه، معادل «بنده» برای παῖς مناسبتر است. یکی از این موارد دیداخه است که چون در ۲:۹ داوود παῖς τοῦ θεοῦ (بندۀ خدا) خوانده میشود، پس در سایر مواردی که دیداخه این اصطلاح یـونانی برای عیسی به کار برده است باید آن را معادل «بندۀ خدا» دانست. اما لغتشناسان در موارد دیگر موجود در متون مسیحی معادل «پسر» را ترجیح میدهند، بهخصوص با توجه به اینکه در متون یونانی ایـن تـعبیر در رابطه با خدایان و موجودات الاهی به معنای «پسر» بوده است. در مواردی نیز که اتفاقاً در عهد جدید هم دیده میشود، لغتشناسان هر دو معنا را جایز میدانند (اعمال رسولان ۳: ۱۳ و۲۶؛ ۴: ۲۷ و۳۰).
دلیل دیگر برای تـرجیح مـعنای «بنده» در دیداخه عدم استفادۀ کلیساهای غیریهودیالاصل از این عنوان است. متون بیرون از مسیحیت یهودی اگر هم گاهی از این عنوان استفاده کردهاند، آن را «فرزند» دانستهاند. همین طور باید توجه داشته بـاشیم کـه در منابع مسیحی پس از عهد جدید عنوان παῖς θεοῦ فقط یازده بار و در سه اثر، آن هم بیشتر در اوراد عبادی به کار رفته است.
واژه دیگر عنوان «خداوند» (Kύριος) است که حتی در قدیمیترین متن مسیحیت (مربوط به حدود سـال ۵۰ م) بـرای عـیسی به کار رفته است (اول تـسالونیکیان ۱:۱). هـمین طـور گفته میشود که نخستین اعتراف ایمانی مسیحیان عبارت بود از: Κύριος Ἰηεσοῦς (عیسی خداوند است). ببینیم «خداوند» در قرون نخست میلادی به چه معنا بـوده اسـت. ایـن واژه برای شوهر، ارباب، صاحبخانه و فرمانروا استفاده میشد و شـخصیتهای فـراتر از انسان مانند فرشتگان و خدایان نیز به این لقب خوانده شدهاند: شواهد یهودی مربوط به چند قرن پیش از ویرانی دوم اورشـلیم نـشان مـیدهد که استفاده از واژۀ «خداوند» برای خدا در میان یهودیان فلسطینی کمکم رواج مـییافت. نمونۀ بارز چنین استفادهای ارجاع متی ۳:۳ به اشعیا ۳:۴۰ است. اناجیل از این عنوان برای عیسی استفاده میکنند. آیا ایـن واژه مـیتواند بـه معنای الوهیت عیسی باشد؟ بسیاری از دانشمندان میگویند در محیطی که «خداوند» برای یـهوه اسـتفاده میشد، پولس میتوانست از این واژه استفاده کند تا عیسای پس از رستاخیز را فرا انسانی و شاید همطراز خدا بداند. البته فـارغ از مـقصود پولس، صـرف استفاده از یکی از القاب خدا (مثلاً خداوند) برای عیسی نمیتواند دلیلی قانعکننده بـرای تـلقی کـل جامعه از الوهیت وی باشد.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۰)
در دیداخه عنوان «خداوند» گاهی برای همان عیسایی به کار میرود کـه «بـندۀ خـدا»ست. این استفاده برای بسیاری از خوانندگان غریب و فهمناپذیر نیست: عیسی نسبت به خدا «بـنده» و نـسبت به مؤمنان «خداوند» است. همانطور که گفته شد، در دیداخه تنها استفادههای نام عـیسی در اوراد شـکرگزاری اسـت؛ اما دیداخه از «خداوند» (و نه ضرورتاً «عیسی») استفاده میکند تا بسیاری از امور را توضیح دهد، تـوجیه کـند یا اهمیتشان را بیان کند. فقط در ۱۱:۴ خداوند به معنای ارباب در زندگی روزمره است؛ در سـایر مـوارد، ایـن عنوان به موجودی والاتر اشاره دارد: خداوند و انجیلِ خداوند اولین و مهمترین دلیل برای انجام عملی خـاص هـستند. گفته میشود که اشاره به «خداوند» از افزودههای گردآورندۀ نهایی متن بوده و او مـیخواسته اسـت بـا این کار به مطالب متن حجیت بیشتری ببخشد (Schroeter, 2008: 239؛ البته شروتر و سایر دانشمندان بر این بـاورند کـه عـنوان «خداوند» به دلیل معانی همراه با الوهیت ارزشی والا داشته است). از مجموع اینها بـه نـظر میرسد در جاهایی در این متن که «خداوند» به عیسی اشاره دارد، این عیسی با هر رهبر یا شـخصیتی مـتفاوت است و سخن او را باید دقیقاً اجرا کرد. همچنین در مواردی مانند ۵:۱۰ و ۳:۱۴ «خداوند» برای خـدا بـه کار رفته است.
