مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

کرمه و سمساره در آیین جینه

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله هفت آسمان » زمستان ۱۳۸۹ – شماره ۴۸ (از صفحه ۱۲۷ تا ۱۴۸)
عنوان مقاله: کرمه و سمساره در آیین جینه (۲۲ صفحه)
نویسنده : پزشکی،وحید
چکیده :
متون آیینی و مقدس جینی،در بر گیرندهء آموزه‌های متنوع فیزیکی،متافیزیکی، زیست‌شاختی،کیهان‌شناختی و…است که شناخت آنها بخشی از مسیر رسیدن به‌ رهایی را تشکیل می‌دهد.یکی از مهم‌ترین این آموزه‌ها،آموزهء تناسخ است.چرخهء تناسخ و ارتباط آن با اعمال موجودات،با بررسی دو مفهوم سمساره و کرمه مشخص‌ می‌شود.هر عاملی می‌تواند کرمهء خاص خود را تولید کند؛و این کرمه به روی روح تأثیر نهاده،سازوکار تولد آیندهء آن را مشخص می‌سازد.همهء موجودات هستی را می‌توان بر اساس خلوص و یا آلودگی روحشان به عناصر کرمه‌ای،در چندین تراز دسته‌بندی کرد. این دسته‌بندی از موجودات تک‌حسی آغاز و به خدایان ختم می‌شود. مسیر سمساره نیز از میان همین ترازها می‌گذرد و هر موجودی بنا به کرمه‌ای که‌ دارد،ترازی بالاتر یا فروتر دوباره متولد خواهد شد.هدف نهایی آیین جینه‌ رهایی‌بخشی انسان از چرخهء ازلی تولدهای پیاپی است.تناسخ نظامی پیچیده‌ دارد و می‌توان آن را از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد؛اما با توجه به اهمیت‌ کرمه و سمساره در این فرایند،نوشتار پیش‌رو این دو آموزه مهم را مورد بررسی‌ قرار می‌دهد.
کلمات کلیدی :
سمساره،کرمه،روح،جیوه،نجات‌شناسی جینی،کالبدهای کرمه‌ای

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۲۷)


کرمه ‌ ‌و ‌‌سـمساره‌ در آیین جینه

وحید پزشکی*

اشاره

متون آیینی و مقدس جینی،در بر گیرندهء آموزه‌های متنوع فیزیکی،متافیزیکی، زیست‌شاختی،کیهان‌شناختی‌ و…است‌ که‌ شناخت آنـها بـخشی از مـسیر رسیدن به‌ رهایی را تشکیل می‌دهد.یکی از مهم‌ترین این آموزه‌ها،آموزهء تناسخ‌ است.چرخهء تناسخ و ارتباط آن با اعمال موجودات،با بررسی دو مـفهوم سمساره و کرمه‌ مشخص‌ می‌شود.هر عاملی می‌تواند کرمهء‌ خاص‌ خود را تولید کند؛و این کرمه بـه روی روح تأثیر نهاده،سازوکار تولد آیندهء آن را مـشخص مـی‌سازد.همهء موجودات هستی را می‌توان بر اساس خلوص و یا آلودگی روحشان به عناصر کرمه‌ای،در چندین تراز‌ دسته‌بندی کرد. این دسته‌بندی از موجودات تک‌حسی آغاز و به خدایان ختم می‌شود. مسیر سمساره نیز از میان همین ترازها می‌گذرد و هر مـوجودی بنا به کرمه‌ای که‌ دارد،ترازی بالاتر یا فروتر دوباره متولد‌ خواهد‌ شد.هدف نهایی آیین جینه‌ رهایی‌بخشی انسان از چرخهء ازلی تولدهای پیاپی است.تناسخ نظامی پیچیده‌ دارد و می‌توان آن را از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد؛اما با توجه بـه اهـمیت‌ کرمه و سمساره‌ در‌ این فرایند،نوشتار پیش‌رو این دو آموزه مهم را مورد بررسی‌ قرار می‌دهد.

کلیدواژه‌ها:

سمساره،کرمه،روح،جیوه،نجات‌شناسی جینی،کالبدهای کرمه‌ای‌————–

(*)کارشناس ارشد ادیان غیر ابراهیمی.

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۲۸)


دیباچه

آموزهء«تناسخ»در هند با عنوان«سمساره» (Samsa?ra) شناخته می‌شود.این واژه از ریشهء سنسکریت(به تصویر صفحه مراجعه‌ شود)به‌ معانی«جاری شدن»،«دویدن به سرعت»و«نرم پریدن»است.بر این اساس مـفاهیمی چـون سیّالیت،تندی و شتاب در این واژه نهفته است.این ریشهء فعلی،در پیوند با پیشوند Sam- ،به معنای«همراه با»و«هم»،معنای«هم رفتن»(فرو رفتن)،«جاری شدن»و«گردش کردن همراه با‌ چیزی»را‌ می‌دهد‌ Herman,2000:147,) (148 .با توجه‌ به‌ اینکه‌ در متون جینی و هندویی و تصویرنگاری‌ها مربوط بـه سـمساره، این پدیده را به اقیانوس یا دریا تشبیه می‌کنند،بر این اساس می‌توان«هم‌ رفتن»را‌ به‌ معنای‌ فرو رفتن در آب و سر بر آوردن‌ مجدد‌ از آن دانست.این خود،مفهوم«زایش‌ دوباره»را تداعی می‌کند.گردش کردن نیز در مفهوم«دوران»و«سرگردانی»یا«گذاشتن‌ از مجموعه‌ای از شرایط و مراتب گـوناگون»است؛ازاین‌رو،سمساره بـه عـنوان چرخهء ازلی‌ زایش،مرگ‌ و تولد دوباره تـعریف مـی‌شود.حرف اضـافهء«همراه با»نیز بیانگر این‌ است که روح‌ همراه با اصل دیگری به نام کرمن (Karman) در چرخه و روندی معین به‌ گردش در می‌آید.کرمن(یا کرمه)بیانگر تفاوت‌های‌ موجود‌ بـین‌ مـوجودات و در عـین‌ حال نظریه‌ای اخلاقی مربوط به کیفر و پاداش‌ اعمال‌ اسـت (Smith,1987:13/56) .مـوقعیت‌ کنونی هر فرد در جهان هستی ثمرهء بذری است که در گذشته حاصل کرده‌ و اعمال‌ کنونی‌اش‌ نیز همچون بذری است که در زندگی‌های آیـنده‌اش بـه بـار خواهد نشست. گفتنی‌ است‌ که‌ همهء مکاتب فلسفی هند،سمساره را فرایندی فـناپذیر،بی‌دوام و همراه با محنت و رنج می‌دانند؛اعمال ارادی‌ و میل‌ و خواهش برای ادامهء حیات فردی(که‌ مصادیق کرمه هستند)سبب چرخیدن پی‌درپی چرخهء سمساره مـی‌شوند Mahmy,1987:)‌ (۹/۲۶۱٫۲۶۲ .نـظام تـناسخ از جنبه‌های گوناگونی قابل بررسی است که تنها دو مورد‌ از‌ آنها یعنی‌ فرایند(مکانیزم)رخداد تـناسخ و گـونه‌های تناسخ،در این نوشتار مورد پژوهش‌ قرار می‌گیرند.

۱٫فرایند سمساره‌ ۱-۱٫مفهوم کرمه در جینه

در فلسفهء‌ جینه سه معنا از کرمه وجود دارد:۱٫کرمه در مفهوم ودهـ‌یی-هندویی آن؛به‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۲۹)


معنای آدابـی کـه‌ به‌ مناسبت‌های‌ خاص و در روزهای ویژه برگزار می‌شود،و فرد هندو آنها را به منظور خـشنودی خـدایان و طـلب‌ حاجات انجام می‌دهد؛مانند قربانی،خیرات‌ و مانند اینها.جینه این معنا از کرمه یاکردار و عمل‌ را‌ قبول دارد،۱لیکن مـعنای‌ گسترده‌تری بـدان بـخشیده است؛در واقع هرگونه عمل جسمی،گفتاری و تمایلات‌ (خواهش‌های ذهنی)،عامل به وجود‌ آمدن‌ کرمه‌ای‌ مؤثر و همراه بـا پیـامدی خاص در چرخهء سمساره تلقی می‌شود.۲٫جنبهء روانی کرمه؛این‌ جنبه‌ عمدتا به معنای وضعیت‌ روحی بـر آمـده از اعـمال ذهنـ،جسمانی و گفتاری است که آن را«بهاوه کرمه» ‌ (Bha?vakarma)‌ می‌نامند.بهاوه کرمه برایند لطیف اعمال در روح است و می‌توان آن را‌ بـه‌ اثر‌ و ردپایـی که از مادهء کرمه‌ای در‌ روح‌ بر‌ جای می‌ماند تشبیه کرد.۲نیات(قصد،اراده، تمایلات،شهوات نفسانی)نتیجهء فعالیت ذهن‌ هـستند.این‌ نـیات سـبب جریان مادهء کرمه‌ای به سمت روح می‌شوند و تأثیری را در روح‌ ایجاد‌ می‌کنند.این تأثیر به صورت‌ محدود شدن‌ تجلیات‌ آگـاهی روحـ،بروز‌ می‌یابد‌ (Tater,2009:61)‌ .بهاوه،در متون جینی، ناظر به مراتب متغیر‌ شعور‌ یا آگاهی روح و ذهن اسـت.برای نـمونه،در شـتکهند آگمه‌ -از متون دیگمبره-این واژه‌ به‌ معنای فعالیت‌های روحی(نوسان‌های روحی)یا تغییر حالات روحی‌ تحت تأثیر ماده کـرمه‌ای‌ اسـت‌ (Johnson,1995:267) .3.درویـه کرمه‌ (Dravya Karma)‌ به‌ معنای ذرّات ریز مادی است که بر اثر اعمال مختلف،با روح هـمنشین‌ می‌گردند.رابطهء بـین‌ بهاوه‌ و درویه کرمه،رابطه‌ای علّی و دوسویه(متقابل)است؛درویه‌ کرمه‌ نتیجهء‌ عملکرد بهاوه کرمه‌ است(و‌ بالعکس)و این ارتباط ازل‌ برقرار‌ بوده اسـت‌ (Sikdar,1987:80,81) .

