مطالعات متفرقه (خارج از سیر مطالعاتی)

متون دینی هندو(۲۵ص)

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (از صفحه ۱۱۵ تا ۱۴۴)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/138461
متون دینی هندو (۳۰ صفحه)
نویسنده : موحدیان عطار،علی
هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۱۵)


‌ ‌‌‌در‌ مـطالعه یک دین همان گونه که نمی‌توان فقط بر پایه بررسی و تحلیل متون‌ مـقدسِ‌ دیـن‌ بـه شناخت کاملی از آن رسید، بدون مطالعه متون نیز نمی‌توان ادعا کرد که دینی‌ را شناخته‌ایم. متون مـقدس، اصلی و حتّی کلاسیک(۱) هر دین از مهم‌ترین منابع مطالعه‌ آن دین است. آموزه‌های‌ اساسی‌ هـر دین در متونِ آن طرح مـی‌شود و از طـرفی، این برداشت‌ها و تفسیرهای مختلف از متن مقدس است که در پیدایی فرقه‌ها و مذاهبِ یک دین، به همراه پاره‌ای عوامل دیگر، نقش ایفا‌ می‌کند. حتّی، در بسیاری موارد، مبدأ الهامِ آیین‌های مردمی و جشن‌ها و مراسم مـختلف مذهبی، همانا داستان‌ها، اسطوره‌ها، وقایع و حقایقِ مطرح در متون مقدس و اصلیِ دین است. در برخی ادیان، همچون دین هندویی‌، مراحل‌ و دوره‌های تطور و تحول تاریخی دین به موازات مراحلِ پیدایش و تحول در متون مقدس و اصـلیِ آن دیـن سیر می‌کند، و از این رو درک تاریخی از آن دین بدون آشناییِ کافی با‌ متون‌ آن میسّر نیست.

بر پایه یک پیشنهادِ منطقی در مطالعه ادیان، پس از مرحله آشنایی اجمالی با تاریخ و آموزه‌های یک دین، لازم است حداقل در سـه مـحور به طور‌ تفصیلی‌تری‌ مطالعه کنیم.

______________________________

۱٫ مراد از متون اصلی متونی است که اگر وحیانی و قدسی نیز تلقی نمی‌شوند اما به نوعی دارای حجیت و اعتبار ثانویِ دینی‌اند، مانند وِده‌های فرعی، پورانه‌های فـرعی، و اوپهـ‌ نیشدهای‌ فرعی‌. اما متون دینیِ کلاسیک به‌ آن‌ دسته‌ از آثار دینی گفته می‌شود که سنّتِ یک دین آنهارا به‌عنوان متونی پذیرفته شده که به‌شرح وتبیین حقایق، ارزش‌ها وتکالیف آنـ‌ دیـن‌ مـی‌پردازد‌،می‌نگرد.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۱۶)


یکی از این سه، مـطالعه آیـین بـر‌ پایه‌ متون مقدس و اصلیِ آن آیین است.(۱) در این فرآیند، پژوهشگرِ ادیان با مطالعه همه یا بخش‌های گزیده‌ای از متون‌ با‌ درون‌ مایه آن دیـن بـه طـور مستقیم آشنا می‌شود. این مواجهه‌ مستقیم می‌تواند عـلاوه بـر آشکار ساختن پاره‌ای خطوط اصلیِ دین، ما را با مراتبی از تجربه معنوی پیروان‌ آن‌ دین‌ در هنگام قرائت متن مقدس شـریک سـازد، و یـا قدری از حال‌ و هوای‌ حاصل از مطالعه متون دینی را به ما مـنتقل گرداند. و البته این تمام مطلب نیست.

باری‌، ضرورت‌ مواجهه‌ مستقیم با متون مقدس و اصلی دین در مطالعه ادیان مـوجب گـشته اسـت‌ تا‌ بخشی‌ از تلاش دین‌شناسان معطوف فراهم آوردن این امکان برای پژوهندگان و دانـشجویان ادیـان گردد. فرآورده‌ این‌ تلاش‌ پیدایش کتاب‌هایی با عنوان «گلچین» یا anthology، و «کتابِ قرائت» یا reader بوده است. در‌ ایـن‌ گـونه کـتاب‌ها معمولاً سعی می‌کنند گزیده‌هایی از مهم‌ترین و تأثیر گذارترین بخش‌های متون مقدس‌ و اصلی‌ ادیـان‌ را در مـعرض تـأمل دین‌پژوهان قرار دهند. این کار را گاه با محور قراردادن‌ مفاهیم‌ و اندیشه اساسی مطرح در مـتون مـقدس و اصـلی صورت می‌دهند. در حوزه زبان فارسی‌ این‌ کار‌ به دو جهت اهمیت می‌یابد: یکی از آن رو که بـسیاری از مـتون مقدس و اصلیِ‌ ادیان‌، به ویژه دین‌های شرقی، به فارسی ترجمه نشده است و دانـشجویان و عـلاقه‌مندانِ مـوضوع‌ ادیان‌ از‌ شناخت مستقیم این بُعد مهم در حرمان‌اند. از طرف دیگر در کشورهایی نظیر ما، ترجمه‌های‌ انـگلیسی‌ مـتون‌ مقدس و اصلیِ ادیان نیز کمتر در اختیار است و همین مقدار هم که‌ هست‌ بـرای افـراد کـم بهره از زبان انگلیسی قابل استفاده نیست. بدیهی است با حجم بسیار زیادِ‌ متون‌ مقدس و اصـلیِ بـرخی ادیان، ترجمه همه آنها آرزویی بسیار دوردست می‌نمایند، و بنابراین‌، تنها‌ راه چاره فـراهم آوردن گـزیده‌ها و گـلچین‌های دقیق‌ و عالمانه‌ خواهد‌ بود.

در خصوص آیین هندو، اگرچه متون‌ مهمی‌ به فارسی برگردانده شده اسـت، مـتون مـهمِ دیگری نیز هست که ترجمه‌نشده مانده‌ و دست‌ دین‌پژوهان از آن کوتاه است‌. متون‌ هـندویی، چـه‌ شروتی‌ و سْمْرْتی‌،(۲) درون مایه دین هندویی را می‌سازد‌. کسی‌ که بخواهد

______________________________

۱٫ دو دیگر عبارت‌اند از: مطالعه آیین بر پایه مـتون کـلاسیک‌، و مطالعه‌ مردمشناختی آیین، که اولی ابعاد کلامی‌، فلسفی، اخلاقی و عرفانی آیین‌ را‌ برمی‌شناساند، و دومـی، آیـین‌ها، آداب، و وجوه‌ مختلف‌ دین عامه و مردمی را معرفی مـی‌کند.

۲٫ S¨ruti و SmrÊti مـتون هـندویی را به‌ طور‌ سنتی به دو دسته می‌کنند‌: شـروتی‌ها‌، کـه‌ به منزله متون‌ وحیانی‌اند‌؛ سمرتی‌ها، که همچون متون‌ ثانوی‌ یا روایات‌اند. بعد از ایـن در ایـن باره خواهیم خواند.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۱۷)


آیین هـندو را بـشناسد‌ لاجرم‌ بـاید بـا ایـن متون به وجه‌ مستقیم‌ و بدون هـیچ‌ تـعبیر‌ و تفسیری‌ آشنایی یابد.

در معرفی‌ متون هندویی رسم بر این بوده است کـه پس از تـقسیم آن‌ها به شروتی‌ها(۱) و سْمْرْتی‌ها‌،(۲) مهم‌ترین‌ و تـأثیر گذارترین متون مقدس و اصـلی هـندوها‌ را‌ شماره‌ و معرفی‌ می‌کرده‌اند‌. معمولاً ایـن مـعرفی‌ها‌ از‌ این چند عنوان تجاوز نمی‌کرده است: ۱٫ وِده‌ها، و به ویژه رْگ وده،(۳) ۲٫ اوپه‌نیشَدها،(۴) ۳٫ حماسه‌های رامایَنه(۵) و مـَهابْهارَته(۶) و بـخش‌ کوچک‌ اما‌ پر اهمیتی از آن به نـام بـْهَگَوَدْگی‌تا‌.(۷) و گـاهی‌ در‌ معرفی‌های‌ مفصل‌تر‌ بـه‌ چـند عنوان دیگر، مانند پورانـه‌ها(۸) قـانون مَنو(۹) نیز اشاره می‌کرده‌اند. اما این نحوه معرفی متون هندویی علاوه بر این کـه تـنوع و تکثر عظیم آنها را دربر نمی‌گیرد‌، جـغرافیای مـوضوع را نیز نـمایش نـمی‌دهد. جـای آن هست که در این‌جا ایـن سنّت را بشکنیم و، ولو به اجمال، تنوع وتکثر ادبیات دینی آیین هندو را به همراه ربط و پیوندها‌ و ویـژگی‌های‌ هـر یک برشناسیم.