واژۀ خداوند در موارد بسیاری در عـبارت انـجیل خـداوندی استفاده شده است. مقصود از «انجیل» چیست؟ در عهد جـدید، انـجیل (ἐυαγγέλιον) به معنای لغوی یعنی «بشارت» به کار میرود و از همین ماده «بشارت دادن» نیز در عـهد جـدید بسیار به چشم میخورد. مـیدانیم کـه عهد جـدید نـخست بـه نیت یک کتاب به شکل امـروزی آن تـنظیم نشده بود. نخستین اشاره به نوشتههای مسیحی در رسالۀ دوم پطرس ۱۶:۳ (مربوط بـه حـدود سال ۱۰۰م) دیده میشود که در آن از واژۀ γραφάι (نوشتهها، مـکتوبات) همراه با رسالههای پولسـ اسـتفاده شده است. از اواخر قرن نـخست، بـیشتر گروههای مسیحی تنها به یک انجیل از اناجیل چهارگانه توجه میکردند گاه از وجود انـاجیل دیـگر بیخبر بودند. در نسخ خطی بـه جـای مـانده از قرن سوم بـرای نـخستین بار مجموعههایی شامل بـیش از یـک انجیل دیده میشود. مسلماً در دیداخه «انجیل» به موضوعی شناخته شده و مشترک میان مخاطبان و نـگارنده دلالت دارد. بـسیاری از دانشمندان اعتقاد دارند که در این اثـر، «انـجیل» به مـعنای سـنت عـیسوی است و نه بشارت یـا کتابی خاص (Bromiley, 1985: 267; Schroeter, 2008).
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۱)
هنگامیکه از دیداخۀ «رسولان» صحبت میکنیم، میخواهیم بدانیم که مقصود از «رسول» چیست. رسول مـعادل واژۀ یـونانی ἀποστόλος است که بعداً در انگلیسی apostle شده اسـت. مـعنای نـخست واژۀ یـونانی، «فـرستاده» است؛ گرچه در عـهد جـدید از واژۀ ἄγγελος نیز برای رساندن این مفهوم استفاده میشود (لوقا ۲۴:۷). واژۀ «رسول» در عهد جدید هم به معنای خاص دوازده رسـول عـیسی (کـه در سنت اسلامی به «حواریون» معروفاند) و هم بـه مـعنای عـامتر رسـولان عـیسی کـه پس از رستاخیز به تبلیغ میپرداختند (عنوانی که پولس برای خود به کار میبرد) و هم به معنای کاملاً عام هر فرستادۀ زمینی و آسمانی است. عنوان دوازده رسول در ابتدای دیداخه احتمالاً بـه دوازده شاگرد خاص عیسی برمیگردد، گرچه نگارنده هرگز کتاب را به آنان نسبت نمیدهد. در متن کتاب توصیههایی در مورد رسولان و انبیا وجود دارد. میتوان دید که رسولان و انبیا به ترتیب نقش انبیا و کاهنان بـنیاسرائیل را ایـفا میکردند؛ انبیای یهودی و رسولان مسیحی به امور دینی میپرداختند در حالی که کاهنان یهودی و انبیای مسیحی اجرای امور آیینی (cultic) مردم را بر عهده داشتند. روشن است که آفت یک رسول تـعلیم غـلط است. اما نبی دروغین مشکلی بزرگتر ایجاد میکند و از این رو باید شناخته و طرد شود. پس از اندکی دو منصب رسول و نبی از جامعۀ مسیحیت رخت بربست و تا امـروز اسـقف عالیترین منصب کلیسا را دارد.
در ادامه نـخستین تـرجمۀ فارسی دیداخه از اصل یونانی خواهد آمد. پاورقیها اطلاعاتی درباره بینامتنها و معنای واژهها ارائه میدهند. امید است که این متن خوانندگان فارسیزبان را با فرهنگ صدر مـسیحیت آشـناتر کند.
دیداخۀ دوازده رسول
تـعلیم خـداوند از طریق دوازده رسول به امتها
فصل اول
۱٫ دو راه وجود دارد: یکی راه زندگی و دیگری راه مرگ. این دو راه با هم تفاوت زیادی دارند.۱
- مزامیر ۶:۱٫ در رسالۀ برنابا ۱:۱۸ از «دو راه» نور و ظلمت سخن گفته میشود و درونمایۀ «دو راه» تا پایان رساله (بـا عـباراتی شبیه دیداخه) ادامه مییابد.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۲)
۲٫ راه زندگی این است: نخست، خدای آفرینندۀ خود را دوست بدار؛ دوم، همسایهات را مانند خویشتن دوست بدار.۱ همۀ چیزهایی را که میخواهی با تو نشود، با دیگری مکن.۲
۳٫ تعلیم مـربوط بـه این سـخنان چنین است: دشنامدهندگانِ خود را دوست بدارید و برای دشمنانتان دعا کنید؛ همچنین برای کسانی که شما را آزار میدهند، روزهـ بگیرید. چه فایدهای دارد اگر دوستداران خود را دوست داشته باشید؟ مگر امتها چـنین نمیکنند؟ امـا شـما کسانی را که شما را دشمن میدارند، دوست بدارید۳ تا دشمنی نداشته باشید.
