محبت و عشق از عناصر کلیدی و زیربنایی در عرصه های معرفتی، اخلاقی و عرفانی است. از این رو پژوهش درباره آن در همه ساحت های یادشده، می تواند بخشی اصلی از مباحث زیربنایی یا روبنایی شمرده شود.
جایگاه محبت در عرصه اخلاق و رابطه عمیق و تنگاتنگ آن با بخش های مختلف اخلاق و عرفان عملی، باعث می شود پیوندی ناگسستنی میان اخلاق و عرفان از یک سو، و اخلاق و محبت و عشق از سوی دیگر، پدید آید. عمق این درهم تنیدگی تا جایی است که محبت و عشق به شکوفایی و شکل گیری یک نظام اخلاقی مبتنی بر محبت، منتهی شده است. این نظام اخلاقی مبتنی بر محبت و عشق که «اخلاق محبت» خوانده می-شود، از یک جهت، مبانی کلامی و فلسفی خود را با عنصر محبت (محبت خدا) مرتبط می داند؛ و از جهت دیگر، در پرتو اصل محبت و عشق، به مسائل فرعی و موضوعات متنوع اخلاقی می پردازد.
در این پژوهش بر آنیم که با تکیه بر آرا و اندیشه های استاد فرزانه، آیت الله جوادی آملی، اصول و مبانی «اخلاق محبت» را بررسی و احصا نموده، جایگاه آن ها را در شاخصه دهی به یک ساختار نظام مند اخلاقی در مقایسه با سایر نظام های رایج و تعریف شده اخلاقی ترسیم نماییم. در نهایت، شاخصه ای مبنایی برای تمایز «اخلاق محبت» و دیگر نظام های اخلاقی به دست خواهیم داد. اهم این اصول و مبانی، در چهار گروه کلی «معرفتی و معرفت شناختی» ، «مبداشناختی» ،«انسان شناختی»، و «عملی و غایت شناختی» قرار می گیرند.
هیچ نظری وجود ندارد