چنان‌که می‌دانیم زبان عـمده مـتون دیـنی هـندو سـنسکریت است. در ابتدا و تـا قـرن‌ها، سنسکریتِ وِده‌ای تنها زبانی بود که این متون به آن نوشته می‌شد و چون‌ تعلّم‌ و تعلیم زبان سـنسکریت (یـا لااقـل تعلیم آن) در انحصار برهمن‌زادگان بود، وساطت ایشان در انـتقال و کـاربستِ وسـیع دانـش مـقدس هـمواره الزامی بود و جایگاه‌ دینی‌ ایشان به این سبب همیشه‌ محفوظ‌ می‌ماند. اما سنسکریت وِده‌ای کم کم به سوی سادگی متحول شد. بعدها در طول هزاره اول پس از میلاد، زبان تـامیلی(۱۰) و سپس پَرکریتی‌،(۱۱‌) را نیز که از‌ خانواده‌ زبان‌های درویدی(۱۲) بودند، به کار بستند، و بالاخره در هزاره دوم میلادی، از دیگر زبان‌های بومی (درویدی) و گویش‌های نوـ هندی، که از سنسکریت مایه گرفته‌اند، نیز برای نوشتن و خواندن مـتون‌ دیـنی‌ استفاده کردند (۲۶:۱۰). بنابراین، تنها برخی از متونِ متأخرتر و عمدتا فرقه‌ای و محلیِ آیین هندو به زبان‌هایی به جز سنسکریت است.

اگر بخواهیم تقسیم‌بندی کامل‌تری از متون دینی هندوها (شامل‌ متون‌ مقدسِ

______________________________

۱٫ Srutis‌

۲٫ SmrÊtis

۳٫ RÊg Veda

۴٫ UpanisÊads

۵٫ RaËmaËyano

۶٫ MahaËbhaËrata

۷٫ Bhagavad GiËtaË

۸٫ PuraËnas

۹٫ Manu‌-smrti

۱۰٫ Tamil

۱۱٫ Prakrit

۱۲٫Dravidian ، درویـدی‌ها بـومیان پیش‌آریایی هنداند‌.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۱۸)


وحیانی‌ و اصلی‌ و متون کلاسیک) داشته باشیم بهتر است آنها را در هفت دسته کلی ارائه کنیم: ۱٫ شْروتی‌ها. ۲٫ سْمْرتی‌ها. ۳٫ سو¨تْره‌ها‌(۱) ۴٫ ‌‌ودانْگه‌ها‌(۲) ۵٫ اوپَه‌وِده‌ها(۳) ۶٫ متون فرقه‌ای. ۷٫ مـتون کـلاسیک (شامل مهم‌ترین و تأثیرگذارترین شرح‌ها و تـفسیرها، مـتون مکتب‌های فلسفی‌، عرفانی‌، نمایشنامه‌ها‌ و دیوان‌های شعر).

۱ ـ متون شْروتی

شْروتی واژه‌ای سنسکریت به معنای «شنیده شده» است. این متون به‌ یک معنا وحیانی‌اند، اما نـه بـه این معنا که خـدایی آنـها را گفته‌ و بر پیامبری وحی کرده‌ است‌.(۴) در نزد هندوها داستان از این قرار است که صداهای کیهانیِ حقیقت که از ازل وجود داشته است به سمع رْشی‌ها(۵) یعنی فرزانگان و رازبینان باستان رسیده است. آنـ‌گاه ایـن دانش مقدس‌ را رْشی‌ها نسل به نسل در خاندان‌های برهمنی منتقل کرده‌اند (۲۳:۹) و بعدها این آموزه‌ها به صورت مکتوب درآمدند.

شروتی فقط شامل وِده‌ها (به معنای عام کلمه) است. اما وِده‌ها، در اصطلاح‌ اعـم‌، خـود شامل چـهار دسته متن‌اند: سَمْهیتاها،(۶) بْراهْمَنه‌ها، آرَنَیکه‌ها و اوپَه‌نیشَدها (۳۲۸:۱).

الف) سَمْهیتاها

سمهیتا، مجموعه، عنوانِ عامی است که به متون مجموعه‌وار اطـلاق می‌گردد؛ از جمله به برخی متون متأخر با‌ عنوان‌ سَمْهیتاهای ویشنویی بـرمی‌خوریم. امـا مـعمولاً وقتی از سمهیتاها سخن می‌گویند مراد چهار متن مهم و اولیه به نام‌های رْگ وده، سامه وده ،(۷) یَجور وده،(۸) و اَتْهَرْوه وده(۹) است. این مـتون ‌ ‌را‌ ودهـ‌ نیز می‌خوانند. در حقیقت عنوان وده در مفهوم خاصِ خود، که از قضا کاربرد شایع‌تری نیز دارد، در مـصداق بـا سـمهیتاهای اولیه یکی

______________________________

۱٫ Stras

۲٫ [VedaËngas]

۳٫ Upavedas

۴٫ البته این‌ دیدگاه‌ کلاسیک‌ یا عام سنت هندویی است‌ اما‌ در‌ برخی تعالیمِ مـذاهب خداباور هندویی که به خدایی شخصی گرایش دارند، شاید تحت تأثیر آموزه‌های ادیـان ابراهیمی، تبیین‌های مشابه مـاجرای وحـی‌ خدایی‌ شخصی‌، مانند ویشنو، به چشم می‌خورد. (۲۱:۴۷) اما‌ دیدگاه‌ عمومی وسازگارتر با کل‌نظام اندیشه هندویی، شْروتی‌را صوتی ازلی (قدیم یا غیرمخلوق) تلقی می‌کند. البته در این باره مباحث‌ تفسیری‌ و کلامی‌ مفصلی در خود آیـین هندو در گرفته است (۱۹: مقدمه‌: ۱۳)

۵٫ rÊsÊis

۶٫ SamhitaËs

۷٫ SaËma Veda

۸٫ Yajur Veda

۹٫ Atharva Veda

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۱۹)


است.(۱) وده در لغت به معنای «دانش» است‌. چهار‌ وده‌ در پهنه تاریخی وسیعی، از ۱۵۰۰ تا ۸۰۰ ق.م. شکل گرفته‌اند تا‌ نیازهای‌ دینی و آیینی آریاییانی را که به هند کوچیده بودند برآورند. در حقیقت ایـن مـتون انعکاسی از‌ دین‌ و فرهنگ‌ آریایی‌اند.

الف ـ ۱) رْگ‌وِده سَمْهیتا: رْگ وده در لفظ به معنای «دانش ستایش‌» است‌، و در‌ واقع نیز مشتمل بر مدیحه‌سرایی و ستایش‌هایی خطاب به خدا یا خدایانِ آن فرهنگ است‌. رْگ‌وده‌ دارای‌ ۱۰۱۷ (یا ۱۰۲۸)(۲) سرود اسـت. بـه هر سرود سو¨کْته(۳) می‌گویند. هر سو¨کته از بیت‌هایی‌ شکل‌ می‌گیرد که به آن ریچ(۴) می‌گویند. همه سرودهای رْگ‌وده را در ده کتاب‌ یا‌ مَنْدَله‌(۵) تنظیم کرده‌اند.

بسیاری از محققان هندو قدمت رْگ‌وده را سه تا چـهار هـزارسال پیش‌ از‌ میلاد می‌دانند، اما بنابر برخی تحقیقات، رْگ‌وده بایستی به ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش‌ از‌ میلاد‌ تعلق داشته باشد (۱۵۲:۴). سرودهای رْگ‌وده را به یک نفر نسبت نمی‌دهند، بلکه آنها را‌ متعلق‌ به رْشی‌ها یـا فـرزانگان مـتعدد می‌دانند.

این متن باستانی، قـدیمی‌ترین و مـحوری‌ترین مـتن‌ مقدس‌ و جزء‌ لاینفک آیین هندو است. گرچه برخی جریانات اصلاح‌طلب هندو در صدد نفی حجّیت رْگ‌وده (و اصولاً‌ وِده‌ها‌) برآمده‌اند‌، اما به طـور سـنّتی مـی‌توان اعتقاد به وِده‌ها را به نوعی معیار‌ هویت‌ هـندویی تـلقی کرد. اهمیت رْگ‌وده تنها در همین نیست، رْگ‌وده یکی از مهم‌ترین منابع اطلاع از‌ دین‌ و جامعه وِده‌ای نیز هست.برخی سرودهای آن بـیشتر هـندو ـ اروپایـی است تا‌ هندویی‌، و بنابراین منبعی برای اوضاع فکری و دینیِ آریـاییان‌؛ پیش‌ از‌ سکونت نهایی در هند نیز به شمار‌ می‌رود‌ (۷: مقدمه: ۵).

الف ـ ۲) سامه وده: این وده به اشعاری اختصاص دارد که در مناسک‌ قربانیِ‌ سـُمه(۶) تـوسط یـکی از چهار‌ روحانیِ‌ اصلی، که‌ با‌ عنوان‌ اودگاتری(۷) (نوازنده) شناخته می‌شود، قـرائت مـی‌گردد‌. این‌ اثر مشتمل بر ۱۸۱۰ یا ۱۵۴۹ بیت است، (اگر مکررات حذف شود‌) که‌ تقریبا همه آن، بجز ۷۸ بـیت‌ از رْگـ‌وده اخـذ شده‌ است‌. آوازهای مقدس یا سامَنه‌ها

______________________________

۱٫ وده‌ در‌ مفهوم عام‌تر شامل براهمنه‌ها، آرَنـَیکه‌ها و اوپهـ‌نیشدها نـیز می‌شود.

۲٫ بنابراین که شامل سرودهای والَکْهیلْیه‌(Va‌Ëlakhilya) بشود (۲۵۰:۱).