پدید آمـدن مادهء کرمه‌ای

مادهء کرمه‌ای از ذراتی ریز به نام«کرمن» (Karmon)‌ تشکیل‌ شده است.این ذرات‌ تقسیم‌ناپذیر هستند و بـه‌ یـکّه(واحد)های‌ کوچک‌تر تقسیم‌ نمی‌شوند.هر‌ ذره‌ دارای یکی‌ از درجات رنـگ،طعم(مزه)،بو‌ وحـالات بـساوایی(زبری/نرمی،خشکی/تری، سنگینی/سبکی و سردی/گرمی)است.تنها هنگامی دو ذره با یکدیگر پیوند می‌یابند که از نـظر کـیفی(رنگ و…)با‌ یکدیگر‌ متفاوت باشند.در این حالت در هر دو‌ ذره،در‌ جوار‌ یکدیگر،کشش‌ و سپس بین آنـها‌ پیـوند‌ ایجاد می‌شود؛بدین‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۰)


ترتیب،یک ذرهء کرمن از ترکیب دو ذره تـشکیل مـی‌شود.این ذرات کرمن بـی هـیچ‌ ترتیبی،آزادانه در فـضا‌ پراکنده‌اند‌ و نیروی گرایشی بسیار کمی کـه در بـین‌ آنها‌ وجود‌ دارد ‌ (Mardia,2002:10,103,104)‌ .

چگونگی ارتباط مادهء کرمه‌ای با روح

در همهء بخش‌های یک کالبد بر چـگالش،روح حـضور دارد؛به عبارت دیگر همهء بخش‌های کالبد یـک موجود زنده،دارای عنصر شـعور اسـت و لذا همان‌گونه که‌ کالبد زنده،فضا را اشغال مـی‌کند،روح نـیز همان میزان فضا یا مکان را پر می‌کند(چاترجی، داتا،۵۸۳۱:۶۴۴).ارتباط کرمن‌ها با روح به گونه‌ای«اتحاد و همنشینی»است،بدین معنا که ذرات کـرمن،همان نـقاطی از فضا را اشغال می‌کنند که‌ روحـ‌ مـوجودی زنـده حضور دارد.چون ذرات کرمن،ذراتی لطـیف هـستند،چندین ذره از آنها می‌تواند در یک نـقطهء فضایی حـضور پیدا کند؛زیرا حضور یک ذره از راه‌یابی مجدد ذرات دیگر در همان‌ نقطه ممانعت نمی‌کند‌ و بدین ترتیب چگالش مـاده کـرمه‌ای در روح،کم یا زیاد می‌شود (Ibid:233) .با تـوجه بـه اینکه کـرمن‌ها ذراتـی لطـیف هستند،کالبد پرچگالش موجود زنـده، مانع حرکت‌ این‌ ذرات در بین قسمت‌های مختلف‌ درونی‌ و بیرونی کالبد شعورمند نمی‌شود.ذرات کرمن چون اشعهء قوی می‌توانند بـه داخـل کالبد نفوذ کنند یا از آن خارج‌ شوند (Sikdar,1987:186) .

انگیزه‌های هـمنشینی کـرمه بـا روح

پنج عـامل‌ اصـلی همنشینی کرمه بـا‌ روحـ‌ و یا اصطلاحا«اسارت کرمه‌ای»عبارت‌اند از: ۱٫«پر ماده» (Prama?da) که به معنای غفلت و بی‌توجهی نسبت به حقیقت جوهرهای‌ سازندهء جهان هستی و عـدم شـناخت اسـارت کرمه‌ای و سستی نسبت به دستیابی‌ به مرحلهء‌ رهـایی(مکشه)است.۲٫«میتهیا‌ درشـنه» (Mithy darsa?na) یـا«باورهای‌ نادرست»؛غفلت و جـهل مـی‌توانند بـاورهای نادرستی را نسبت به سرشت حقیقی‌ روح ایجاد کنند؛در این حالت،روح با ماده،یکی پنداشته می‌شود و فرد نسبت به‌ این حقیقت که«من کیستم؟»دچار گمراهی‌ می‌شود؛ازاین‌رو،می‌توان‌ این عامل‌ را‌ ضلالت و گمراهی و نتیجهء عـامل قبلی(جهالت)دانست.۳٫«آویرتی» (Avirati)

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۱)


به معنای«عدم کفّ نفس»که سبب بروز«هیمسا»یا آزار و آسیب‌رسانی‌ به صور گوناگون حیاتی است.۴٫«یگس» (Yogas) یا فعالیت‌های جسمانی،گفتاری و ذهنی،و ۵٫«کشایه‌ها» (Kasa?yas)‌ یا‌ شهوات‌ نفسانی(تمایلات نفسانی)؛آن را می‌توان به قصد (اراده)و نیت‌هایی چون خشم،غرور،فریب و طمع تعبیر کرد که سـمساره‌آفرین‌ هستند.این پنـج عامل،در ‌‌عمل‌ با یکدیگر تعامل دارند؛جهل ایجاد گمراهی می‌کند و گمراهی سبب همراهی نفسانیات با اعمال‌ و به‌ پیروی از آن،عدم کفّ نفس‌ می‌شود.این پنج عامل،به طور کلی،سبب جریان یافتن مادهء کرمه‌ای بـه روحـ‌ می‌شوند (Jain,S,A:1992:215) .

عملکرد درویه کرمه در روح

کرمن‌هایی که وارد روح می‌شوند،شامل هشت ترکیب‌ مختل بوده و در‌ دو‌ گروه‌ «ترکیبات کرمه‌ای اولیه»و«ترکیبات کرمه‌ای ثانویه»قابل تقسیم‌بندی هستند.هر یک از ترکیبات،عملکرد مخصوص به خود را دارند و هـدایت،هدفمندسازی و جـور شدن آنها با یکدیگر توسط«انرژی روحـ»یا«شعور روحـ»انجام می‌شود ŪGlasenapp,1999:191,192) (Tater,2009:115,116 .قابل ذکر است‌ که ادارک و معرفت،در کنار یکدیگر،شعور یا آگاهی روح را تشکیل می‌دهند.

ترکیبات اولیه عبارت‌اند از:۱٫«مهنیه کرمه» (Mohaniya Karma) یا کرمهء دگرگون‌ساز و استحاله‌کنندهء عنصر سرخوشی روح که ایمان نادرست و رفـتار نـادرست را‌ سبب‌ می‌شود؛۲٫«ویریه‌ انترایه کرمه» (Virya antara?ya Karma) یـا کـرمهء مسدودکننده و منحرف‌کنندهء انرژی روح که انرژی روح را برای ورود و تقسیم کرمن‌ها به کار می‌گیرد؛ ۳٫«درشنه ورنیه کرمه» (Dars?ana Varany?a Karma) که میزان‌ ادراک‌ حواس شش‌گانه را می‌پوشاند و تیره می‌کند،و۴٫«جنانه ورنیه کرمه» Jn?a?na Varan?ya Karma) که کرمهء پوشاننده یا تیره‌کنندهء معرفت روح است (Glasenapp,1999:186,187) .

ترکیبات ثـانویه نـیز عبارت اند از:۱٫«ودنییه کرمه» (Vedan?ya Karma) که‌ عامل‌ ایجاد احساسات سرورآمیز و مطلوب یا تنفرآمیز و بیزاری در کالبد بعدی فرد است:۲٫«نامه‌ کرمه» (Na?ma Karma) که عامل ایجاد تفاوت‌های جسمی-روانی در کالبد بعدی است؛ ۳٫«آیوس کرمه» (Ayus Karama) یا کرمهء‌ تعیین‌کنندهء‌ طول‌ عـمر کـالبد بعدی،و ۴٫«گتره‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۲)


کرمه» (Gotrakarma)‌ کـه‌ محیط‌ اجتماعی و موقعیت خانوادگی(خاندان)،طبقاتی و اجتماعی فرد را تعیین می‌کند (Ibid:187,191) .

باید دانست که چهار ترکیب نخست،به طور مستقیم،صفات اصلی روح را‌ مـورد تهاجم‌ و تخریب قرار می‌دهند ولی ترکیبات ثانویه هیچ کدام‌ از‌ صفات روح را تحت‌ تأثیر قرار نـمی‌دهند،بلکه نـیرویی هـستد که روح را به گردش در چرخهء سمساره و ادامهء آن مجبور‌ می‌کنند‌ و مانع رسیدنش به رهایی می‌شوند (Tater,2009:60) .ترکیبات‌ ثانویه اثر خود را‌ فـقط ‌ ‌در کـالبد بعدی و به طور کامل بروز می‌دهند؛ولی اثرات ترکیبات‌ اولیه،هم در کالبد فعلی فرد و هم‌ در‌ کـالبد‌ بـعدی بـروز می‌کند و لذا تأثیرات آن در روح‌ بیشتر است (Glasenapp,1999:194)‌ .