۴٫ از شهوات جسمانی۴ دوری کن.۵ اگر کسی بـر گـونۀ راست تو سیلی زد، گونۀ دیگر را نیز به سوی او بگردان۶ تا کامل باشی.۷ اگـر کـسی تـو را مجبور کرد برای کاری یک فرسنگ بروی، دو فرسنگ با وی برو. اگر کسی ردایت را گرفت، پیـراهنت را نیز به وی بده. اگر کسی مالت را از تو گرفت، از او بازمخواه.۸ زیرا نخواهی توانست.
۵٫ اگـر کسی از تو چیزی خـواست، بـه او بده و از او بازمخواه؛۹ زیرا پدر میخواهد از موهبتهای او به همه داده شود. خوشا به حال کسی که طبق فرمان ببخشد! زیرا او بیگناه است. وای بر کسی که چیزی بگیرد! زیرا اگر نیازمند چیزی بگیرد، بیگناه اسـت؛ اما کسی که نیاز ندارد، دلیل بیاورد که چرا و به چه منظوری گرفته است، به زندان افکنده شود و دربارۀ کاری که کرده است، بازجویی شود و از آنجا رها نگردد تا اینکه فـلس آخـر را ادا کند.۱۰
- متی ۲۲: ۳۷-۳۹؛ مرقس ۱۲: ۳۰-۳۱؛ لوقا ۲۷:۱۰؛ تثنیه ۵:۶؛ لاویان ۱۸:۱۹٫
- متی ۱۲:۷؛ لوقا ۳۱:۶٫
- متی ۵: ۴۴-۴۷؛ لوقا ۶: ۲۷-۳۵٫
- در نسخۀ ناقص Oxyrhynchus Papyrus مربوط به قرن چهارم «و بدنی» افزوده شده است.
- اول پطرس ۱۱:۲٫
- متی ۳۹:۵٫
- متی ۴۸:۵٫
- متی ۵: ۴۰-۴۱٫ لوقا ۶: ۲۹-۳۰٫
- لوقا ۳۰:۶٫
- رک: متی ۲۶:۵؛ لوقا ۵۹:۱۲٫
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۳)
۶٫ بلکه دربـارۀ ایـن امر همچنین گفته شده است: «صدقهات در دستانت عرق کند تا بدانی آن را به چه کسی بدهی».۱
فصل دوم
۱٫ اما فرمان دوم تعلیم:
۲٫ قتل مکن. زنا مکن. غلامبارگی مکن. بیعفتی مکن. دزدی مـکن. جـادوگری مکن. افسونگری مکن. بچه را سقط مکن و بچهای را که به دنیا آمده است، مکش.
۳٫ به مال همسایهات طمع مورز. قسم دروغ مخور. شهادت دروغ مده. دشنام مده. کینه به دل مگیر.
۴٫ دمدمیمزاج و دوزبـان مـباش؛ زیـرا دوزبانی دام مرگ است.
۵٫ سخن تـو بـاطل و دروغ نـباشد.
۶٫ فریبکار، حریص، ریاکار، کینهتوز و متکبر مباش. فکر شریرانهای بر ضد همسایهات مکن.
۷٫ با همۀ انسانها دشمن مباش؛ بلکه کسانی را تأدیب کـن، بـرای کـسانی دعا کن و کسانی را بیش از خودت دوست بدار.
فـصل سـوم
۱٫ فرزندم، از هر شرارتی و از هر چیزی مانند آن بگریز.
۲٫ تندمزاج مباش که تندمزاجی به قتل میانجامد. همچنین طمعکار و جنگطلب و تندخو مـباش؛ زیـرا از هـمۀ اینها قتل زاییده میشود.
۳٫ فرزندم، حریص مباش؛ زیرا حرص بـه بیعفتی میانجامد. همچنین بددهن و بیبندوبار نباش؛ زیرا از همۀ اینها زنا زاییده میشود.
۴٫ فرزندم، غیبگویی مکن؛ زیرا آن به بـتپرستی مـیانجامد. ورد مـخوان، به تنجیم و ]آیینهای[ تطهیر مشغول مشو و نیز مخواه آنها را ببینی یـا بـشنوی؛ زیرا از همۀ اینها بتپرستی زاییده میشود.
- این سخن در سایر منابع مسیحی یافت نمیشود.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۴)
۵٫ فرزندم، دروغگو مـباش؛ زیـرا دروغ بـه دزدی میانجامد و پولدوست مباش و به امور بیهوده مغرور مشو؛ زیرا از همۀ اینها دزدی زایـیده مـیشود.
۶٫ فـرزندم، غرولند مکن؛ زیرا آن به کفرگویی میانجامد. همچنین مغرور و بداندیش مباش؛ زیرا از همۀ اینها کـفرگویی زایـیده مـیشود.
۷٫ حلیم باش؛ زیرا حلیمان وارث زمین خواهند شد.۱
۸٫ صبور و رحیمدل و بیفریب و آرام باش و از کلماتی کـه مـیشنوی، لرزان شو.