۳٫ Sukta

۴٫ rÊc

۵٫ man‌ÊdÊala‌

۶٫ Soma‌

۷٫ UdgaËtri

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۰)


ترانه‌هایی‌ بود‌ که بر پایه همین‌ سـرودها‌ تـنظیم گـشته بود و اودگاتری بایستی اجرای آنها را قبلاً بیاموزد. دستورالعمل‌های مربوط به هماهنگ‌خوانیِ‌ سرودها‌ نشان از آن اسـت کـه سبک‌ آوازِ‌ نیایشی در‌ دوره‌ وده‌ای‌ بیشتر شبیه آوازهای ساده‌ بدوی بوده است. گویا اعـتقاد بـر ایـن بوده که زیر و بم و آهنگ مناسب، قدرت مؤثری‌ به‌ آواز می‌دهد.

سامه‌وده دارای دو بخش‌ است‌: بـخش‌ نـخست‌ را‌ پو¨رْواریچیکه(۱) می‌نامند و شامل‌ ادبیات‌ جداگانه‌ای است که به عنوان یاری‌دهنده در یادآوری آهنگ‌های مـتنوع بـه کـار می‌رود. بخش دوم را‌ اوتّراچیکه‌ می‌خوانند‌ و دربردارنده متن کامل آوازهاست.(۱ و ۲ و ۳)

الف ـ ۳) یَجوروِده یا‌ وده‌ قربانی‌ در‌ مناسکِ‌ اول‌ ماه و قـرص کـامل ماه، قربانی و سُمَه(۲) به کار می‌رفته است. این مناسک را یکی از چهار دیـنیارِ آیـین قـربانی، با عنوان اَدْهْوَرّیو(۳) اجرا می‌کرده است. از مجموعه‌ یجور وده دو بخشِ تجدیدنظرشده به نام‌های یجور وده سفید و سـیاه در دسـت اسـت، که اولی فقط به نظم (قطعه‌های شعری یا مَنتْره) و دومی مخلوطی از نظم و نـثر اسـت. به‌ بخش‌های‌ منثورِ آن براهمنه(۴) می‌گویند. یجور وده سفید نماینده مکتب آدیتیَه(۵) است که در شمال و در مهاراشتره(۶) رواج دارد، و یجوروده سـیاه نـماینده مکتب برهما(۷) است (۴۷: مقدمه: ۱۴). این تقسیم‌ دوگانه‌ یجوروده به سبب نگرش‌های مـتفاوت مـعلمان و پیروان اولیه آن بوده است (۹: مقدمه: ۶۹). بد نـیست بـدانیم در عـصر وِده‌ای مکتب‌های الاهیاتی متعددی وجود‌ داشته‌ اسـت کـه هر یک به‌ آموزش‌ و حفظ رشته‌ای از متونِ به‌هم‌وابسته می‌پرداخته‌اند. این مکتب‌ها که بـه نـام شاکْها(۸) معروف بوده‌اند عامل حـفظ و انـتقال این مـتون بـه شـمار می‌روند. برای مثال‌، برهمن‌های‌ مکتب تـَیْتیری‌یه بـه آموزش‌ و تعلیم‌ بخش تَیتیری‌یه از یَجوروده سیاه و نیز براهَمَنه‌ها، آرنیکه‌ها، اوپه‌نیشدها، و شْروتَه سـو¨ترههای مـتعلق به آن می‌پرداختند (۳۹: ۶۶).

الف ـ ۴) اَتْهْروَه‌وده: این نام بـرگرفته از شخصیتی اسطوره‌ای به نـام اَتـْهَرْون(۹) است که‌، بنابر‌ سنت هـندی، پسـر بزرگتر برهماست (۲۹: ۱) و همو این اثر را نوشته است. اتْهَروه‌وده (وده اَتْهَرْون) دربردارنده دانش جادوی مـثبت و مـنفی است؛ دعاها و وِردهایی برای بـه

______________________________

۱٫ PuËrvaËricika

۲٫ Soma

۳٫ Adhvarryu‌

۴٫ Bra‌Ëhmana

۵٫ AËditya‌

۶٫ MahaËraËstra

۷٫ BrahmaË

۸٫ saÎkhaÎ

۹٫ Atharvan

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۱)


دسـت آوردن سـعادت و ایمنی و نیز اذکـاری بـرای درهم‌کوبیدن و دورکردن دشمنان‌ و شـیاطین. خـدایانِ این وده همان خدایان رگ‌وده، مانند ایندره(۱) و اگنی‌اند(۲) که‌ شخصیتشان‌ قدری‌ به سوی نیروهای نـابودگر شـیاطین تغییر کرده و کم‌رنگ‌تر شده است. اتـهروه‌وده بـیش از بقیه وِدهـ‌ها بـه مـوضوعات ‌‌نظری‌ عرفان گرویده امـا در سرودهایش فلسفه را نیز با جادو در هم پیچانده‌ است‌. برای‌ مثال در جایی از مفهوم اَسَت(۳) یعنی «مـعدوم» بـه عنوان وِردی برای نابودی دشمنان، شیاطین‌، جـادوگران و غـیره بـهره جـسته اسـت (۱: مقدمه: ۱۵). اتهروه‌وده بـه بـیست کَنْدَه(۴) یا «کتاب‌» تقسیم می‌شود. هر کَنْدَه‌ مشتمل‌ بر چندین اَنوواکه(۵) یا بخش، و هر اَنوواکه دارای چـندین سـروده اسـت. اتهروه‌وده در مجموع پنج هزار و نهصد و سی و سـه بـند، کـه هـر کـدام چـند سطر می‌شود در خود دارد.

ب) بْراهْمَنَه‌ها(۶)

براهمنه‌ها‌ مجموعه نوشته‌های پرحجمی است که در مدتی طولانی (۸۰۰ تا ۳۰۰ ق.م) به هر یک از وِده‌های چهارگانه ضمیمه گردیده است، از این رو جزء متون وِده‌ای (در معنای عـام کلمه) به‌ شمار‌ می‌رود. رگ وده دارای دو براهمنه و یجوروده، سامه‌وده، واتهروه‌وده به ترتیب دارای دو، هشت و یک براهمنه‌اند (۲۲ و ۴۲: ۴). براهمنه‌ها، چنان که نامیده‌اند، برای راهنمایی برهمنان در انجام صحیح مناسک و مراسم‌ عبادی‌ فراهم آمده است. در این مـتونْ بـا شرح و تفصیل فراوان به جزئیات مربوط به این مناسک پرداخته و معانی رمزی آنها را توضیح داده‌اند.

علاوه‌براین، در براهمنه‌ها، که در میان‌ متون‌ غیر شعری سنسکریت قدیمی‌ترین محسوب می‌شود، نمونه‌های جمع و جـوری از اسـاطیر متون بعدی هندویی (مانند پورانه‌ها) به چشم می‌خورد که همین‌ها بعدا گسترش یافته‌اند (۴۲: ۴)

ج) آرَنیَکه‌ها(۷)

آرَنیَکه در سنسکریت‌ به‌ معنای‌ «متون جنگلی» است و گویا مـحصول‌ مـجاهدات‌ و اندیشه‌های‌ آن دسته از برهمنان و کْشَتْریه‌هایی بـوده کـه ترک دنیا کرده و برای عزلت و

______________________________

۱٫ Indra

۲٫ Agni

۳٫ asat

۴٫ KaËnda

۵٫ AnuvaËka

۶٫ BraËhmanas‌

۷٫ AËran‌Êyakas‌

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۲)


آرامش به درون جنگل (آرنیه)،(۱) کوچ می‌کرده‌اند، رسمی‌ که‌ هنوز هم در تعالیم هندویی به عنوان یکی از مراحل زندگی یک هـندو تـوصیه می‌کنند. بعد از این خـواهیم‌ خـواند‌ که‌ در سنّت هندویی، هر هندو چهار مرحله را در زندگی‌ باید طی کند: ۱٫ طلبگی و آموختن. ۲٫ خانه‌مندی و رسیدگی به اهل و عیال. ۳٫ عزلت‌گزینی در جنگل و خلوت‌ها برای تمرکز و تفکر ۴٫ ترک‌ تعلق‌ کلی‌ از دنیا و از کسب مـعاش. گـفته می‌شود که هر یک از‌ متون‌ وِده‌ای به یکی از این دوره‌ها تخصیص داشته است، و در این چینش، آرنیکه‌ها مخصوص دوره عزلت‌ در‌ خلوتِ‌ جنگل بوده است (۶۷۳، ج یکم: ۱۶). این نوشته‌ها، که سومین جزء از‌ متون‌ شـروتی‌ مـحسوب می‌شوند، مـاهیتی رمزگونه دارند و تقسیم‌های عارفانه‌ای از مناسک و مطالب وِده‌ها به‌دست می‌دهند. همین‌ نگرش‌های‌ رمزی‌ و عرفانی هسته اولیه اوپه‌نیشدها را تـشکیل داده است (۱۷:۱ و ۲۴:۴).

آرنیکه‌ها در حقیقت ملحقات‌ براهمنه‌هایند‌، چنان‌که براهمنه‌ها هر یک ضمیمه یـکی از وِدهـ‌ها بـودند. به این ترتیب هر‌ یک‌ یا‌ چند آرَنیَکه باید با یکی از وِده‌ها پیوند داشته باشد (۱۷:۲). اما در واقـع‌ ‌ ‌آرنـیکه‌های‌ موجود فقط به رْگ‌وِده و یَجورْوِده تعلق دارند و برای سامه‌وِده و اتْهَرْوه‌وِده آرَنیَکه‌ای در دست‌ نـیست‌ (۶۷۳‌؛ ج یـکم، ۱۶) بـا توجه به قرائن تاریخی و متنشناختی همه آرنیکه‌ها بایستی از براهمنه‌ها متأخرتر و بر‌ تألیف‌ سو¨تره‌ها مقدم بـاشد (همان).