۱-۲٫روح

جینه‌ها برای روح یا جیوه (J?va) ویژگی و صفاتی چند بر می‌شمارند،مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:۱٫معرفت (Jn?a?na) ،۲٫ادراک (Dars?ana)‌ ،۳٫شـادی‌ مطلق‌ (A?tmika Sukha) ،و ۴٫ نیرو (V?rya) .دو صفت نخست،عهده‌دار وظایف ادراکی روح هستند‌ و نمایانگر‌ عنصر شعور روح‌اند.شادی روح هم حالت یـا صفتی ورای خوشی‌ها و مسرّات دنـیوی اسـت. گوهر«معرفت درست»با‌ شعور‌ روح‌ و دو گوهر«ایمان درست»و«رفتار درست»با صفت شادی روح در ارتباطاند.شکوفایی شادی روح سبب شکوفایی معرفت‌ روح‌ می‌شود‌ و انرژی روح که نیرویی مجرد و انتزاعی است،به نوعی همراه با شادی‌ روح‌ در‌ شکوفایی‌ معرفت،ایفای نقش می‌کند (Mardin,2002:10Tater,2009:56) .ارواح، جوهرهایی ازلی و بی‌شمار و کـاملا مجرد(غیر مادی)هستند.هر روح وجودی‌ کاملا مستقل‌ از ارواح دیگر دارد،ولی با این حال می‌تواند با ارواح دیگر از طریق‌ اشتراک‌ نقاط‌ فضایی،تماس(فیزیکی)برقرار‌ کند (Glasenapp,1999:178) .

بخش‌بندی ارواح

ارواح را از جنبه‌ای به دو دسته ارواح اسیر در بند کرمه‌ای(سنساری)‌ (SanSa?ri)‌ و ارواح‌ رهایی یافته(سیدهه) (Siddha) تقسیم می‌کنند (Jacobi,1965:22/195,196) .گونه‌ای دیگر از تقسیم‌بندی،تقسیم به دو‌ گروه‌ بـهویه‌ (Bhavya) و آبـهویه (Abhavya) می‌باشد.این‌گونه‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۳)


تقسیم بیانگر نظریهء«بخت و سرنوشت»در فلسفهء جینه است،بهویه،ارواحی هستند که‌ قابلیت و استعداد‌ بالقوه‌ برای رهایی از تناسخ و رسیدن به مرتبه مکشه را دارند؛مثل‌ ارواح تیر‌ تهنکره‌ها‌ و سایر رهایی‌یافتگان.اما ارواح آبهویه،ارواحی هستند که فاقد چنین‌ توانایی‌ای هستند.این دسته از ارواح هـرگز قـادر نیستند‌ بر‌ همهء کرمه‌ها غلبه کنند و به طور ابدی در چرخهء تناسخ باقی می‌ماند.برای‌ یک‌ آبهویه،بالترین حد عروج و دستیابی،طبقهء سیزدهم از بهشهای‌ چهارده‌ گانه‌ است،ولی باز به جایگاه ارواح‌ رهایی یافته (Siddha‌ S??la?)‌ دسـت نـخواهد یافت.البته این باور جبرگرایانه همواره در متون‌ جینی محل بحث و پرسش‌ بوده‌ است (Jaini,2002″95-97) .

ویژگی‌های اصلی روح

روح از‌ نظر ابعاد،مطابق‌ کالبدی‌ است‌ که بدان تعلق می‌گیرد.بر اساس کیفیت‌ گسترش‌یافتگی‌ و فشردگی،یک روح می‌تواند ابعاد کالبد یک فیل را پیـدا کـند و هـمین‌ روح‌ در‌ زایش دوباره‌اش،ابعاد یک مورچه را بـیابد‌ Glasenapp:1999:194 ؛لذا روح را‌ بـه‌ تکه‌ پارچـه‌ای تشبیه کرده‌اند که مادهء‌ تشکیل‌دهندهء‌ آن همواره ثابت است ولی هم‌ می‌توان آن را«تا»کرد و هم بر روی سطحی‌ پهن‌ کرد Jaini,2002:123 .مطابق با اوتردهیاینه (Utt:33/18)‌ ،روح‌ جوهری‌ شش بـعدی اسـت؛ازاین‌رو،ذرات‌ کـرمن‌ از شش‌ جهت فضایی به‌ سمت‌ روح هجوم آورده،با نقاط فـضایی کـه شعور روح و دیگر صفات‌ روح در آن حضور‌ دارند،همنشین‌ می‌شوند؛در نتیجه تمام نقاط فضایی روح،از‌ تمام‌ جهات،تا‌ حد ممکن‌ توسط‌ ذرات‌ کرمن اشغال مـی‌شوند (Jacobi,1965:22/195)‌ .روح بـعد از ورود بـه یک کالبد و به میزان رشد آن،ابعادی هم‌قرینه با آن پیدا‌ مـی‌کند؛زیرا‌ همهء قسمت‌های داخلی و خارجی کالبد از‌ شعور‌ برخوردار‌ است‌ و روح در همهء‌ قسمت‌ها حضور‌ فعال دارد (S.A.Jain,1992:140) .

تجلی روح

انوار روح را می‌توان به خارج از کالبدی که در آن قرار‌ دارد،صادر‌ یـا‌ مـتجلی کـرد.این‌ قدرت تنها مخصوص مرتاض‌هایی است که‌ در‌ مرتبهء‌ سیزدهم‌ از‌ مراتب‌ پاک‌سازی روح‌ هستند (Glasenapp,1999:201) در ایـن مـرتبه،جنبش جسمی و نوسانات روحی-ذهنی‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۴)


آرامی می‌گیرند.در این حالت روح با قدرت شگفت‌انگیزی ابعاد فضایی خود را گسترش داده و حتی کل جهان هـستی‌ را در بـر مـی‌گیرد.البته در این حالت،روح همچنان‌ وابسته به کالبد خویش است و آن را ترک نکرده است.بر اثر ایـن گـسترش‌یافتگی روحـ، نیروی درونی آن به طور ناگهانی افزایش یافته و بر‌ اثر آن،هر چهار ترکیب ثانویه‌ به طور کـامل حـذف مـی‌شوند۳ (S.A.Jain,13,102,274) .البته این رخداد،محدود به‌ مرزهای این جهان«لکاکاشه» (Loka?ka?s?a) است؛زیرا در وریای این جهان یا«الکاکاشه» جوهرهای زمان و جنبش وجـود نـدارند و لذا‌ روح در آن منطقه نفوذ و بروزی ندارد (Jaini,2002:122,139) .

روح با طی چهارده مرحلهء پاک‌سازی روحی سرانجام به جـایگاه ارواح رهـاشده‌ (سیدهه‌ها)دست مـی‌یابند.این ارواح،عاری‌ از‌ تجسم مادی(کالبد کرمه‌ای و کالبد پرچگالش)هستند؛ولی‌ با‌ وجود این،اندیشمندان جینی بر این باورند که ایـن ارواحـ‌ شکل و اندازهء آن کالبدی که در لحظه دستیابی به مکشه اشغال کرده بودند را همچنان‌ حفظ‌ می‌کنند.از‌ ایـن نـظر،سیدهه‌ها هـمگی دارای‌ شکل‌ هستند؛ولی به دلیل اختلاف‌ اندازهء کالبد افراد رهاشده در دوره‌ها و اعصار مختلف،همتهء اراوح سیدهه‌های یک انـدازه‌ نیستند.این اعـتقاد ما را به این نتیجه می‌رساند که یک روح رهایی یافته هرچند آزاد‌ از تأثیرات‌ پیـشین خـود اسـت ولی باز هم سایه روشنی از مرحلهء تجسمی کالبدی را نشان‌ می‌دهد (Ibid:122) .البته سیدهه‌ها به دلیل دارا بودن علم مـطلق مـی‌توانند تـجلی پیدا کنند و همه جا حاضر‌ باشند،ولی‌ شکل اصلی‌ خود را از دست نمی‌دهند؛از نـظر جـینه،روح‌ همچنون نور چراغی است که تا وقتی در اتاق در بسته‌ است محدود به ابعاد اتاق است‌ و با بـاز کـردن درب اتاق‌ نور‌ آن‌ در همه جا نفوذ می‌کند (S.A.Jain,1992:141) ؛البته روح‌ سیدهه نیز قادر بـه نـفوذ به الکاکاشه نیست (Glasenpp,1999:238) .ارواح ‌‌رهاشده‌ دیگر به‌ چرخه تـناسخ بـاز نـمی‌گردند و همچنان پایدار باق می‌ماند (Cakar varti,1997:2) .