۹٫ خود را بلند مکن و گستاخ مباش. نفس تو با متکبران نپیوندد، بلکه بـا عـادلان و فـروتنان معاشرت کن.
۱۰٫ حوادثی را که برایت رخ میدهد، مانند نیکوییها بپذیر و بدان که جدای از خـدا هـیچ نشود.
فصل چهارم
۱٫ فرزندم، کسی را که کلمۀ خدا را به تو میگوید، شبانهروز بـه یـاد داشـته باش و او را مانند خداوند گرامی بدار؛ زیرا هرجا از امور خداوند سخن گفته شود، خداوند آنجاست.
۲٫ هـر روز حـضور مقدسان را طلب کن تا با سخنان ایشان آرام گیری.
۳٫ تفرقه میفکن. نزاعکنندگان را آشـتی بـده. بـا عدالت داوری کن و هنگام تأدیب کسی به سبب تقصیراتش، بیطرف باش.
۴٫ شک مکن که آیا چـنین خـواهد بـود یا نه.
۵٫ چنان مباش که هنگام گرفتن دست خود را دراز کنی و هنگام دادن دسـتت را جـمع کنی.
۶٫ اگر چیزی در دستان خود داری، برای فدیۀ گناهانت بده.
۷٫ برای دادن شک مکن و هنگام دادن غرولند مـکن؛ زیـرا باید بدانی که چه کسی پاداشدهندۀ نیکوست.
- متی ۵:۵؛ مزامیر ۱۱:۳۷٫
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۵)
۸٫ نیازمند را رد مکن؛ بـلکه هـمه چیز را با برادرت شریک شو و چیزی را از آن خـود مـدان.۱ اگـر در بقا شریک هستید، چه بیشتر در فنا؟
۹٫ بر پسـر یـا دخترت دست بلند مکن، بلکه به نوجوان ترس خدا را بیاموز.
۱۰٫ به خادم یـا خـادمهات که به خدا امید دارنـد، بـا خشونت فـرمان مـده؛ مـبادا دیگر از خدای هر دویتان نترسند. زیـرا او نـمیآید تا جانبدارانه کسی را بخواند، بلکه کسانی را که روح آنان را آماده کرده است.
۱۱. امـا شـما، ای خادمان، خداوندانتان را مانند صورت خدا بـا شرم و ترس اطاعت کـنید.
۱۲٫ هـر نوع ریاکاری و هر چیزی را کـه نـزد خداوند ناپسند است، دشمن بدار.
۱۳٫ فرمانهای خداوند را ترک مکنید و آنچه را پذیرفتهاید، نگه داریـد. بـه آن چیزی میفزایید و از آن چیزی کم مـکنید.۲
۱۴. در کـلیسا بـه گناهان خویش اعـتراف کـن و با فکر بد بـه دعـا مرو. این بود راه زندگی.
فصل پنجم
۱٫ راه مرگ این است: نخست، همه شر اسـت و سـرشار از لعنت. قتل، زنا، طمع، بیعفتی، دزدی، بـتپرستی، جـادوگری، افسونگری، غـارت، شـهادت دروغ، ریـاکاری، دورویی، فریب، تکبر، شـرارت، غرور، مکر، بددهنی، حسادت، گستاخی، غرور، لافزنی، بیحرمتی.
۲٫ آزار دهندگان خوبان، دشمنان حقیقت، دوستداران دروغ، کـسانی کـه پاداش پارسایی را نمیشناسند، به امر نیکو یـا حـکم عـادلانه مـتصل نـیستند و نه برای نـیکوکاری، بـلکه برای بدکاری آمادهاند. از حلم و شکیبایی دوری میکنند، اباطیل را دوست دارند، دنبال پاداشاند، به بیچارگان رحم نمیکنند و بـرای خـستگان زحـمت
- اعمال ۳۲:۴٫
- تثنیه ۲:۴؛ ۳۲:۱۲.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۶)
نمیکشند. خالق خود را نمیشناسند، بـچهها را مـیکشند و صـنع خـدا را تـباه مـیکنند، نیازمند را رد میکنند، مصیبتدیده را آزار میدهند، به ثروتمندان خدمت میکنند، بر فقیران بر خلاف شریعت حکم میکنند و کاملاً گناهکار. فرزندان، از همۀ اینها رها باشید.
فصل ششم
۱٫ زنهار کسی تـو را از این راه تعلیم منحرف نکند؛ زیرا او چیزی را جدای از خدا به تو تعلیم میدهد.
۲٫ اگر بتوانی همۀ یوغ خداوند را تحمل کنی، کامل هستی؛۱ اما اگر نمیتوانی، آنچه را میتوانی، انجام بده.
۳٫ دربارۀ غـذا، آنـچه را میتوانی بردار. از قربانی بتها به شدت بپرهیز؛ زیرا آن عبادت خدایانِ مرده است.