د) اوپه‌نیشدها

اوپه‌نیشد در سنسکریت به معنای «نشستن پایین‌ پا‌ و نزدیک‌» است، و گفته می‌شود اشـاره به اوضاعی است کـه ایـن متون در آن شکل گرفته، یعنی‌ مجالسی‌ که‌ در آن استادان (گوروها) به شیفتگان دانش و عرفان تعلیم می‌داده‌اند. اوپه‌نیشدها مجموعه‌ای‌ مفصل‌ اما ناهمگون از متون است که قدمت برخی (اوپه‌نیشَدهای اصلی) را، به ۸۰۰ تا۳۰۰ ق.م. گمانه‌ می‌زنند‌. قـدیمی‌ترین اوپه‌نیشدها به نثر بوده اما هر چه پیش‌تر می‌آید به نظم‌ شبیه‌تر‌ می‌شود. میان اوپه‌نیشدهای اولیه و آرنیکه‌ها تمایز چندانی‌ نمی‌توان‌ نهاد‌؛ چه این که موضوع هر دو تفسیر‌ رمزی‌ و عرفانی مناسک و دانـش وِدهـ‌هاست. حتّی برخی

______________________________

۱٫ aranya

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۳)


آرنیکه‌ها (همچون اَیتَرِیه آرنیکه)(۱) خود را‌ در‌ رسته اوپه‌نیشدها طبقه‌بندی می‌کند، و یکی‌ از‌ قدیمی‌ترین اوپه‌نیشدها‌ (بریهَدآرنیکه‌)(۲) نام‌ آرنیکه را یدک می‌کشد. تألیف اوپه‌نیشدها‌، به‌ عنوان گروه متمایزی از متون به قرون میانه و حـتّی دوران جـدید هم‌ کشیده‌ شده (۴۰: ۱۲) و تعداد آنها به‌ ۱۰۸ عدد رسیده است‌ (۲۲۳‌: ۴). اما به هر حال اوپه‌نیشدهای‌ اصلی‌ را دوازده عدد شماره کرده‌اند و بر آن شرح‌ها و تعلیقه‌های بسیار نوشته و به تعداد‌ زیادی‌ از زبان‌های دنیا تـرجمه کـرده‌اند‌.(۳) اوپه‌نیشدهای‌ اولیه‌ عبارت‌اند از: بْرْهدآرنیکه‌ اوپه‌نیشد‌، چهاندُگیه اوپه‌نیشد،(۴) تَیْتیری‌یه اوپه‌نیشد‌(۵) اَیْتَرِیه‌ اوپه‌نیشد،(۶) کَوْشی تَکی اوپه‌نیشد،(۷) کِنَه اوپه‌نیشد،(۸) کَتْهَه اوپه‌نیشد(۹) ای‌شا اوپه‌نیشد،(۱۰) شْوِتاشْوَتَرَه اوپه‌نیشد،(۱۱‌) مونْدَکَه‌ اوپه‌نیشد،(۱۲) پْرَشْنه اوپه‌نیشد(۱۳) و مانْدو¨کْیَه‌ اوپه‌نیشد‌(۱۴)(۱۷‌). اوپهـ‌نیشدها‌ در‌ حـقیقت در بـردارنده شالوده‌ فلسفی و عرفانی آیین هـندواند، و از آن جـا کـه نقطه اوج دانش وِده‌ای تلقی می‌شوند به‌ وَدْنته‌(۱۵) یعنی «منتهای وده» نامبردارند. کارکرد‌ اوپه‌نیشدها‌ را‌ باید‌ تغذیه‌ فکری و معنویِ کسانی‌ دانست‌ که می‌خواهند بـه لایـه‌های عـمیق‌تر و غیر مناسکی دین راه برند و با کسب خودآگاهی بـه دیـدی وحدانی‌ درباره‌ عالم‌، انسان و خدا برسند. نویسندگان اوپه‌نیشدها برای تبیین‌ منطقی‌ و سازمند‌ حقایق‌ مورد‌ نظر‌ تلاشی نکرده‌اند و فهم و قـبول آنـها را بـه تأمل و تفکرِ همراه با پالودگی درون وانهاده‌اند. بی هیچ تردید اوپهـ‌نیشدها، به ویژه بخش اولیه و اصلیش، از مهم‌ترین و معتبرترین منابع‌ دین و معنویت هندویی و آخرین متن شروتی (وحیانی) نزد آنها اسـت.(۱۶)

۲ ـ مـتون سـْمْرْتی

سْمْرْتی در سنسکریت از ریشه smrÊ(یاد) و به معنای «به یاد آمده» است. ایـن اصـطلاح عامی است‌ برای‌ همه حجم وسیعی از دانش مقدس دینی هندوها که به خاطرها آمده

______________________________

۱٫ Aitarya Aranyaka

۲٫ BrÊhadaËranyaka

۳٫ در این بـاره در بـخش انـدیشه‌های آیین هندو بیشتر خواهیم خواند.

۴٫ Cha‌Ënogya‌ UpanisÊad

۵٫ TaittiriËya UpanisÊad

۶٫ Aitareya UpanisÊad

۷٫ KausÊiËtaki UpanisÊad

۸٫ Kena UpanisÊad

۹٫ KatÊha UpanisÊad

۱۰٫ IËsaË Upanis‌Êad‌

۱۱٫ SvetaËsvatara UpanisÊad‌

۱۲‌. Mundaka UpanisÊad

۱۳٫ Prasna UpanisÊad

۱۴٫ MaËnÊduËkya UpanisÊad

۱۵٫ VedaËnta

۱۶٫ محتوای نظری و اندیشه‌های اوپه‌نیشدها را بعد از‌ این‌ بـررسی خـواهیم کـرد.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۴)


و در‌ سنّت‌ هندویی منتقل گشته است. برخی محققانْ متون سْمْرْتی را معادل «روایات» در سنت‌های دیگر تـلقی کـرده‌اند (۲۸۵: ۸). بـه این ترتیب، چنان‌که از همین اصطلاح نیز برمی‌آید، این متون گرچه وحیانی‌ (شروتی‌) تلقی نـمی‌شوند امـا ازطرفی از ارزش و اعتبار دینی درجه دو برخوردارند، و برخی، مانند بهگودگی‌تا، حتّی محبوبیت و توجّهی هم‌ارز مـهم‌ترین مـتون وِدهـ‌ای کسب کرده‌اند.

دراین‌که سْمْرْتی، دراصطلاح عامِ خود، شامل چه‌ متونی‌ می‌شود وحدت‌ کلمه وجـود نـدارد، اما به‌اتفاق ایتی‌هاسه‌ها،(۱) پورانه‌ها،(۲) ودْهَرْمه‌شاستره‌ها(۳) را سْمْرْتی می‌شمارند.(۴)

الف) ایتی‌هاسه‌ها

ایتی‌هاسه به معنای «چنین‌ گـفته مـی‌شده» اسـت، و این اصطلاح عامی است برای داستان‌های باستان در‌ سنّت‌ هندو‌. مهم‌ترین این داستان‌ها دو حماسه مَهابْهارَته(۵) و رامـاینه(۶) اسـت (۸۶: ۴)، اما جز این دو، کاوْیَه‌ها(۷) را نیز در ‌‌این‌ شمار آورده‌اند (۲۸۲: ۱).

الف ـ ۱) مهَابْهارته: این اثر حـماسیِ مـنظوم را بـزرگ‌ترین حماسه ادبی‌ جهان‌ دانسته‌اند‌ (۲۳۶: ۸). مهابهارته دارای یکصد هزار بیت (شْلُکه)(۸) است. گویا شاعران متعددی در سرودنش دسـت داشـته‌اند‌، چـرا که شیوه آن یکدست نیست. زبان مهابهارته سنسکریت کلاسیک یا حماسی است‌ و بـا سـنسکریت وِده‌ای تفاوت‌های‌ قابل‌ توجهی دارد. بنابر سنّت هندوها، سراینده این اثر شخصی به نام ویاسه(۹) است، امـا هـیچ شاهد تاریخی برای این ادعا سراغ نداریم (۳۴۲: ۱). مهابهارته کتابی همه‌شمول است؛ هـم بـه لحاظ تنوع‌ مطالب و موضوعات و هم از جهت جـذب مـخاطبان مـختلف از طبقه‌های متفاوت اجتماعی و فرهنگیِ جامعه هندو. ایـن کـتاب به مباحث فلسفی، اخلاقی، و اساطیری آیین

______________________________

۱٫ ItihaËsas

۲٫ PuraËnas

۳٫ Dharma SaËstras

۴٫ در‌ این‌ جستار بهتر دیدیم بر همین قـدر مـتیقن تکیه کرده و چنان‌که برخی مـحققان رفـته‌اند، متونی مـانند ودانـگه‌ها (VedaËngas) و سـو¨تره‌ها (SuËtras) را جداگانه دسته بندی کنیم. برای آگـاهی از دسـته‌ بندی‌ دیگر، بنگرید به: (۲۸۲:۱).