کالبدهای کرمه‌ای‌ و آتشین

فرایند سمساره بـه واسـطهء وجود دو کالبد همراه روح،یعنی کالبد کرمه‌ای و کالبد آتشین، رخ می‌دهد‌ (Mardia,2003:32) .کالبدهای کرمه‌ای به هـمراه ارواح سـنساری،۴از زمان‌ بی‌آغاز در چرخهء تناسخ سرگردان بـوده‌اند.اعمال‌ ذهـنی،گفتاری و جسمی،در روح‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۵)


ایجاد نـوسان‌ مـی‌کنند و بـاعث می‌شوند انرژی روح همچون نیروی کهربایی آهـنربا، ذرات کـرمن را به سوی خود بکشد.این کرمن‌ها تشیکل کالبد کرمه‌ای را می‌دهند. ساختار کالبد کرمه‌ای،مجموعه‌ای از تـرکیبات کـرمه‌ای اولیه و ثانویه است‌ و هر گروه از کـرمن‌ها،بخشی از این ساختار را می‌سازد.ارواح سـنساری دارای حـالات دلبستگی و تنفر هستند که ایـن خـود باعث جذب ذرات کرمن می‌شود و زمینهء تناسخ دوبارهء روح‌ فراهم می‌شود با زایش‌ دوبارهء‌ روحـ،حواس پدیـدار می‌شوند و تماس حواس با مـحیط، ایجاد تـنفرات و تـمایلات می‌کند و با ایـجاد هـیجان در روح،باز ذرات کرمن جذب روحـ‌ می‌شوند (Tater,2009:21,32) .بـا فعالیت کالبد کرمه‌ای،کالبد بعدی فرد با‌ تمام‌ مشخصات‌ روانی-جسمانی پدیدار می‌شود؛به عبارتی،کالبد کرمه‌ای تمام اطـلاعات لازم بـرای‌ تجسم بعدی را در بر دارد (Iain,S.A,1992:69Mardia,2002:32,33) .

کالبد دیگر،کالبد آتشین است کـه بـه نام‌های«کالبد درخـشان»و«کالبد کـهربایی»نیز خوانده مـی‌شود.این کالبد از ذرات آتش‌ تشکیل‌ شـده است.در ارواح سنساری،کالبد آتشین همیشه به همراه کالبد کرمه‌ای و روح است و دو وظیفهء مهم را در بدن ایفا می‌کند:نخست،پا بر جا داشـتن بـدن و مدیریت آن؛و دیگری،انجام وظایف‌ حیاتی‌ اندام‌ها(مانند‌ گـرمای‌ درونـی مـورد نـیاز بـدن،دم و بازدم،گرمای‌ نطفه‌ و عـمل گـوارش‌ غذا).این کالبد در هنگم مرگ،کالبد پرچگالش را رها کرده و روح کالبد کرمه‌ای را در ایجاد کالبد جدید و ایجاد‌ گرمای‌ نطفه‌ یاری مـی‌دهد.این کـالبد در چـند جای بدن‌ فعال‌تر از‌ نقاط‌ دیگر است که ایـن مـناطق بـا عـنوان چـکره‌های هـفت‌گانه شناخته‌ می‌شوند.این مراکز در اشخاص عادی درخشندگی جزئی دارند و در‌ اشخاص‌ معنوی‌ درخشندگی‌ فوق العاده پیدا می‌کنند و بزرگ‌تری نیز جلوه می‌نمایند.چکره‌های اصلی‌ و فرعی از طریق مجراهایی با یکدیگر در ارتباطاند،انرژی از طریق این مـجراها منتقل‌ می‌شود.در واقع کنترل کل بدن فیزیکی‌ از‌ طریق‌ آنها انجام می‌گیرد.این کالبد از قدرت‌ تجلی نیز برخوردار است و فرد‌ مرتاضی‌ که صاحب قوای ماورایی است،می‌تواند از آن‌ بهره ببرد.حالت مطلوب آن،در رفع حالات اندوه و گـرفتگی مـرتاض‌ و خدمت‌ به‌ دیگران است.در این حالت،کالبد آتشی به صورت کالبد سفید و درخشانی از‌ شانهء راست‌ فرد‌ خارج می‌شود و پس از عمل،دوباره به کتف راست وی باز می‌گردد.در حالت استفاده نامطلوب‌ از‌ آن،از‌ شانهء چپ فرد به صـورت کـالبدی قرمز رنگ خارج‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۶)


می‌شود؛مثلا مرتاضی که دچار خشم و عصبانیت‌ نسبت به فردی است و می‌خوهد به‌ وی آسیب برساند،از آن استفاده می‌کند.این کالبد‌ چنان‌ قدرتی‌ دارد که می‌تواند سـبب‌ سوختن و خـاکستر شدن فرد شود (Glasenapp,1999:201) .

رنگ روح

مادهء کرمه‌ای روحـ،بسته‌ بـه‌ فعالیت‌های نوسانی روح و نوع اعمال فرد،رنگ ویژه‌ای به‌ خود می‌گیرد.۵در متون جینی،به طور‌ کلی،شش‌ درجه‌ رنگ بیان شده است و رنگ‌ روح هر فرد در یکی از این درجات قـرار مـی‌گیرد‌ که‌ عبارت‌اند از:سیاه،آبی(نیلی یـا کبود)،قهوه‌ای(یا خـاکستری)،قرمز،زرد و سفید.البته هر کدام از این رنگ‌ها درجات‌ کثیری‌ دارند‌ که‌ بیانگر تنوع اعمال و سطح تعالی و تنازل روحی فرد هستند.سه درجهء اول حالت نامطلوب و سه‌ درجهء‌ بعد،حالت مطلوب رنگ است.هر کدام از آنها طعم، بو،مزه و حـالت بـساوایی مخصوص‌ به‌ خود را نیز دارند (Jacobi,22/196-198) .

فرایند انتقال روح

در لحظه مرگ،کرمه‌های ثانویه جهت تجسم دوبارهء روح،نظامی منسجم‌ پیدا‌ می‌کنند تا همهء شرایط لازم جهت زایش کالبدی دیگر آماده شود.روح هم تمایل‌ به‌ جدا شدن از کـالبد-یعنی مـیل به رهـایی از‌ تجسم(و‌ رهایی‌ از بندهای کرمه‌ای)-را داراست،ولی‌ به واسطهء وجود کرمه‌ و انرژی مسدودشده و انحراف یافته،روح به سمت جایگاه مادی‌ دیگری مـنتقل می‌شود.کالبد آتشین نیز-که‌ همچون‌ پوشش شفافی است که روح‌ و کالبد‌ کـرمه‌ای را‌ در‌ بـر‌ گـرفته است-در دم مرگ،برخلاف لحظه‌های دیگر‌ زندگانی، مانع‌ ورود کرمه‌های جدید به روح می‌شود.۶لحظهء مرگ در اینجا به معنای زمانی‌ است‌ که‌ روح در آن لحظه آمـاده ‌ ‌خـروج‌ از بدن است.به‌رغم وجود‌ نیروی‌ فوق العادهء روح‌ برای جدا شدن‌ از‌ کالبد،تا قبل از تشکیل نـطفه در یـک رحـم یا تشکیل تخم،روح از کالبد به‌ طور‌ کامل جدا نمی‌شود (Mardia,2002:32,33) .

مطابق با‌ تتورتهه‌ سوتره-از متون دیگمبره-روح‌ در‌ خـطی مستقیم منتقل می‌شود، بدون‌ اینکه‌ اشای پرچگالش محیط اطراف مانع حرکت آن شوند.تصور بر ایـن است‌ که از مرکز جهان‌ هـستی‌۷در‌ هـمهء جهات افقی و عمودی،نقاط فضایی‌ و متوالی به‌ همه‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۷)


جهات بالا‌ و پایین امتداد یافته‌ است.این نقاط همچون پرتوهای نور تابنده از مرکز یک‌ کره در تمام جهات است.انتقال روح به‌ همراه‌ دو کالبد دیگر،در این نقاط متوالی‌ فضایی‌ رخ‌ می‌دهد.قانون‌های‌ زمـان‌ و جنبش در آن‌ برقرار‌ است و این دو،زمینهء انتقال‌ روح را فراهم می‌کنند.انتقال روح تنها از طریق این مجراهای فضایی امکان‌پذیر‌ است. تعداد‌ آنها‌ بی‌شمار است و بنابراین روح می‌تواند در‌ همهء‌ جهات‌ افقی‌ و عمودی‌ تناسخ‌ یابد.حرکت روح در بین دو کالبد فقط به صـورت خـطی مستقیم است بدون اینکه مسیر جانبی یا فرعی را برگزیند؛روح از کوتاه‌ترین فاصلهء جغرافیایی بین دو کالبد و در کوتاه‌ترین زمان انتقال می‌یابد.ارواحی که قرار است به جایگاه سدهه دست پیدا کنند، از آنجا که همهء مـاده کـرمه‌ای خود را تخلیه کرده و کاملا بی‌وزن هستند،بر اساس‌ سرشت ذاتی خویش،به طور‌ مستقیم‌ به اوج یا قلهء جهان هستی پرش می‌کنند.