فصل هفتم
۱٫ دربارۀ تعمید، این گونه تعمید دهید. پس از گفتن همۀ چیزهای بالا، به نام پدر و پسر و روح القدس۲ در آب روان تـعمید دهـید.
۲٫ اگر آب رواننداری، با آبیدیگر تعمید بده. اگر با آب سرد نمیتوانی، با آب گرم.
۳٫ اگر هیچ یک را نداری، سه بار به نام پدر و پسر و روح القدس آب را بـه سـر بریز.
۴٫ پیش از تعمید، تعمیددهنده و تـعمیدشونده روزهـ بگیرند؛ همچنین کسان دیگری در صورت توانایی. به تعمیدشونده دستور بده که یک یا دو روز پیش از آن روزه بگیرد.
- رک: متی ۱۱: ۲۸-۳۰٫ در ادبیات یهودی «یوغ» مجازاً به معنای عمل طـاقتفرسا و در عـین حال لذتبخش اطاعت از تـورات اسـت (رک: ارمیا ۵:۵؛ متی ۴:۲۳؛ اعمال ۱۰:۱۵). دانشمندان همین تفسیر را در این بخش به کار بردهاند و حتی برخی فقرۀ بعد (۳:۶) را به رعایت کاشر مربوط دانستهاند.
- متی ۱۹:۲۸٫
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۷)
فصل هشتم
۱٫ روزهگیران شما با ریاکاران نباشند؛۱ زیرا آنـان دوشـنبه و پنج شنبه روزه میگیرند، اما شما چهارشنبه و جمعه روزه بگیرید.
۲ مانند ریاکاران دعا مکنید،۲ بلکه همانگونه که خداوند در انجیل خود دستور داده است، اینگونه دعا کنید: پدر ما که در آسمانی، نام تو مـقدس بـاد، ملکوت تـو بیاید، ارادهات چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز محقق شود. نان روزانۀ ما را امروز به ما بـده و بدهی ما را ببخش، همانطور که ما بدهکارانمان را میبخشیم و ما را به تـجربه مـیفکن، بـلکه ما را از شریر۳ نجات بده؛ زیرا قدرت و جلال تا ابد از آن توست.۴
۳٫ روزی سه بار این گونه دعا کنید.
فـصل نـهم
۱٫ دربارۀ عشای ربانی،۵ اینگونه شکرگزاری کنید. ۶
۲٫ نخست دربارۀ پیاله: ای پدر ما، تو را شکر مـیکنیم، بـه خـاطر تاک مقدس داوود بندۀ تو. جلال تا ابد از آن توست.
۳٫ دربارۀ تکۀ نان: ای پدر ما، تو را شکر مـیکنیم به خاطر زندگی و معرفتی که از طریق عیسی بندهات به ما نشان دادی. جلال تـا ابد از آن توست.
۴٫ همانطور کـه ایـن تکۀ نان بر کوهها پراکنده بود و در یک جا جمع شد، کلیسای تو از اقاصی زمین در ملکوت تو جمع شود؛ زیرا جلال و قدرت از طریق عیسی مسیح تا ابد از آن توست.
- متی ۱۶:۶٫ مقصود از «ریاکاران» یـهودیان است که دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفتند.
- رک: متی ۵:۶٫
- یا «شر».
- متی ۶: ۹-۱۳٫
- واژۀ εὐχαριστία که منشأ واژۀ انگلیسی eucharist یعنی عشای ربانی است، در اصل به معنای شکرگزاری است. در متون قدیمی مانند متن حاضر، گاهی تمییز دادن بین «شکرگزاری» و «بـرگزاری عـشای ربانی» دشوار است.
- یا «عشای ربانی را برگزار کنید». با توجه به اینکه در این فصل فقط شکرگزاری (و نه کل عشای ربانی) توضیح داده شده است، تعبیر «شکرگزاری» را ترجیح دادیم.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۸)
۵٫ جز کـسانی کـه به نام خداوند تعمید یافتهاند، کسی از عشای ربانی شما نخورد و نیاشامد؛ زیرا خداوند دربارۀ این گفته است: آنچه را مقدس است، به سگان مدهید.۱
فصل دهم
۱٫ پس از سیر شدن۲ اینگونه شـکرگزاری کـنید:
۲٫ ای پدر مقدس، تو را شکر میکنیم به خاطر نام مقدست که در قلبهای ما ساکن ساختی و به خاطر معرفت و ایمان و بقایی که از طریق عیسی بندهات به ما نشان دادی. جلال تا ابد از آن تـوست.
۳٫ ای فـرمانروای مـطلق، تو همه را به خاطر نـامت آفـریدی. خـوراک و نوشیدنی برای لذت به انسانها دادی تا تو را شکر کنند. اما به ما خوراک و نوشیدنی روحانی و حیات ابدی از طریق بندهات دادی.
۴٫ به خاطر هـمۀ ایـنها تـو را شکر میکنیم؛ زیرا تو توانا هستی. جلال تـا ابـد از آن توست.