۵٫ MahaËbhaËrata

۶٫ RaËmaËyana

۷٫KaËvyas ؛ کاویه، بنابریک تعریف، به حماسه‌ای گفته می‌شود کـه بـهره‌ای از حقیقت تاریخی نداشته باشد، برخلاف اسـطوره‌ها که‌ گویا‌ پردازش تخیلی و آرمـانگریانه واقـعیت‌های تاریخی‌اند. برخی محققان بر آنـند کـه حماسه بر دو نوع است: حماسه‌های ساختگی یا کاویه‌ها و حماسه‌های اسطوره‌ای یا ایتی‌هاسه‌ها. ایـشان مـهابهارته و پورانه‌ها را ایتی‌هاسه می‌دانند‌ و راماینه‌ را‌ جـزء کـاویه‌ها مـی‌شمارند (۲۳۵: ۸).

۸٫ sloka‌

۹٫ Vya‌Ësa‌

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۵)


هندو پرداخته اسـت و حـتّی از احکام شرعی و موضوعات عـرفانی، آیـین‌ها و آدابِ مهرورزی و کامجویی، و اصول شهریاری و سیاست نیز فروگذار نمی‌کند. مبانی مذاهب‌ بزرگ‌ هندو‌، هـمچون مـذهب شیوه و ویشنو و همچنین اصول مکتب‌های فـلسفی‌ شـش‌گانه‌ مانند: سـانکهیه، ودانـته، یـُگه، و وِیْ‌ششیکه و مباحثی نظیر نـزول خدا در عالم مادی (اَوَتاوه)، و طریق محبت (بْهَکْتی مارْگه) همراه با‌ مطالب‌ کم‌ ارزش‌تر و احیانا خـرافیِ فـراوان (۳: ۱۸) در این حماسه بزرگ مندرج‌ است. شـاید بـی‌وجه نـبوده اسـت کـه آن را دایره‌المعارف دوران حماسیِ هـند خـوانده‌اند. سنّت هندو در وصف مهابهارته‌ چنین‌ می‌پندارد‌ که «هر چه در این جا هست در جای دیگر نیز‌ تـواند‌ بـود، و هـر چه در این جا نیست در هیچ جای دیـگر یـافت نـمی‌شود» (۲۳۷: ۸).

مـهابهارته را‌ بـه‌ هـیجده‌ دفتر بزرگ (پَرْوَن(۱) یا پَرْوَه(۲)) تقسیم کرده‌اند و یک فصل دیگر را نیز‌ به‌ آن‌ ملحق می‌دانند. هر دفتر معمولاً به فصل‌های کوچک (اَدْهیایه(۳)) و آنها نیز به فصل‌های کوچک‌تر‌ تقسیم‌ مـی‌شوند‌. بعید نیست که هسته اولیه این اثر فقط مشتمل بر ۲۰ هزار بیت بوده‌ باشد‌ که تنها به ماجرای نبرد هیجده روزه میان دو قوم کوروها(۴) و پاندوها(۵) می‌پرداخته‌ است‌، چه‌ این که نـام مـهابهارته، «نبرد بزرگ بازماندگان بهارته»، نیز بر همین دلالت دارد (۲۳۸‌: ۸).

گویا‌ حماسه مهابهارته از یک واقعه تاریخی الهام گرفته است که شاید در زمانی‌ دور‌ در‌ دوره وِده‌ای باستان رخ داده است. اما صورت حماسه اولیه بایستی در سده پنـجم ق.م. شـکل‌ گرفته‌ و به تدریج آن را به نظم در آورده باشند. به هر روی‌، تکوین‌ نهایی‌ مهابهارته بایستی آن‌قدر متأخر باشد که در آن به ماجرای راماینه نیز پرداخته‌اند.

اصـل داسـتان‌ از‌ این‌ قرار است که ریـاست حـکومت کوروها به شخص نابینایی به نام دْهْرْتَراشْتْره‌(۶) رسید‌ و او برادر کوچکش پاندو را به جای خود به شهریاری نشاند. اما پاندو پس از مدتی‌ از‌ پادشاهی کناره گرفت و بـه هـمراه خانواده‌اش در خلوتگاهی در هیمالایا مـعتکف شـد‌. پس‌ از درگذشت پاندو پنج پسرِ او را‌ به‌ مقرّ‌ حکومتیِ عموی نابینایشان بازگرداندند تا فنون جنگی‌ بیاموزند‌. پسر بزرگ‌تر پاندو به سن بلوغ رسید و او را به جانشینی عمو برگزیدند‌، اما‌ حاکم نابینا صـد پسـر داشت‌ که‌ به پسر‌ عموی‌ خویش‌ رشک

______________________________

۱٫ Parvan

۲٫ parva

۳٫ adhyaËya

۴٫ Kurus‌

۵٫ Pa‌Ëndu

۶٫ DhrtaraÎsÊtÊra

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۶)


بردند و با حیله‌ها و دسیسه‌های مختلف قصد او را کردند‌. پنج‌ برادر از این شر و شور گریختند‌ و به دربار پادشاه پانچالا‌ پناه‌ بردند.

بنابر رسم آن روزگار‌ مـراسم‌ هـمسرگزینی دختر پادشـاه پانچالا با مسابقه تیراندازی مخصوصی انجام می‌گرفت. در این مسابقه‌ یکی‌ از پسران پاندو به نام‌ ارْجونه‌(۱) توانست‌ کـمان تسخیرناپذیر پانچالاها‌ را‌ خم کند و در تیراندازی‌ به‌ مقام نخست دست یابد و دروپَدی،(۲) دخـتر پادشـاه پانـچالا را به خود اختصاص دهد. دروپدی‌ برای‌ آن که بین پنج برادر اختلاف‌ نیفتد‌، هر پنج‌ تن‌ را‌ به هـمسری ‌ ‌بـرگزید و همسر‌ مشترک آنها شد. پس از چندی پادشاهِ کشور کوروها و عموی نابینای پنج برادر، ایـشان را‌ دوبـاره‌ بـه دربار فراخواند و خود را برکنار‌ ساخت‌ و کشور‌ را‌ بین‌ فرزندان خود و برادرزادگانش‌ قسمت‌ کرد. پنج برادر بـرای خود در مکانی نزدیک دهلی امروزی پایتخت عظیمی بنا کردند. اما کینه‌ و حسد‌ کـوروها‌ ادامه یافت و از سر حـیله‌گری بـساط قمار‌ چیدند‌ و برادر‌ بزرگ‌تر‌ پاندوها‌ را‌ به قمار خواندند و با حیله او را شکست دادند. در این قمار پاندوها همه چیز خود از جمله پادشاهی و همسرشان را باختند. اما قرار بر این شد‌ که پنج برادر دسـت همسر خود را گرفته و به مدت سیزده سال به دیار غربت تبعید شوند و با گمنامی زندگی کنند،(۳) و پس از این مدت به ملک خویش بازگردند و پادشاهی‌ را‌ باز پس گیرند.

مدت مقرر سپری شد، پنج بـرادر از پسـر عموهای خود وفای به وعده را خواستند اما آنان از آن سر باز زدند. ازاین‌رو برادران پاندو خود‌ را‌ برای کارزار آماده کردند و سپاهیانی آراستند. این نبرد به نبرد میان همه سلاطین آن زمان هـند، اعـم از یونانیان، چینی‌ها، و بلخی‌ها انجامید، زیرا‌ هر‌ کدام به یکی از این‌ دو‌ گروه پیوستند.

نبرد هیجده روز به طول انجامید، همه دلاوران و پهلوانان دو سپاه کشته شدند و فقط پنج برادر پاندو و ارابه‌ران ایشان، کـرْشنه، زنـده ماندند‌. برادر‌ بزرگ‌تر پس از پیروزی‌ تاجگذاری‌ کرد و به کمک پنج برادر حکومتی دادگستر تشکیل داد. رسم‌های نیکو بنا نهادند و عدل انصاف را بر جای جور و ستم نشاندند. بالاخره با گذر زمان بـرادران پانـدو

______________________________

۱٫ Arjuna

۲٫ DrupadiË

۳٫ شـرطِ‌ گمنام‌ به سر بردن شـرط بـسیار حـساسی است که در این داستان دستمایه هیجان‌ها، غصّه‌ها و احساس غربتی کشنده در قهرمانان داستان می‌شود و به این وسیله عواطف خوانندگان را به شدت بـا‌ آنـان‌ هـمراه می‌کند‌. برای نمونه، احساس شهزاده خانمی که بـه خـاطر وفاداری به شوهرانش (پنج برادر) بایستی در گمنامی تن‌ به کلفتی ثروتمندان بدهد و از اصل و نسب خود دم نزند، یا‌ شاهزادگان‌ شـجاعی‌ کـه بـایستی سیزده سال تمام در غربت و گمنامی تن به خواری‌ها دهند و حـتّی نتوانند از همسر خود ‌‌دفاع‌ کنند، همه اینها با سوز و گداز و با طول تفصیل بسیار در این حماسه‌ بزرگ‌ شـرح‌ داده شـده اسـت.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۷)


پیر شدند و تاج و تخت را به نوه ارجونه، قهرمان ماجرای بهگودگی‌تا، سـپردند‌ و خـود با همسرشان ترک دنیا کرده به خلوتگاه هیمالایا و به سوی کوهِ مِرو‌(۱) رهسپار شدند و از آن‌ بـالا‌ رفـته و بـه شهر جاودان خدایان وارد شدند.(۲)