فاصلهء زمانی بین مرگ و تولد دوباره را ویگرهه-کاله (Vigraha-Ka?la) می‌نامند.این‌ بازه،بازهء انتقال روح به شمار می‌آید.بر طبق تـتورتهه سـوتره،زمان انتقال یک‌ روح،از کالبد‌ زمینی‌اش‌ به جایگاه سیدهه،تنها«یک آن(لحظه)»است.البته انتقال روح‌ در ارواح سنساری اندکی بیشتر زمان می‌برد.این اختلاف اندک زمانی،در اصل،مربوط به تفاوت جرم مادهء کرمه‌ای آنها است که‌ ایجاد‌ سنگینی مـی‌کند و از قـدرت‌ انـتقال‌ روح‌ می‌کاهد (S.A.Jain,1999:69-71) .به هر رو،در آیین جـینه(برخلاف دیـدگاه هـندویی)هیچ‌ وقفهء زمانی بین انتقال روح از یک کالبد به کالبد دیگر وجود ندارد (Jaini,2002:124) . مسافت جغرافیایی‌ بین‌ دو کالبد نیز تأثیری‌ در‌ زمان انتقال دارند.به دیگر سـخن،انتقال‌ روح پدیـده‌ای ورای زمـان و مکان است (Mardia,2002:41) .

۲٫گونه‌های تناسخ‌۸ ۲-۱٫خاستگاه‌های اختلاف بین موجودات

اندیشمندان جینی در پاسخ بـه خـاستگاه‌های اختلاف،سه عامل را بیان کرده‌اند: ۱٫وراثت؛در متون کانونی شوتامبره-نظیر‌ بهگوتی‌ سوتره و ستها ننگه سوتره‌۹-آمده‌ است که کودک سه مشخصه حیاتی را از پدر و سه مـشخصه را از مـادر دریـافت می‌دارد. استخوان و مغز آن،مو و ناخن را از پدر و گوشت،خون‌ ومغز را‌ از مادر دریافت‌ می‌کند.۲٫شرایط محیطی؛شرایط مـحیطی-اجتماعی در تعیین صفات اخلاقی کودک و

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۸)


در نتیجه،وضعیت کالبد بعدی وی ایفای نقش‌ می‌کنند.۳٫مادهء کرمه‌ای؛وراثت،تنها اندام‌های مختلف را می‌سازد و شرایط محیطی-اجتماعی نیز تنها هـنگام‌ تـولد،برخی‌ ویژگی‌های‌ اخـلاقی‌ فرد را ایجاد می‌کند؛اما عامل سومی نیز وجود دارد که پیونددهندهء دو عامل پیـشین اسـت تا روح در ‌‌کالبد‌ متناسب با اعمال خود و در محیطی متناسب‌ با اعمالش،مسکن گزیند.این عامل،کرمهء قبلی فرد‌ در‌ زندگانی‌ پیشین اوسـت Tater,No) (Data:ix-xil .

۲-۲٫گروه‌بندی ارواح بـر اسـاس شمار حواس

اندیشمندان جینی ارواح را بر‌ اساس شمار حواس آنها چنین تقسیم کرده‌اند:

۲-۲-۱٫نیگده‌ها (Nigodas)

موجوداتی ریز و دارای کالبدهای‌ لطـیف(نادیدنی)که در پایـین‌ترین مـرتبهء‌ حیات‌ قرار دارند.آنها تنها از حس بساوایی برخوردارند و بنابراین«تک حسّی»به شمار می‌آیند.از نظر شکل ظاهری شبیه هـم هـستند و فـاقد نیروی حرکتی‌اند و زندگانی مستقلی ندارند؛ ازاین‌رو،بر کالبدهای انسانی،جانوری و گیاهی تجمع می‌کنند.آنها در‌ ریشه یا پیاز گیاهانی چـون زنـجبیل،تمرهندی،هل،بامبو،زردچوبه،انجیر هندی(انجیر معابد)،گندم‌ و گیاهان با ریشه غده‌ای(گیاهان دارای ساقه زیرزمینی)نظیر سیب زمینی،سیر،چغندر، زعفران و…وجود دارند.لذا ایـن دسـته گـیاهان در شمار غذاهای پرهیزی مرتاضان جینی‌ هستند؛زیرا با مصرف(پخته یا خام)آنها،شمار‌ زیادی‌ از ارواح بی‌شمار نیگده‌ای که بـه‌ اشتراک بـا آن گیاه زیست می‌کنند و حیات انگلی دارند،از بین می‌روند.نیگده‌ها به‌ صورت مجّزا زیست نمی‌کنند،بلکه بـه صـورت کـلونی در بخشی از اندم گیاه یا‌ جانور زیست‌ می‌کنند،تنها کالبد خدایان،موجودات بهشتی،دیوان،موجودات دوزخی و کالبدهای عنصری چهارگانه،محلی برای حـضور بـه آنها نمی‌دهند Jaini,2002:126,127,) (140 .نیگده‌ها از طریق آمیزش جنسی دو جنس نر و ماده و ایجاد سلول‌ تـخم(نطفه) پدید‌ نـمی‌آیند،بلکه تـولد آنها به طور خودبه‌خودی و از طریق لختگی مواد است.همه‌ چندره،مرتاض شوتامبره،در ابهی دهانه چینتا منی بیان مـی‌دارد کـه تـخمیرکننده سرکه‌ (باکتری سرکه)از سرکه،کرم از گل‌ولای،ماهی از لجن،آب‌دزدک از‌ خاک‌ و عقرب‌

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۳۹)


از تودهء کود پدید می‌آیند.به‌ باور‌ آنـان،موجودات‌ تـک حسّی(نیگده‌ها،گیاهان)تا چهار حسی به این روش متولد می‌شوند۰۱ (Glasenapp,1999:200Tater,2009:39,46,47) .

دو گونهء مجزای روح را در بین نیگده‌ها بیان کرده‌اند:نخست،دسته‌ای از ارواح‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ در مـرتبه‌ای غـز از نیگده‌ها نبوده‌اند؛و دیگری،آن دسته‌ از‌ ارواحی که در دوره‌ای از زمان در سطوح حیاتی والاتری بـوده لیـکن از این مرتبه به حیات نیگده‌ای‌ نزول کرده‌اند.دلیل ابـراز‌ ایـن‌ عـقیده‌ چنین است که در فلسفه جینه چون جـهان آفـرینش‌ ازلی و بی‌آغاز و پایان است،لذا همهء صور حیاتی نیگده‌ای و غیر نیگده‌ای برای همیشه‌ وجود داشته‌اند،بنابراین یـک دسـته ارواح،ارواح غیر‌ نیگده‌ای‌ بوده‌اد‌ کـه بـه این مـرتبه‌ فرو افـتاده‌اند و بـرخی ارواح نیز حیات خود‌ را‌ از ازل،از این طبقه آغـاز کـرده‌اند.البته‌ ارواح غالبا چرخش‌های نزولی دارند و ازاین‌رو،همهء ارواح مرتبهء نیگده را‌ تجربه‌ کرده‌ یا‌ خواهند کرد (Jaini,2002:127-130,143,144) .

طول عـمر نـیگده‌ها بسیار اندک است(و لذا سوخت‌وساز کرمه‌ای‌ آنـها‌ شدیدتر است).گمته‌ ساره‌۱۱ (Gommatasa?ra) ،از متون دیـگمبره،بیان مـی‌دارد که در طول دورهء زمانی یک دم و بـازدم‌ انـسان،حدود‌ ۸۱‌ بار گروهی از نیگده‌ها(به طور هم‌زمان)جان‌ می‌گیرند و سپس می‌میرند و دوباره(در همان طبقه نیگده‌ای)متولد‌ می‌شوند‌ مـرگ و زایـش نیگده‌ها به صورت گروهی اسـت نـه بـه شکل منفرد sikdar,1980:188S.A.Jain,) (2002:121‌ .

۲-۲-۲٫کالبدهای عـنصری چهارگانه

طبقهء بـعد از نیگده‌ها که می‌توان آنـها را تـکامل یافته‌تر به شمار آورد،موجودات‌ عنصری‌ چهارگانه‌ هستند.آنها تنها از حس بساوایی برخوردارند و بر حسب چهار عـنصر اصـلی‌ موجود در‌ عالم-یعنی‌ خاک،هوا،آب‌ و آتش-به چهار طبقه(بر اسـاس نـوع کالبد) تقسیم مـی‌شوند:۱٫موجودات دارای کـالبد خـاکی،۲٫کالبدهای آبی،۳٫کالبدهای آتشی، و ۴٫کالبدهای هـوایی(بادی)‌ (Mardia,2002:22)‌ .دو دستهء نخست جزو موجودات‌ غیر متحرک و موجودات آتشی و هوایی جزو‌ دستهء‌ متحرک‌ به شمار می‌آیند (Jacpbi,1965:22/213) .

۱٫کالبدهای خـاکی:کالبدهای خـاکی پرچگالش موجوداتی هستند که کالبد آنها

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۰)


بخشی از یـک‌ تـخته‌ سـنگ،نمک،آهن،سرب،طلا،ذره‌های‌ گـرد و غـبار و…است‌ (Jacobi,1965:22/213,214) .البته یـک صـخرهء سنگی،به شکل یک‌پارچه،دارای روح‌ نیست، بلکه‌ بخش کوچکی از آن کالبد یک موجود خاکی را تشکیل می‌دهد و باید دانست کـه‌ در یـک‌ صـخرهء‌ بزرگ،شمار زیادی از این واحدهای کالبدی می‌تواند وجـود داشـته بـاشد. در سـایر مـوارد‌ نـظیر‌ خاک و سنگریزه‌ها نیز به همین صورت‌ است،وگرنه‌ کل‌ خاک‌های‌ سطح زمین و سنگریزه‌ها و به بیانی‌ دیگر‌ کل کره زمین را می‌بایستی صاحب روح‌ تصور کرد که این مغایر با اعتقاد‌ جـینی‌ است (Tater,2009:47) .نظر به طول‌ عمر‌ کالبدهای‌ خاکی(بدون احتساب‌ روح)،وجود‌ آنها‌ ازلی و ابدی است،ولی نظر به‌ روحی‌ که در آن جای می‌گیرد ۲۲ هزار سال بیشینهء عمر این دسته موجودات‌ است‌ و کمترین میزان، کمتر از یک موهورته(۸۴‌ دقـیقه)معین شـده است (Jacobi,1965:22/214)‌ .کالبد‌ یک‌ موجود خاکی ممکن است پس‌ از‌ ترک روح همچنان باقی بماند۲۱و یا روح دیگری‌ بلافاصله در همان محل جایگزین شود.چون‌ جیوه‌های‌ آنها شکل مشخصی دارند، کالبدهای آنها‌ نیز‌ محدود‌ هستند۳۱ (Ibid) .