۵٫ خداوندا، کلیسای خود را به یاد داشته باش، آن را از هر شری برهان، آن را در محبت خویش کامل کن و آن را از بادهای اربعه در ملکوت خـود کـه آمـاده کردهای، جمع کن. زیرا قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
۶٫ فـیض بیاید و این جهان بگذرد. هوشیعانّا۳ خدای داوود. اگر کسی مقدس است، بیاید. اگر کسی مقدس نیست، توبه کند. مـاران اَتـا.۴ آمـین.
- متی ۶:۷٫
- از این عبارت میتوان فهمید که در مراسم عشای ربانی شامی مـفصل صـرف میشد. اما چون در دعای عشای ربانی (دیداخه ۹) هیچ اشارهای به شام آخر یا مرگ مسیح نـشده اسـت، در مـورد طبیعت این «عشای ربانی» نظرهای مختلفی وجود دارد.
- این عبارت نخستین بار در مـزامیر ۲۵:۱۱۸ آمـده و بـه معنای «ما را نجات بده» است. در عهد جدید (متی ۲۱: ۹، ۱۵ و مرقس ۱۱: ۹، ۱۰ و یوحنا ۱۳:۱۲) به شکل Ὡσαννά آمده اسـت. هـنگام ورود عـیسی به اورشلیم ساکنان آن شهر از این عبارت برای سلام گفتن به عیسی استفاده کردند.
- رک: اول قـرنتیان۲۲:۱۶٫ در نـسخههای عهد جدید این عبارت به دو صورت دیده شده است: یکی μαράνα θά که شکل یـونانی جـملۀ آرامـی מָרַנָא תָא به معنای «خداوندا بیا» است که ترجمۀ آن در مکاشفه ۲۰:۲۲ نیز آمده است. صورت دیگر μαράν ἀθά شـکل یـونانی جملۀ آرامی מָרַן אַתא است به معنای «خداوند آمده است». در نسخههای دیداخه فقط صورت اخـیر بـه چـشم میخورد و به طور کلی در متون صدر مسیحیت این عبارت فقط همین دو بار ذکر شده اسـت (بـرخی با در نظر گرفتن اینکه آخرین حرف الفبای آن زمان «تاو» است، عبارت آرامـی را ایـنگونه تـفسیر کردهاند: «خداوند الف و تاو است» یعنی خداوند اول و آخر است).
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۵۹)
۷٫ بگذارید انبیا هر چه میخواهند، شکرگزاری کـنند.۱و۲
فـصل یـازدهم
۱٫ اگر کسی آمد و همۀ چیزهایی را که در بالا گفته شد، به شما تـعلیم داد، وی را بـپذیرید.
۲٫ اما اگر آن معلم برگشت و تعلیمی دیگر برای باطل کردن اینها داد، به او گوش ندهید. اما اگر بـرای عـدالت و معرفت خداوند چیزی افزود، او را مانند خداوند بپذیرید.
۳٫ دربارۀ رسولان و انبیا طبق تـعلیم انـجیل عمل کنید.
۴٫ هر رسولی را که نزدتان مـیآید، مـانند خـداوند بپذیرید.
۵٫ اما او نباید بیش از یک روز بماند. اگـر نـیاز باشد، روز دیگری نیز بماند. اما اگر روز سوم ماند، نبی دروغین است.
۶٫ اما اگـر رسـولی میرود، فقط یک قرص نـان بـرگیرد تا ایـنکه مـکان بـیتوتهای بیابد. اگر پول طلب کند، نبی دروغـین اسـت.
۷٫ و هیچ نبیای را که در روح سخن میگوید، تجربه نکنید و داوری نکنید؛ زیرا هـمۀ گـناهان آمرزیده میشود، اما این گناه آمـرزیده نمیشود.
۸٫ اما هر کـس در روحـ سخن میگوید، نبی نیست؛ بـلکه کـسی که رفتار خداوند را دارد. نبی دروغین و نبی با رفتار بازشناخته خواهند شد.
۹٫ و هیچ نـبیای کـه سفرهای در روح میگستراند، از آن نمیخورَد، مگر ایـنکه نـبی دروغـین باشد.
- یا «عـشای ربـانی برگزار کنند».
- نسخهای مـهم از دیـداخه در Apostolic Constitution (مربوط به قرن چهارم) و قطعهای از ترجمۀ قبطی دیداخه به جایمانده از قرن پنجم پس از این جـمله، فـقرۀ دیگری (۸:۱۰) اضافه میکنند: «دربارۀ تدهین، ایـنگونه شـکرگزاری کنید و بـگویید: پدر، تـو را شـکر میکنیم به خاطر روغـنی که از طریق عیسی بندهات به ما نشان دادی. جلال تا ابد از آن توست».
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۶۰)
۱۰٫ هر نبیای که حـقیقت را مـیآموزد، اگر به آنچه میآموزد عمل نـکند، نـبی دروغـین اسـت.
۱۱٫ هـر نبی آزمایششده و حـقیقی کـه برای سرّ دنیوی کلیسا عمل میکند و آنچه را انجام میدهد، تعلیم نمیدهد بلکه به آن عمل میکند، بـر او داوری مـکنید؛ زیـرا داوری وی با خداست؛ زیرا انبیای پیشین نیز چـنین مـیکردند.