ماجرای بْهَگَوَد گی‌تا مربوط به آن بخش از این اسـطوره اسـت کـه دو سپاه هم‌خون و خویشاوند در برابر هم صف آراسته بودند و ارجونه، قهرمان‌ مردد شده بود کـه بـه روی اقـوام خود شمشیر بکشد و تیز افکند، و این که چرا باید به چنین جنگی مبادرت کـند. در ایـن هنگام کْرشنه، که تنزل خدا (ویشنو) در عالم‌ تلقی‌ می‌شود، در هیأت ارابه‌ران، او را از اسرار ایـن جـنگ و راهـ‌های رستگاری آگاه می‌کند، و به این ترتیب از بخش ۲۳ تا ۴۰ از این حماسه بزرگ، متن پراهمیت و کـم حـجمِ‌ بْهَگَوَدْگی‌تا‌ پدید می‌آید. درباره بْهَگَوَد گی‌تا و محتوای آن در بخش اندیشه‌ها به تفصیل خواهیم خـواند. بـاری، حـماسه مهابهارته در دیانت و اندیشه هندوها بسیار مؤثر افتاده است و از آن تعبیر و تفسیرهای‌ فلسفی‌، اخلاقی و عرفانی و حتّی جـامعه‌شناختیِ (بـرای نمونه بنگرید به: ۲۰) بسیاری کرده‌اند و می‌کنند (۲۴۲ ـ ۲۴۰: ۸). این اثر را به زبان‌های مختلف دنـیا از جـمله بـه فارسی ترجمه کرده‌اند. گویا اول‌ بار‌ مهابهارته‌ را در زمان زین‌العابدین، پادشاهِ‌ ادب‌ دوست‌ کشمیر از سنسکریت به فـارسی بـرگرداندند، امـا از آن نسخه‌ای در دست نیست. سپس به فرمان اکبرشاه (…/۱۶۰۵ ـ…/ ۱۵۴۲) در جمله‌ کتاب‌های‌ دیگری‌ که از سـنسکریت بـه فارسی ترجمه کردند، مهابهارته‌ را‌ نیز به صورت مفهوم به مفهوم، و قدری با تعبیر و تفسیرِ موافق بـا دیـدگاه اسلامی، به فارسی نقل کردند. این‌ کار‌ به‌ وسیله شخصی به نـام نـقیب‌خان (م.۱۰۲۳ هـ.ق) و با کمک علمای‌ هندو (پَنْدیت‌ها) صـورت گـرفت. بـعد از او محمد داراشکوه، پسر ارشدِ شاه‌جهان، مهابهارته را بـا اصـلاح و تکمیل، اما‌ به‌ طور‌ خلاصه‌تر به فارسی ترجمه کرد. در عصر ما سید مـحمدرضا جـلالی‌ نایینی‌، همان ترجمه نقیب‌خان (مـیر غـیاث‌الدین علی قـزوینی) را بـا تـحقیق و تصحیح و تحشیه، در چهار مجلّد به‌ چـاپ‌ رسـانده‌ است (۱۸). نخستین ترجمه‌های مهابهارته به زبان‌های اروپایی بسی دیرتر از این‌ صورت‌ گـرفت‌ (سـی و هفت: مقدمه: ۱۹).

______________________________

۱٫ Meru

۲٫ در نقل این خلاصه و تـوصیف ویژگی‌های مهابهارته از منبع‌ شـماره‌ (۸) بـسیار‌ بهره گرفته شده است بـرای آگـاهی از جزئیات بیشتر داستان بنگرید به: (مقدمه: ۱۸‌)

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۸)


الف‌ ـ ۲) رامایَنه: دومین حماسه بزرگ از دسته ایـتی‌هاسه‌ها(۱) رامـاینه است. راماینه یا «کتاب مـاجراهای‌ رامـه‌»، (۱۴۹‌: ۴)، بـه زبان سنسکریت و بـه نـظم سروده شده است. سـنّت هـندو این حماسه را به‌ شخصی‌ به نام والمی‌کی(۲) نسبت می‌دهد و او را شاعری برگزیده می‌شمارد که در ابـتدا‌ راهـزن‌ بود‌ و درپی انقلابی درونی به شاعری رهـنمون شـد (۹ ـ ۸: ۲۱). راماینه بـه لحـاظ سـبک، از یکدستی بیشتری‌ نسبت‌ بـه مهابهارته برخوردار است، اما در طول تاریخ دخل و تصرف زیادی در‌ آن‌ روا‌ داشته‌اند، به طوری که سـه روایـت موجود از آن با یکدیگر تفاوت بسیار دارنـد، و نـزدیک‌ بـه‌ یـک‌سوم‌ از اشـعار هر کدام در دیـگری یـافت نمی‌شود (همان). این منظومه قدیمی‌ به‌ لحاظ حجم یک‌چهارمِ مهابهارته و مشتمل بر حدود بیست و چهار هـزار بـیت اسـت که به هفت بند‌ یا‌ کَنْدَه تـقسیم مـی‌شود. کـَنْدَه اول دربـاره دوران کـودکی رامـه، و کَنْدَه هفتم درباره‌ دوران‌ اواخر زندگی او و صعودش به عالم بالاست‌. در‌ مجموع‌ رامایانه زندگانی حماسی و اسطوره‌ای رامه را ترسیم‌ می‌کند‌.

تاریخ نگارش رامایانه را معمولاً با تردید و حدود قرن سـوم تا اول ق.م. ذکر‌ می‌کنند‌ (۲۴۳: ۸ و ۸: ۲۱) اما تألیف آن‌ به‌ صورت امروزی‌ به‌ قرن‌ دوم م، بر می‌گردد، هر چند که‌ داستان‌ رامایانه دیرینه‌تر از این زمان رخ داده (اگر رخ داده باشد) و به‌ طور‌ خلاصه در مهابهارته آمده است (۳۷۴‌:ج ۱: ۱۸). اکـنون پس از‌ قـرن‌ها‌ این اثر ادبی جایگاه مردمیِ‌ مهمی‌ در دیانت هندوها دارد و همه ساله در رام‌لی‌لاها،(۳) فستیوال‌های نمایشی، ماجرای نبرد رامه‌ با‌ راوَنه(۴) را به صورت نمادین‌ بازآفرینی‌ می‌کنند‌. (۱۵۰: ۴).

اصل ماجرای‌ راماینه‌ از این قرار اسـت‌: رامـه‌، یکی از چهار پسر پادشاهِ کُشَلَه،(۵) در مجلس بزم پادشاه جَنَکَه(۶) در مسابقه تیراندازی‌ پیروز‌ شد و پادشاه بنابر رسم آن روز‌، دختر‌ زیبا و باکمال‌ خویش‌ سی‌ته‌(۷) را به پاداش بـه‌ عـقد وی درآورد. آن دو چندی را در دربار پدرِ رامه به خـوشی گـذراندند. پادشاه‌ پیر‌ شد و تصمیم گرفت رامه را به‌ جانشینی‌ خود‌ برگزیند‌ اما‌ ملکه کَی‌کِیی، همسر‌ دوم‌ پادشاه که مادر پسری از پادشاه به نام بهارته(۸) بـود سـخن از عهدی به میان آورد‌ کـه‌ زمـانی‌ پادشاه با او کرده بود که آرزویی‌ را‌ از‌ ملکه‌

______________________________

۱٫ بنابر‌ یک‌ تقسیم‌بندی راماینه نیز یک ایتی‌هاسه است اما بنابر دسته‌بندی دیگر، چنانکه یاد شد، راماینه جزء حماسه‌های ساختگی یا کاویه‌ها است.

۲٫ VaËlmiËki

۳٫ RaËmliËlaËs

۴٫ Ra‌Ëvana

۵٫ Kosala

۶٫ Janaka

۷٫ SiËta

۸٫ BhaËrata

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۲۹)


بـرآورد. و ایـنک آرزوی او این بود که بَهارَته را به جانشین خود برگزیند. شاه به ناگزیر و با اکراه پذیرفت و رامه را خواند و ماجرا‌ را‌ برای او گفت. رامه با متانت و بزرگمنشی تقدیر خود را پذیرفت و به همراه همسر و بـرادر بـاوفایِ خود، لَکـْشْمَنَه(۱)، به عزلت رفت. بهارته که جوانی حق‌شناس و جوانمرد بود و سلطنت را‌ حق‌ خویش نمی‌دانست، از جلوس بر تخت فـرمانروایی کُشَلَه خودداری کرد و خویش را فقط قائم مقام سلطنت خواند و مدتی بـعد بـه‌جایگاه بـرادر رفته اورا‌ به‌ پایتخت بازگرداند تا سلطنت را‌ به‌ او بازپس دهد. اما رامه با سپاسگذاری از برادر جوانمرد خود خـواهش ‌ ‌وی را نـپذیرفت و با دادن کفش‌های خود به بهارته به نوعی سلطنت‌ را‌ به او تفویض کرد‌. بهارته‌ نـیز کـفش‌های رامـه را به نشانِ وی روی تخت پادشاهی جای داد وخود درکنارآنها می‌نشست وبه‌نام رامه حکومت می‌کرد.