۲٫کالبدهای آبی:آب(دریا،باران،رود‌ و…)ژاله(شبنم)،شیرهء گـیاهی،مه و یـخ(یا برف)می‌توانند‌ کالبد‌ موجودات آبی پرچگالش واقع شوند۴۱ (Tater,2009:47) .بیشینه‌ طول عمر این دسته ۰۷ هزار سال و کمترین‌ میزان،کمتر از یک موهورته است (Jacobi:Ibid)‌ .

۳٫کالبدهای آتشی؛آتش ناشی‌ از‌ سوختن‌ انواع مواد(نظیر کـاه،ذغال سـنگ،چوب‌ و…)،شهاب‌های‌ آسمانی،نور،آذرخش و…می‌توانند کالبد پرچگالش ارواح آتـشی بـه‌ شمار می‌آیند (Ibid,217) .بیشینه طول عمر اینها تنها سه‌ روز‌ و کمینه آن کمتر از یک‌ موهورته‌ است‌ (Jacobi,1965:22/217)‌ .

۴٫کالبدهای هوایی:انواع‌ بادها نظیر طوفان،گردباد،نسین‌ و تندبادهای کیهانی‌۵۱و… می‌توانند کالبد جان‌های بادی به شمار آیند.کالبدهای بـادی لطـیف که از ذرات هوایی‌ (عنصر هوا)تشکیل یـافته‌اند‌ (Ibid:218)‌ .طـول‌ عمری حد اکثر سه هزار سال و حد‌ اقل‌ کمتر‌ از‌ یک‌ موهورته‌ دارند (Jacobi:Ibid) .

۲-۲-۳٫گیاهان

بعد از کالبدهای عنصری چهارگانه،گیاهان قرار دارند.همهء گیاهان از گونهء لطیف آنها

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۱)


(همان نیگده‌ها)تا گونه‌های پرچگالش آنها(که بسیار فراوان‌اند)همگی تنها دارای‌ حس بساوایی هستند.گیاهان پرچـگالش بـر دو‌ دسته‌اند:الف)گیاهانی که از یک دانهء آن‌ شمار زیادی میوه و دانه تولید می‌شود،و ب)گیاهانی که از یک دانهء آن یک عدد میوه‌ تولید می‌شود.گیاهان دستهء نخست از نظر روحی در سطح نازل‌تری‌ هستند؛زیا‌ مادهء کرمه‌ای آنها بیشتر است؛مثلا درخـتان سـیب یا گـندم و جو نسبت به گیاهانی نظیر پیاز، سیب زمینی و چغندر۶۱در درجهء پایین‌تری قرار دارند.ازاین‌رو در فرایند تناسخ،ارواح‌ دستهء دوم زودتر از درختانی‌ نـظیر‌ سیب که در دسته اول قرار دارند به طبقه جانوری‌ منتقل می‌شوند (Mardia,2002:22,23) طول دورهـء حـیات ایـن طبقه حد اکثر ده هزار سال و دست‌ کم،یک‌ موهورته است (Jacobi,1965:22/217) .

۲-۲-۴٫جانوران

این طبقه،موجودات‌ متحرک‌ دو حسی تا شش حسی‌۷۱را شامل مـی‌شود ‌ ‌کـه عبارت‌اند از:

۱٫گروه دو حسی‌ها:تنها دو حس بساوایی و چشایی را دارا هستند.صدف‌ها و دیگر سخت‌پوستان دریایی‌۸۱در این‌ طبقه‌ قرار دارنـد (Mardia,2002:23) . حـد‌ اکـثر‌ عمرشان دوازده سال و کمترین میزان،کمتز از ۸۴ دقیقه(یک موهورته)است‌ (Jacobi,1665:22/220) .

۲٫سه حسی‌ها:علاوه بر بساوایی و چشایی دارای حس بویایی نیز هستند.جانورانی‌ نظیر کـرم‌ها،ساس(حشره‌ای شبیه کک)،مورچه،موریانه و کرم شب‌تاب و هزارپاها‌ در این‌ طبقه‌اند.بیشینه طول عمرشان ۹۴ روز است (Jacobi:Ibid) .

۳٫چهار حسی‌ها:این گروه درای حـس«بینایی»هستند.حیواناتی نظیر مگس، زنبور،پروانه،مارمولک و سایر حـشرات بـالدار و بی‌بال در این گروه قرار دارند. بیشترین طول عمر آنها صد و هشتاد‌ روز و کمترین آن،کمتر از یک موهورته است‌ (Jaconi,1965:22/220,221) .

۴٫پنج حسی‌ها:این گروه دارای حس شنوایی نیز هستند.در رده‌بندی جینی‌ این‌ گروه شامل خاکزیان،هوازیان و آبزیان است که در تطابق بـا زیست‌شناسی‌ جدید‌ به‌ ترتیب‌ شامل پستانداران،خزندگان،دوزیستان،پرندگان و ماهی‌ها می‌شود.هر کدام از این گروه‌ها،موجوداتی افسانه‌ای را هم شامل می‌شوند که در اقلیم‌های دیگر‌ ساکن‌اند؛

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۲)


به ‌‌عنوان‌ نمونه،از پرنده‌ای عظیم به نام سمودگ (Samudga) یاد شده است که بال‌هایی‌ بزرگ و جعبه‌ مـانند‌ دارد.ایـن پرندگان در اقلیم سموم و در ورای رشته‌کوه‌های فراخ«مانو شتّره»که موجود انسانی در آنجا زیست‌ نمی‌کند،زندگی می‌کنند (Jacobi,1965:22/222-224) . بیشترین طول عمر،مربوط به همین پرندگان افسانه‌ای است.عدد طول عمر‌ این گروه‌ به اندازه‌ای بزرگ‌ است‌ که اوتردهیاینه تنها بـا قـید«اسمکهیا پلی پمه»به معنای بی‌شمار پلی پمه از آن یاد کرده است.۹۱البته کمترین دورهء حیاتی(چه در این دسته پرندگان و چه گروه‌های دیگر پنج حسی)به میزان کمتر از یک‌ موهورته است (Ibid,1965:22/224) .

همهء جانوران پنج حسی از رحم متولد مـی‌شوند و دوران جـنینی را در رحم مادر طی‌ می‌کنند.مراحل تکامل آنها نیز در متون جینی این چنین بیان شده است:۱٫جذب غذا توسط‌ نطفهء‌ اولیه؛۲٫شکل‌گیری کالبد؛۳٫شکل‌گیری حواس(به ترتیب:بساوایی، چشایی،بویایی،بینایی،شنوایی)؛۴٫تنفس؛۵٫قدرت گفتار،و۶٫ذهن مادی Jain,N.L,) (1996:382,383 .این گروه از جانوران در دو طبقه تقسیم‌بندی می‌شوند:الف)جانوران‌ سودرسان نظیر گـاو،بز،فیل،گوسفند(جانوران اهـلی)،و بـ)جانوران آسیب‌رسان نظیر شیر و ببر(جانوران وحشی).از بـین ایـن دسـته‌ جانوران،شیرها‌ و فیل‌ها بیش از سایرین‌ از موهبت ذهن برخوردارند (Willey,2003:96,97) ؛البته حیواناتی نظیر شیر از این امر در راه آسیب رساندن به موجودات دیگر استفاده می‌کنند (Jain,S.C,1993:12) .