۱۲٫ امـا اگـر کـسی در روح بـگوید: به من پول و چیز دیگری بده، به او گوش مدهید. اما اگر بگوید که به نیازمندان دیگر داده شود، کسی بر او داوری نکند.
فصل دوازدهم
۱٫ هر کس به نام خداوند مـیآید، پذیرفته شود. سپس با آزمودن او را بشناسید، زیرا راست و چپ را بازمیشناسید.
۲٫ اگر کسی که میآید رهگذر است، او را تا میتوانید یاری کنید. اگر لازم است، فقط دو یا سه روز پیشتان بماند.
۳٫ اما اگر مـیخواهد نـزد شما سکونت کند، اگر هنری دارد، کار بکند و از آن بخورد.
۴٫ اما اگر هنری ندارد، تدبیری بیندیشید تا هیچ مسیحیای با شما بیکار زندگی نکند.
۵٫ اگر نمیخواهد چنین کند، دلال مسیح۱ است. از چـنین کـسانی دوری کنید.
فصل سیزدهم
۱٫ هر نبی حقیقیای که میخواهد با شما سکونت کند، مستحق غذایش است.
۲٫ به همین صورت معلم حقیقی مانند کارگر مـستحق غـذایش است.۲
۳٫ نوبر خمرۀ شراب و خـرمن و نـوبر گاو و گوسفند را بردار و به انبیا بده؛ زیرا اینان کاهنان اعظم شمایند.
- Χριστέμπορος؛ در متون به جای مانده از صدر مسیحیت این واژه فقط در کتاب حاضر آمده و به مـعنای کـسی است که با تـعالیم مـسیح ثمن بخسی حاصل میکند.
- متی ۱۰:۱۰٫
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۶۱)
۴٫ اما اگر نبیای ندارید، آن را به فقیران بدهید.
۵٫ اگر نان درست میکنی، نوبر را بردار و طبق فرمان آن را بده.
۶٫ به همین ترتیب ظرف شراب یا زیتون را که مـیگشایی، نـوبر آن را بردار و به انبیا بده.
۷٫ از پول و لباس و همۀ داراییات نوبر را بردار و همان طور که به نظر تو مناسب است، طبق فرمان بده.
فصل چهاردهم
۱٫ در روز خداوند که از آنِ خداوند است،۱ جمع شده، نـان بـشکنید و شکرگزاری کـنید. به تقصیرات خود اعتراف کنید تا قربانیتان پاک باشد.
۲٫ هر کس با دوستش در نزاع است، پیش از آنکه آشـتی کند، میان شما نیاید مبادا قربانی شما نجس شود.۲
۳٫ زیرا ایـن سـخن از خـداوند است: در هر مکان و زمان برای من قربانی پاک بیاورید. خداوند میگوید: زیرا پادشاهی عظیم هستم و نام من در امـتها مـهیب است.۳
فصل پانزدهم
۱٫ برای خود اسقفان و شماسانی۴ شایستۀ خداوند نصب کنید، مردانی حـلیم و بـیطمع و حـقیقی و آزمایششده؛ زیرا شما را مانند انبیا و معلمان خدمت میکنند.
- κυριακή τού κυρίου؛ مقصود یکشنبه است.
- رک: متی ۵: ۲۳-۲۴٫
- ملاکی ۱: ۱۱-۱۴٫
- ἐπίσκοπος (اسقف) و διάκονος (شـماس) به ترتیب در لغت به معنای «ناظر» و «خادم» هستند که در متون غیردینی باستانی بـه کار میرفتند. معنای اصـطلاحی ایـن واژهها برای مناصب کلیسایی نخستین بار در رساله به فیلپیان ۱:۱ (مربوط به حدود ۵۴-۵۷ م) و سپس در رسالۀ اول به تیموتاؤس ۳: ۱-۱۳ (حدود ۱۰۰م) به کار رفته است. گرچه نمونۀ اخیر و دیداخه ویژگیهایی را برای آنان برشمردهاند، مسئولیتهای آنـان در کلیسا چندان روشن نیست. جالب توجه است که منصب کشیش (πρεσβύτερος) (اعمال رسولان ۱۱: ۳۰ و …) که بین این دو منصب قرار دارد، در این متن نیامده است.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۶۲)
۲٫ آنان را نادیده نگیرید؛ زیرا آنان در کنار انبیا و معلمان در میان شـما مـحترماند.
۳٫ یکدیگر را نه در خشم، بلکه در صلح همانگونه که در انجیل دارید، اصلاح کنید.۱ و اگر کسی به دیگری تعدی کرد، پیش از آنکه توبه کند، هیچ کس با وی سخن نگوید و خودش از هیچ یک از شـما چـیزی نشنود.
۴٫ دعاها و صدقات و همۀ اعمال را همانطور که در انجیل خداوندمان دارید، انجام دهید.