رامه با هـمسر و برادرِ دیگرش در جنگل‌های دور مسکن گزید. در‌ آن‌ دیار اهریمنان برای زاهدان و مرتاضانِ خلوت‌نشین مـزاحمت ایجاد می‌کردند. رامه عـلیه اهـریمنان قیام کرد و با تیرهای معجزه‌آسا آنان را از میان برداشت. سلطان اهریمنان، راوَنه(۲) به کین‌خواهی از رامه برخواست‌. او‌ خویش را‌ به صورت غزال زیبایی درآورد و به خلوتگاه رامه نزدیک شد. رامه و برادرش لَکْشْمَنه به تعقیب غـزال از‌ صومعه دور شدند. آن‌گاه راونه به هیأت راهبی به صومعه درآمد‌ و سی‌ته‌ را‌ بِربود و به پایتخت خویش برد.

دو برادر پس از بازگشت و آگاهی از ماجرا سخت اندوهگین و پریشان شدند‌. ‌‌اما‌ ندایی از آسمان راه رهایش سی‌ته را به رامـه نـشان داد. رامه با‌ پادشاه‌ بوزینگان‌ پیمان یاری بست و یکی از سرداران پادشاه به نام هَنومان(۳) با جان و دل به خدمت‌ رامه درآمد. هنومان با سپاه بوزینگان به جستجوی سی‌ته پرداخت و او را در‌ کاخ پادشاه اهـریمنان یـافت‌. رامه‌ به کمک بوزینگان پلی از سنگ روی دریا بنا نهاد و از خدای دریا کمک طلبید تا امواج را فرو نشاند و لشگر بوزینگان را به جزیره سیلان که مقر حکومت راوَنَه بود‌ راه دهد. کارزار خـونینی درگـرفت. رامه تیرهای مهلک خود را به سوی راوَنه پرتاب می‌کرد و سر از تنش جدا می‌ساخت، اما هر دَم سرهای تازه می‌رویید و اهریمنِ غول‌آسا عمری دوباره می‌یافت‌. رامه‌ ناگزیر به سلاح معجزآسای خـویش دسـت یـازید. تیری بر چلّه کمان نـهاد کـه بـا بال وایو،(۴) خدای باد، آراسته بود و خورشید بر نوک آن جای داشت و به

______________________________

۱٫ LaksÊmana

۲٫ Ra‌Ëvana‌

۳٫ HanumaËn

۴٫ VaËyo

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۰)


سنگینی کوه مِرو بود. این تیر سینه راونه را شـکافت و سـلطان اهـریمنان را بکشت.

رامه ابتدا از ملاقات با همسرش خودداری کـرد تـا پاکی سی‌ته و بی‌گناهی‌ او‌ را بیازماید و بر همگان ثابت کند. سی‌ته که از بی اعتنایی رامه پریشان شده بود آتشی برافروخت و خـویش را در شـعله‌های فـروزان آتش افکند. اما، در حالی که تماشاگران‌ ناله‌ و شیون‌ برآورده بـودند، آتش مانند ستونی‌ بزرگ‌ برآمد‌ و سی‌ته را همچون خورشیدی تابناک بر تاج خود نگاه داشت. این داوریِ الهی پاکـی سـیته را بـر همه ثابت کرد (برگرفته‌ از‌ نقل‌ ۶ ـ ۲۴۳: ۸).

از جنبه سرگرمی و خیالپردازانه داستان که بـگذریم‌، رامـاینه‌ تا به این زمان در هند به مثابه منبعی اخلاقی نقش آفریده است و احساسات انسانی و فضیلت‌خواهانه را بـه شـدت‌ بـر‌ می‌انگیزد‌. هندوها از شنیدن داستان یا دیدن نمایشِ آن چنان برانگیخته‌ می‌شوند که مـی‌گریند. رامـه، در ایـن حماسه، مظهر انسان کامل و نماینده بزرگمنشی و مناعت طبع است. سی‌ته، مظهر پاکی‌ و معرفت‌ و عـشق‌ خـدایی اسـت. بْهارَته، مظهر مردانگی و حق‌شناسی است، و لَکْشْمَنَه و هَنومان مظاهر وفاداری‌ و خدمتِ‌ عاشقانه‌اند. شخصیت‌های این اسـطوره چـنان در نزد هندوان محبوب افتاده‌اند که رامه را به عنوان اَوَتاره‌ (تنزّل‌) ویشنو‌ می‌ستایند و بـرای هـنومان مـجسمه‌های بسیار می‌سازند و او را تقدیس می‌کنند. حتّی کشور‌ هند‌ را‌ به نام برادر رامه بْهارَته می‌خوانند. عـلاوه بـر این‌ها، اندیشمندان هندو و غیر هندو سعی‌ کرده‌اند‌ تا‌ تعبیر و تفسیرها و برداشت‌های فلسفی و عـرفانیِ دقـیقی از ایـن حماسه ارائه دهند (بنگرید به: ۲۴۷‌: ۸)

مهم‌ترین‌ اندیشه‌ها و نگرش‌های مطرح در راماینه از این قرار است: نظریه هندویی سـه هـدفِ‌ زندگی‌، که‌ بنابرآن هر هندو باید به دنبال این سه هدف بـاشد و از هـیچ یـک غفلت‌ نکند‌: ۱٫ دْهَرْمه، یا کسب فضیلت و ثواب، ۲٫ اَرْتْهه،(۱) ثروت و رفاه مادی، و ۳٫ کامه،(۲) کامیابی از لذات‌ و خـوشی‌های‌ زنـدگی‌. از ایـن سه، دْهَرْمه اولویّت دارد و دو دیگر با وجودِ آن مطلوب‌اند. خدایان در عصری‌ که‌ راماینه شـکل مـی‌گرفت ویژگی‌های انسانیِ بیشتری به خود گرفته بودند. از این‌ رو‌ در‌ راماینه خدایان جاودانگی مطلق ندارند. بلکه کمی بـیشتر از انـسان معمولی عمر می‌کنند و آدمیان نیز‌ با‌ پرهیزکاری‌ و پارسایی می‌توانند به مقام ایـشان بـرسند. سه خدای برتر (دِوَه‌ها) در راماینه‌ عبارت‌اند‌ از: شـیوه، ویـشنو و

______________________________

۱٫ artha

۲٫ KaËma

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۱)


بـرهما، که هریک به ترتیب نماینده جنبه نـابودگری، حـفظ و نگهداری‌ و آفرینندگی‌ خدای متعال‌اند. در عین حال ذات مطلق غیر شخصی، آتمن یا پْرَم‌آتمن‌ نـیز‌ مـطرح است. آموزه مایا نیز بـرای تـوجیه‌ ربط‌ خـدا‌ بـا جـهان مادی و پیدایش کثرات از ذات‌ واحد‌ الوهـی بـه کار گرفته شده است.

در راماینه بر فضیلت‌هایی نظیر بلندهمتی، زهد‌ و بی‌رغبتی‌ بـه دنـیا، وفاداری و جوانمردی، خدمت‌ عاشقانه‌ و فداکارانه بـه‌ محبوب‌، پاکدامنی‌ و صداقت و… تـأکید بـسیار شده است. راماینه‌ منبع‌ الهـامی بـرای آداب اخلاقی مانند دلسوزی نسبت به همه، پرداخت صدقه، عفو‌ و گذشت‌، میهمان نوازی حـتّی در حـقِ دشمن‌، احترام به پدر، مادر‌، آمـوزگار‌، بـرادرِ بـزرگ‌تر، شوهر و ارباب، و مـحبت‌ مـتقابل‌ آنها به هم اسـت. در رامـاینه همراهی زن با شوهر و شرکت او در‌ طلبِ‌ دْهَرمه (فضیلت و ثواب) و احترام زن‌ در‌ خانواده‌ با تأکید زیـاد‌ مـطرح‌ است. در این کتاب‌، پادشاه‌ عادل و نـیک‌منش بـه منزله خـدایی در خـور سـتایش و فرمانبرداری تلقی می‌شود کـه در عین‌ حال‌ وظایف سنگینی بر دوش دارد که‌ نباید‌ از آن‌ تخطّی‌ کند‌. راماینه احکام اجتماعی نیز‌ در خـود دارد؛ انـسان می‌تواند برای حفظ جان خویش مـتجاوز را بـکشد، در جـنگ نـباید‌ بـه‌ دشمنی که نـمی‌جنگد یـا پناه می‌خواهد‌، یا‌ در‌ حال‌ گریز‌ است تعدّی کرد‌، و قتلِ‌ پادشاه و زن و بچه یا پیرمرد و پیرزن گناه اسـت.

در رامـاینه فـلسفه‌ای عملی برای حل مسئله جبر‌ و اختیار‌ قـابل‌ تـشخیص اسـت. اعـتقاد بـه تـقدیر و این که‌ سرنوشت‌ تعیین‌ کننده‌ همه‌ حوادث‌ است، به نوعی با آموزه کَرْمه، اثر بر جای مانده از زندگانی‌های پیشین، در هم آمیخته است و به این ترتیب نقش انـسان در رقم زدن به سرنوشت‌ محفوظ می‌ماند (۱۵ ـ ۱۲: ۲۱).