۲-۲-۵٫انسان

انسان تـنها مـوجودی اسـت‌ که‌ قابلیت رسیدن به رهایی را داراست.در انسان هـمچون‌ جانوران پنـج حسی که دوران جنینی را طی می‌کنند،سه نوع جنسیت نرینه،مادینه و نرموک وجود دارد.در متون جینی ذکری از نحوهء ورود روح‌ به‌ داخل‌ رحم مـوجوداتی‌ که بـه طـریق جنسی‌ زادآوری‌ می‌کنند‌ به میان نیامده است.شاید این امر بـدان دلیل باشد که آموزگاران جینی از پیش کشیدن مباحث جنسی در بحث‌هایشان اکراه داشته‌اند و توضیحی‌ در‌ این‌ باره نداده‌اند.دوم آنکه«آنی»بودن انتقال روح از یـک کـالبد‌ در‌ هـنگام‌ مرگ به رحم دیگر می‌تواند علت اصلی عدم بیان این مسئله بـاشد؛چرا کـه در تفکر هندویی،به دلیل آنی نبودن فرایند‌ انتقال‌ روح‌ و وجود دورهء برزخی،به گونه‌ای آشکار، مجرای تناسلی زن،محل ورود جیوه‌ بـه شـمار آمـده است.البته بر طبق عقاید جینی،

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۳)


لطافت روح و کالبدهای وابسته به آن،هیچ مانعی را برای نحوهء‌ دخـول‌ روحـ‌ بـه داخل‌ رحم،چه از طریق مجرای تناسلی و چه از سطح خارجی‌ بدن،ایجاد‌ نمی‌کند Jaini,) (2002:123,124 .مطابق با بهگوتی سوتره،به مـحض ایـنکه روح از کـالبد قبلی قطع علاقه‌ کرد،منی‌ مرد‌ و خون قاعدگی زن شروع به تشکیل نطفه می‌کنند و زمان آغاز تـشکیل‌ نطفه،لحظه‌ای‌ اسـت‌ که‌ روح،به طور کامل،بدان نطفه تعلق یافته است.حواس،گوشت، خون و سایر اعضا هب مرور زمـان شـکل‌ مـی‌گیرند‌ ولی‌ به هر حال تعلق روح به کالبد، مقدم بر این مراحل است.۰۲غیر از حالت‌های سه‌گانهء‌ جـنسیتی(پسر،دختر‌ و دوجـنسی)،دوقلوزایی یکی از حالت‌های تناسخی مطلوب است.به اعتقاد جینه در عهدهای اول،دوم و سوم‌ از‌ چرخهء‌ نزولی فعلی کـه بـشر در آنـها از نظر تراز روحی در سطح متعالی حیات و مستعد‌ چرخهء زایش در جهان خدایان بوده است،نوزادان همواره دوقـلو -یک پسـر و یک دختر-۱۲زاییده‌ می‌شدند.با‌ کاهش‌ سطح تعالی روحی،در سه عهد پایان این دوره،این تـوانایی کـاهش چـشمگیری یافته است (Glasenapp,1999:291,292) .

کل موجودات‌ انسانی‌ به دو دسته تقسیم می‌شوند:آدمیان متمدن و آدمیان نامتمدن‌ یا بربر.البته هر کدام‌ از‌ ایـن‌ دو دسـته،تقسیمات فـرعی‌تری هم دارند.نامتمدن‌ها در بیش‌ از پنجاه نقطهء متفاوت از جهان میانه(در اقلیم‌ها و جزایر‌ اقیانوسی‌ ایـن جـهان)زیست‌ می‌کنند.از نظر جسمانی عجیب و ناقص الخلقه‌اند.انواع انسان‌های یک پایی،دم‌دار، گنگ،شاخ‌دار،گوش دراز‌ و یا دارای چهره‌های اسب،شیر،گاو،خوک و…در میان‌ آنها دیده می‌شوند (Jain,1992:103,104) .آدمیان مـتمدن در سـه اقلیم اول از‌ هشت‌ اقلیم‌ جینی و جزایر پراکنده در اقیانوس اول از هشت اقیانوس زیست می‌کنند.در‌ اقلیم‌ نخست‌ هـفت نـاحیه وجود دارد که به دو‌ قسمت‌ تقسیم‌ می‌شوند:الف)سه نـاحیهء نخست را«بـوم کـرمه»می‌نامند؛زیرا رهایی در این‌ نواحی‌ تنها با ریاضت و زوال کـرمه‌ امکان‌پذیر اسـت،و ب)چهار ناحیهء دیگر که با عنوان«بوم‌ خوشی»نامیده‌ می‌شود.در این نواحی‌موجودات انسانی بی‌گناه و معصومی‌ سـاکن‌اند و البـته‌ رسیدن‌ به رهایی تنها از طـریق رسـیدن به‌ ایـن‌ بـوم امـکان‌پذیر است (Glasenapp,1999:253-258) .از نظر تنوع‌ گونه‌های انسانی که در نـقاط مـختلف‌ اقلیم‌ میانه زندگی می‌کنند،دوازده گونهء انسانی‌ وجود دارد.بیشینه‌ عمر انسان سه پلی‌ پمـه‌ سـال و کوتاه‌ترین میزان آن‌ کمتر‌ از ۸۴ دقیقه اسـت (Jacobi,1965:22/225) .

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۴)


۲-۲-۶٫خدایان و دیو خدایان(شیاطین)

خدایان را در چهار طبقه تـقسیم‌بندی‌ مـی‌کنند:۲۲۱٫خدایان‌ ساکن در بهشت‌های‌ چهارده‌گانه؛۲٫دیو خدایان ساکن‌ در‌ لایـهء‌ سـیزدهم از طبقه‌ اول‌ دوزخ و در زیر‌ جهان‌ میانه؛۳٫خدایان‌ گردش‌کننده که درفضای بین طبقهء اول دوزخ و جهان میانه زندگی‌ می‌کنند.البته این خـدایان مـی‌توانند‌ به‌ جهام میانه هم وارد شـوند (Glasenapp,1999:262,263)‌ ؛ و‌ ۴٫خـدایان فـلکی‌ درخشان‌ که‌ خـود بـر پنج گونه‌اند:الف)خدایان‌ ماه‌ها،ب)خدایان‌ خورشیدها،۳۲ج)خدایان سـیارات،د)خدایان مـربوط به ستارگان تشکیل‌دهنده صور فلکی،و هـ)خدایان ستارگان پراکنده در آسمان.محل زیست این خدایان‌ در‌ ستارگان و سیارات اسـت و در فـضای‌ جهان‌ میانه‌ زندگی‌ می‌کنند‌ (Lisk,2000:72) .

منظور از‌ زایش‌ در بـهشت،یکی از طـبقات چهارگانهء مـذکور(شمارهء ۱ بـالا)است. البته بـرای انسان این امکان هـست که با سپری‌ شدن‌ عمر‌ و بسته به اعمالش،به صورت‌ یکی از خدایان‌ یا‌ دیو‌ خدایان‌ چهارگانه‌ مـتولد‌ شـود.انسان‌هایی که در جهان خدایان‌ زاده می‌شوند سه‌گونه کـالبد لطـیف را مـمکن اسـت حـاصل کنند:الف)به صورت‌ خدایان،ب)به صـورت انـسان،ج)به صورت جانورانی نظیر شیر،اسب،گوزن و پرندگان.در طبقهء خدایان فقط دو جنسیت‌ مادینه و نرینه وجود دارد و جنسیت نرموک‌ در هیچ کـدام از طـبقات چـهارگانه وجود ندارد.لذا خدایان به دو صورت نرینه (Deva) و الهـه‌ها یـا هـمسران خـدایان (Devi) هـستند (Glasenapp,1999:263,264) .نـحوهء تولد‌ این‌ موجودات‌ به طریق ظهور و تجلی ناگهانی است.این‌گونه زایش،سریع‌ترین نحوهء شکل‌گیری کالبد است.در این روش پدیداری،محل زایش همواره ثابت است.این‌ خدایان بر روی سریرهای بهشتی و به طور لحظای ظاهر می‌شوند و از‌ هـمان آغاز دارای کالبد کامل هستند (Tater,2009:46) .مرگ خدایان و موجودات بهشتی هم مثل‌ انسان و سایر جانوران جهان میانه نیست.بلکه با سپری شدن دورهء‌ حیاتشان،به‌ طور خودبه‌خودی و بدون بیماری خاصی‌ پایان‌ می‌پذیرد،لیکن با مرگ یک خـدا(مثلا اگنی و…)بـلا فاصله روحی دیگر به صورت آن خدا زاده می‌شود (Glasenapp,Ibid) .

۲-۲-۷٫دوزخیان

این سپهر از هفت طبقه تشکیل شده که‌ از‌ بالا به پایین بیانگر‌ تنزل‌ روحی است.

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۵)


موجودات دوزخی به دو صورت انسانی و حیونی و دارای کالبدهای لطیفی از نوع‌ کالبد خدایان و مـوجودات بـهشتی هستند.از نظر جنسیتی نرموک بوده و دو محل زایش‌ برای آنها بیان‌ شده‌ است:الف)تولد از دهانهء خمره‌های دوزخی به طور ناگهانی،و ب)تولد ناگهانی از تیغه‌های برّانی که از سقف هـر یـک از طبقات دوزخی آویخته است‌ (S.A.Jain,1992:84-89) .

سخن آخر

بر اسـاس مـطالب بیان‌شده،برای یک روح‌ امکان‌ تناسخ در‌ نوزده میلیون و هفتصد و پنجاه هزار گونهء حیاتی وجود دارد (Tater:Ibid) .این همه تنوع صور مختل حیاتی‌ چه‌ در موجودات متعلق به یـک طـبق و گروه و چه متعلق‌ بـه‌ طـبقات‌ و گروه‌های مختلف،از یک سو نشان‌دهندهء تناسب پیچیده و دقیق اعمال سه گانهء جسمی،گفتاری و ذهنی با کالبد بعدی ‌‌فرد(تناسب‌ خلق با خلق جدید)و از سوی دیگر نشان‌دهندهء عملکرد بسیار پیچیدهء ترکیبات کرمه‌ای در‌ ایجاد‌ ویژگی‌های‌ متنوع کـیفی و کـمی در کالبد بعدی است. هدایت نظام‌مند همهء این مجموعه را عنصر شعور‌ روح به همیاری سایر صفات روح بر عهده دارد.اهمیت مسئلهء کرمه در فلسفه جینه‌ به گونه‌ای است که‌ بیشترین‌ حجم متون‌ دینی مربوط به این مـبحث،به آیـین جینه تـعلق دارد (Laini,2002:120) .نوع نگاه جینه به‌ تناسخ-از نظر تنوع گونه‌های تناسخی و نیز تنوع محیطهای زایش،زیست و تنوع‌ ارواح-و همچنین اعتقاد خاصشان بـه مادی‌ بودن کرمه به علاوهء اعتقادات خاص دیگر نظیر ریاضت‌های شدید و اصـل عـدم آزار(اهـیمسا)و عدم تملک دارایی،از نقاط ویژهء تمایز فلسفهء جینه از دیگر مکاتب فلسفی هند است.