فصل شانزدهم
۱٫ مراقب زندگی خود باشید. چراغهایتان خاموش نشوند و کمرهایتان گشوده نشود؛ بلکه آماده باشید؛ زیرا سـاعتی را کـه در آن خداوندمان میآید، نمیدانید.۲
۲٫ مرتباً جمع شوید و امور مناسب را برای نفوس خود بطلبید؛ زیرا اگر در آخرالزمان کامل نباشید، کل زمان ایمانتان برای شما سودی نخواهد داشت.
۳٫ زیرا در روزهای آخر انـبیای دروغـین و مـفسدان زیاد خواهند شد و گوسفندان گـرگ خـواهند شـد و محبت به نفرت تبدیل خواهد شد.
۴٫ به سبب افزایش بیدینی یکدیگر را دشمن خواهند داشت و آزار خواهند داد و تسلیم خواهند کرد.۳ در آن زمان فـریبندۀ جـهان۴ بـه عنوان پسر خدا ظاهر خواهد شد و آیات و مـعجزاتی انـجام خواهد داد۵ و زمین به دست او داده خواهد شد و مرتکب جرمهایی خواهد شد که هیچ کس در روزگار نکرده است.
۵٫ در آن هنگام بشریت بـه آتـش تـجربه خواهند رسید و بسیاری لغزش
- رک: لاویان ۱۷:۱۹٫
- رک: متی ۴۲:۲۴؛ لوقا ۴۰:۱۲؛ مرقس ۱۳: ۳۵و۳۷٫
- متی ۲۴: ۱۰-۱۲٫
- Κοσμοπλανής؛ در لغـت به معنای فریبندۀ جهان به دجال اشاره دارد. این اصطلاح تنها در این متن قدیمی مسیحیت آمده است.
- رک: مرقس ۲۲:۱۳٫
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۶۳)
خـواهند خـورد و خـواهند مرد. اما کسانی که در ایمانشان بمانند، آن لعنت نجاتشان خواهد داد.۱و۲
۶٫ و در آن زمان نـشانههای حـقیقت ظاهر خواهد شد. نشانۀ اول گشودهشدن آسمان،۳ نشانۀ بعد صدای صور۴ و نشانۀ سوم رستاخیز مردگان.
۷٫ اما نـه هـمۀ مـردگان؛ بلکه چنانکه گفته شده است: خداوند و همۀ مقدسان با او خواهند آمد.۵
۸٫ در آن زمـان جـهانیان خـداوند آینده را بر ابرهای آسمان خواهند دید۶…۷
- معنای این قسمت مشخص نیست.
- رک: متی ۲۴: ۱۰و۱۳٫
- در واقع بـه مـعنای کـشیده و باز شدن.
- رک: متی ۳۱:۲۴؛ اول قرنتیان ۵۲:۱۵؛ اول تسالونیکیان ۱۶:۴٫
- زکریا ۵:۱۴؛ اول تسالونیکیان ۱۳:۳٫
- رک: متی ۳۰:۲۴٫
- در نسخۀ خطی انتهای صفحه به شـکلی غـیرمعمول سفید مانده است. تصور میشود که هنگام استنساخ عمداً آن را ناتمام گذاشتهاند تا بـعداً مـطالبی را بـه آن بیفزایند.
هفت آسمان » شماره ۴۴ (صفحه ۶۴)
کتابنامه
Bromiley, Geoffrey W. (1985), Theological Dictionary of the New Testament, Michigan: William Eerdmans Publishing Company.
Brown, Raymond E., et al. (1990), The New Jerome Biblical Commentary, New Jersey: Prentice Hall.
Draper, Jonathan D. (2007), "The Didache", in The Writings of the Apostolic Fathers, Paul Foster, London and New York: T&T Clark.
Ehrman, Bart D. (2008), The New Testament: A Historical Introduction to the Early Christian Writings, New York: Oxford University Press.
__________ (ed.) (2003), "Didache", The Apostolic Fathers, vol. 1., Loeb Classical Library, London and Cambridge (Massachusetts): Harvard University Press, pp. 403-443.
Mitchell, Margaret M. and Frances M. Young, (eds.) (2006), The Cambridge History of Christianity (Origins to Constantine), Cambridge: Cambridge University Press.
Quasten, Johannes (1995), Patrology, Allen, Christian Classics.
Schroeter, Jens (۲۰۰۸), "Jesus Tradition in Matthew, James, and the Didache: Searching for Characteristic Emphases", in: Matthew, James, and Didache: Three Related Documents in Their Jewish and Christian Settings, Society of Biblical Literature Symposium Series 45, Huub van de Sandt and Juergen K Zangenberg (eds), Atlanta: Society of Biblical Literature, pp. 233-255.
Zangenberg, Juergen K. (2008), "Reconstructing the Soical and Religious Milieu of the Didache: Observations and Possible Results", in: Matthew, James, and Didache: Three Related Documents in Their Jewish and Christian Settings, Society of Biblical Literature Symposium Series 45, Huub van de Sandt and Juergen K Zangenberg (eds), Atlanta: Society of Biblical Literature, pp. 43-69.
پایان مقاله