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۶)


پی‌نوشت

————–

(۱)جینه قربانی را جزء کرمه‌های منفی‌ محسوب‌ مـی‌دارد؛زیرا ‌ ‌عـمل قربانی شکستن اصل اهیمسا به شمار می‌آید،همچنین دادن خیرات برای مردگان را نیز عملی بیهوده و بـدون سـود مـی‌داند Dundas,2002:103 .

(۲)اگر مادهء کرمه‌ای را چون آتش بدانیم،بهاوه کرمه همچون‌ گرمای‌ ناشی از آتش است و لذا بهاوه‌ کرمه نتیجه درویه کـرمه است.

(۳)این وضعیت روح شبیه فردی است که تازه از خواب بیدار شده است و برای رفع خـستگی و کسلی، بدن‌ خود‌ را به اصـطلاح کـش می‌دهد و نفس خود را بیرون می‌دهد تا رفع خستگی شود و بدنش‌ به حالت طبیعی خود برگردد.روح پس از این حالت،در ظرف ۸۴ دقیقه یا‌ کمتر‌ به‌ مکشه‌ دست می‌یابد.

(۴)ارواحی که در چرخه‌ سمساره‌ گرفتارند.

(۵)همان‌گونه که بیان گردید،رنگ از صفات مادهء کـرمه‌ای است.

(۶)چون که ورود کرمه‌ای جدیدتر در روح،باعث به هم خوردن نظام منسجم کالبد کرمه‌ای‌ برای‌ ایجاد‌ کالبد‌ یا تجسم بعدی می‌گردد.

(۷)مرکز جهان هستی در اصل‌ مرکز‌ جهان میانه است که کوه مرو Meru در این محل واقع است.

(۸)منظور از گونه‌های تـناسخ،طبقاتی از حـیات است که‌ روح‌ بدان‌ طبقات انتقال می‌یابد و بر اساس‌ شمار حواس دسته‌بندی می‌شود.

(۹)در کتب‌ مربوط به جینه با علایم اختصاری Bhs و Sth به این منابع ارجاع داده می‌شود.

(۰۱)این نحوه زایش در‌ آثار‌ غیر‌ جینی هم مشاهده مـی‌شود.چنان‌که ابـو عثمان جاحظ در کتاب الحیوان‌ حکایت می‌کند‌ که‌ گلی دیدم که نیمی از آ جرد(نام حشره‌ای)شده بود و نیم دیگر همان‌طور باقی‌ مانده بود و هنوز‌ حیوان‌ نشده بود.ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه بیان می‌دارد:«…نیز از مـوهایی کـه‌ با‌ پیاز‌ خود‌ از گوشت بیرون می‌آید،چون ان را در آب و یا جاهای نمناک در فصل‌ تابستان،بگذاریم‌ و‌ سه‌ هفته یا کمتر طول بکشد،مار از آن تولید می‌شود و جماعتی در گرگان مرا‌ حکایت‌ نمودند که‌ به عینه همین مطلب را در آنجا دیـدند…»(جنیدی،۴۷۳۱:۰۰۱).در بـین عـوام نیز باورهایی‌ از‌ این‌ دست‌ وجود دارد؛مـثلا پدیـد آمـدن خرخاکی از آب دهان یا خمیر گندم و یا این‌ باور‌ که اگر دو آجر در محل نمناکی گذاشته شود از آن عقرب پدید می‌آید(پژوهش‌ میدانی‌ نگارنده).

————–

(۱۱)این منبع بـا عـلامت اخـتصاری Gm نشان داده می‌شود.

(۲۱)اوتردهیاینه مدت این ماندگاری را زمان بسیار طولانی‌ و بـی‌شمار دانـسته است (Utt.36/82) .

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۷)


(۳۱)ارواح این طبقه را«جان‌های خاکی»یا«نفوس جمادی»نیز می‌توان نامید.

(۴۱)تنوع این‌ کالبدها‌ بر اساس تنوع رنگ،بو،مزه،حالت بساوایی و سایر صفات آن است.

(۵۱)بادهایی به سنگینی و رنـگ بـرف‌ کـه‌ در‌ طبه اول دوزخ(رتنه پربها)و بهشت‌های مربوط به سپهر خدایان می‌وزند.این باور را مـی‌توان‌ شبیه‌ به اعتقاد آن دسته از اختربینان هندو دانست‌ که تصور می‌کردند موجودات بهشتی به واسطهء ریسمان‌های باد‌ به‌ این سـو و آن سـو مـی‌روند (Jacobi,1965:22/218) .

(۶۱)این دسته گیاهان را در‌ زیست‌شناسی‌ گیاهان غده‌ای یا گیاهان دارای ساقه زیرزمینی‌ می‌نامند (دانش‌فر،۴۷۳۱:۸۵-۰۶).

(۷۱)البته جانوران‌ را جـزو طـبقهء دو حسی تا پنج‌ حسی‌ نیز ذکر می‌کنند.در اینجا حس ششم یا ذهن را هم که برخی جـانوران پنـج‌ حـسی‌ دارا هستند،جزو تقسیم‌بندی یادشده،مطرح کردیم‌ تا‌ جنبهء کلی‌تری‌ پیدا‌ کند.

(۸۱)بی‌مهرگان دریایی‌ نظیر اسفنج‌ها،مرجان،شقایق دریایی و سـتاره دریـایی(توتیا)در‌ ایـن‌ طبقه قرار دارند(دانش‌فر،۴۷۳۱:۹۷).

(۹۱)مقدار دقیق و مشخصی برای«یک پلی پمه سال»تعیین نگردیده،ولی میزان تقریبی‌ آن‌ از ۱۰ ۷۷ بیشتر است (Glasenapp,1999:181)‌ .اسمکهیا بـه مـعنای غـیر‌ قابل‌ شمارش است ازاین‌رو مقدار معینی‌ برای‌ طول‌ عمر این پرندگان نمی‌توان تعیین کرد.قابل ذکـر اسـت که در متون جینی چنین‌ ارقام‌ بی‌نهایتی‌ زیاد به کار می‌روند.

(۰۲)در اصطلاح‌ اسلامی(به‌ روایتی)،دمیده‌ شدن روح در‌ کـالبد،پس‌ از بـه انـجام رسیدن‌ مراحل‌ شش گانهء: «سلاله»،«نطفه»،«علقه»،«مضغه»،«عظام»و«لحم»رخ می‌دهد(الهی،۹۷۳۱:۸۱۱ و ۹۱۱٫).

————–

(۱۲)مطلوب‌ترین حالت تناسخ دوقلوزایی تناسخ به صورت پسر-دختر است.

(۲۲)دیو خدایان‌ کـه‌ اسـوره نامیده می‌شوند در شمار خدایان‌ طبقه‌بندی‌ می‌شوند.اسوره‌ها در‌ اصل‌ خدایانی‌ هستند‌ که مسئول شکنجه دادن‌ دوزخـیان‌اند و از قـدرت‌های روحـی متعلق به خدایان بهشتی‌ بهره‌مندند.در فرهنگ سنسکریت،اسوره معادل شیطان بیان گردیده‌ است(کریشناداس،۴۵۳۱:۶۳).

(۳۲)در کیهان‌شناسی جینه چندین ماه و خـورشید‌ وجـود‌ دارد‌ که‌ هر‌ کدام خدایی مخصوص‌ به‌ خود‌ دارند.

هفت آسمان » شماره ۴۸ (صفحه ۱۴۸)


کتاب‌نامه

الهی،نور علی(۹۷۳۱)،معرفت الروح،تهران:جیحون.

جنیدی،فریدون(۴۷۳۱)،زندگی و مهاجرت آریائیان،بر پایه گفتارهای ایرانی،تهران:مؤلف.

چاترجی،ساتیش چـاندار و دریـندرا مـوهان داتا(۵۸۳۱)،معرفی مکتب‌های فلسفی‌ هند،ترجمهء‌ فرناز ناظرزاده‌ کرمانی،قم:مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

دانش‌فر،حسین(۴۷۳۱)،زیست‌شناسی(۱)،تهران،تهران:شرکت چاپ‌ و نشر‌ ایران.

شایگان،داریوش(۵۷۳۱)،ادیان و مکتب‌های فلسفی هند،۲ جـلد،تهران:امیر کبیر.

کریشنا داسـ(۴۵۳۱)،فرهنگ سـنسکریت-فارسی،تحقیق و تصحیح محمد رضا جلالی نایینی و ن.ش‌ شوکلا،تهران:[بی‌نا].

ویتمن،سیمن(۲۸۳۱)،آیین هندو،ترجمهء علی موحدیان عطار،قم:مرکز مطالعات و تحقیقات ادیـان و مذاهب.

(به تـصویر صفحه‌ مراجعه شود)

پایان مقاله

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x