راماینه را نیز به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه کرده‌اند. نخستین ترجمه‌های فارسیِ راماینه در زمان اکبرشاه (متوفای ۱۶۱۴ ـ ۱۶۰۵ م) از زبان سنسکریت انجام شد. اول‌بار‌ عبدالقادر‌ بدایونی به فرمان اکـبر ایـن کتاب را در مدت چهار سال به فارسی برگرداند. ترجمه دیگری نیز از راماینه هست که آن را نیز به بدایونی نسبت می‌دهند. در‌ دوره‌ جهانگیری (متوفای ۱۰۳۷ هـ.ق./ ۱۶۲۸ م.) دو ترجمه دیگر از این اثر به عمل آمـد: تـرجمه منظومِ «ملا سعدالله مسیح پانی‌پتی که نسخه‌های متعدد‌ آن‌ در اکثر کتابخانه‌های هند و خارج‌ از‌ هند موجود است. و ترجمه دیگر مربوط به «گردهرداس» است، کـه در

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۲)


سـال (۱۰۳۶ هـ.ق/۱۶۵۸ م.) راماینه را به نظم فـارسی درآورده اسـت. پس از‌ این‌ «چندرمن بیدل» در ۱۱۰۴‌ هـ‌.ق، راماینه را به نظم و نثر فارسی درآورد و نامش را «بزگستان» نهاد. این ترجمه در ۱۸۷۵ م (۱۲۵۳ هـ.ق.) در لکهنو به چاپ رسید. در سال ۱۲۶۸ هـ.ق. «امانت رای لالپوری» منظومه‌ رامـاینه‌ را در قـالب چهل هزار بیت بـه شـعر فارسی نقل کرد. وی ترجمه خود را به شش باب تقسیم کرده و در پایان هر باب، غزلی از خود به آن افزوده‌ است‌. ترجمه دیگر‌ متعلق به «سر رام داس قابل» است که در ۱۲۸۱ هـ.ق. چهار باب از رامـاینه را بـه‌ شعر فارسی برگردانده است. وی باب اول را “مبارک”، باب دوم‌ را‌ “فراق‌” و باب سوم را “جنگ” و باب چهارم را “جلوس” نام نهاده است. شخص دیگری به نام «منشی چگن‌» (‌‌متوفای‌ ۱۸۹۹ م.) متخلص به «حسن» در سن بـیست و یـک سالگی کـتابی به نمام «نیرنگِ‌ حسن‌» معروف‌ به «بهار اجودهیه» سروده و قسمتی از آن را به خلاصه کتاب راماینه اختصاص داده است‌. تـرجمه‌های کامل و ناقص دیگری نیز از راماینه در کتابخانه‌های هند یافت می‌شود. اما‌ دو تـرجمه کـاملی کـه‌ از‌ زبان سنسکریت راماینه را به فارسی برگردانده‌اند، یکی همان ترجمه منسوب به ملاعبدالقادر بدایونی است که میکروفیلم آن در کـتابخانه ‌ ‌مـرکزی دانشگاه تهران موجود است، و دیگری از آن اِمِرسنْگهه (اِمِرسینگ) با‌ تصحیح اِمِرکاش است که در لکـهنو بـه چـاپ رسیده است. این ترجمه به سال ۱۳۵۰ هـ.ش. به کوشش عبدالودود اظهر دهلوی در تهران چاپ شـد (۱۱ – ۱۰: ۲۱، داده‌های اخیر تماما‌ برگرفته‌ از این منبع است).

ب) پورانه‌ها

دومین دسته از متون سْمْرتی پورانـه‌هایند. پورانه به معنای «داسـتان بـاستان» و «دانش قدیم» است. به این معنای دوم لفظ «پورانه» را در اَتْهَروه‌وِده، بْراهمنهها و برخی‌ دیگر‌ از متونِ شروتی به کار برده‌اند. اما ترکیب و محتوای پورانه‌های کنونی با معنای نخست سازگارتر است (۸۶: ۱۲ ج: ۷). این که پورانه‌ها دسـته مستقلی از متون سْمرتی را تشکیل می‌دهد‌ یا‌ در زمره ایتی‌هاسهها و متون حماسی محسوب می‌گردد محل مناقشه بوده است (۴۹۵: ۱ ج: ۲۴، در این کتاب شواهدی بر حماسی بودن پورانه‌ها ارائه می‌کند).

باری، پورانه‌ها مجموعه‌ای از آثار دایره‌المعارف‌ گونه‌، یـا‌ بـهتر بگویم، کشکول‌مانندی است که‌ در‌ خود‌ شمار زیادی افسانه و داستان و اسطوره و نیز مباحثی درباره آداب و

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۳)


رسوم دینی و حتّی موضوعات غیر دینی مانند نجوم، طب و مهندسی دارد. این‌ مجموعه‌ از‌ حجیم‌ترین متون دینی جهان در شـمار اسـت، به‌ طوری‌ که ترجمه انگلیسیِ فقط پورانه‌های بزرگ (مَهاپورانه‌ها)، که هنوز تکمیل نشده است، گویا به یکصد و ده جلد بالغ می‌شود‌ (۲۲‌).

برخی‌ پورانه‌ها نزد پیروان مذاهب سه گانه هندو هـمپایه وِدهـ‌ها و به‌ عنوان یک متنِ شروتی (وحیانی) تلقی می‌شود. اما خود پورانه‌ها اعتبار خویش را حتّی برتر از وِده‌ها می‌شمارد‌ (۱۴۳‌: ۴). از‌ این مدعیات که بگذریم، نقش پورانه‌ها در بالندگی مذاهب متأخر هندو‌ بسیار‌ مـهم بـوده اسـت. شمار زیادی از ابعاد و آموزه‌های آیـین هـندوی جـدید، مانند آموزه اَوَتاره‌های ویشنو، پرستش‌ خدابانوان‌، عبادت‌ در برابر تماثیل و تصاویر و … در پورانه‌ها تبیین و تفصیل یافته است. و نیز منبع‌ عمده‌ دین‌ هندویِ عـرفی و مـردمی پورانـه‌هاست. به تعبیر یکی از محققان در زمینه ادبیات هندویی، پورانـه‌ها‌ هـمان‌ نقشی‌ را در قبال آیین هندوی متأخر (که هندوئیزم می‌خوانندش) ایفا می‌کند که وِده‌ها در‌ قبال‌ آیین هندوی باستانی (برهمنیزم) (سی: مـقدمه: ۱ج: ۲۴). پورانـه‌ها از ایـن حیث نیز مهم‌اند‌ که‌ به‌ مثابه ابزاری برای آموزش دیـنی همگانی به کار می‌رفته‌اند، و از این جهت کارکردهای دینی‌، فرهنگی‌ و مردمیِ آشکاری داشته‌اند. گذشته از این، پورانه‌ها منبع مهمی بـرای آگـاهی از تـاریخ‌ هند‌ باستان‌اند‌ (همان). جایگاه دینی این آثار آن‌گاه آشکارتر می‌شود کـه بـدانیم پورانه‌ها را در مراکز و اماکن‌ زیارتی‌ به قصد ثواب، با صوت بلند تلاوت می‌کنند و به نیت تبرّک آنـها‌ را‌ در‌ خـانه نـگاه می‌دارند. فضیلت و آثار و برکات قرائت و نگهداری پورانه‌ها در خانه‌ها را در آثاری به‌ نام‌ مـاهاتْمیَه‌ها‌،(۱) کـه مـعمولاً به ضمیمه هر پورانه چاپ می‌کنند، شرح داده‌اند (۹۷: ۱۱‌).

سنّت‌ هندو پورانه‌ها را به ویاسَه(۲) از فـرزانگان بـاستان، هـمان کسی که گفته می‌شود وِده‌ها را دسته‌بندی‌ کرده‌ و مهابهارته را تألیف کرده است، نسبت می‌دهد (۵۰۴: ۲۴). امـا بـرخی تحقیقات‌ گواه‌ بر آن است که پورانه‌هایی که اکنون‌ در‌ دستِ‌ ماست محصول کار اشـخاص مـتعدد در طـول‌ چندین‌ قرن است. از مقایسه متون بوداییِ مهایانه مربوط به نخستین قرن‌های میلادی با‌ بـرخی‌ پورانـه‌ها به این نتیجه رسیده‌اند‌ که‌ تألیف قدیمی‌ترین‌ پورانه‌ها‌ به‌ شکل امروزی در این دوره صـورت‌ گـرفته‌ اسـت (۵۰۳ ـ ۵۰۲: ۱ج: ۲۴). بنابر همین تحقیقات مجموعه پورانه‌های امروزی بایستی در‌ فاصله‌ قرن‌های اول تا نهم

______________________________

۱٫ MaËha‌Ëtmyas

۲٫ VyaËsa

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۴)


میلادی‌ تألیف‌ شده بـاشد. امـا اصل پورانه‌ها‌ احتمالاً‌ بسی پیش‌تر از تألیف مهابهارته وجود داشته است. این حـقیقت بـا بـررسی ارتباط‌ میان‌ مهابهارته با پورانه‌ها آشکار می‌شود‌؛ مهابهارته‌ در‌ پاره‌ای جهات، از‌ جمله‌ در نحوه آغازش از‌ پورانه‌ها‌ تـبعیت مـی‌کند، و حـتّی خود را یک پورانه می‌نامد (۴۹۷: ۱ ج: ۲۴). پورانه‌ها دارای ساختاری سه‌ جزئی‌اند‌. سنّت هندو مجموعه پورانـه‌های بـزرگ (مهاپورانه‌ها‌) را‌ در سه‌ دسته‌ شش‌ تایی تقسیم می‌کند: ۱ ـ وَیْشْنَوَه‌ پورانه‌ها،(۱) ۲ ـ شَیْوَه پورانه‌ها(۲) ۳ ـ بْرَهْما پورانه‌ها.(۳) اما این هـمه پورانـه‌ها نیست. هیجده پورانه فرعی (اوپه پورانه‌(۴)) نیز‌ هست که برخی از آنها از‌ سوی‌ مـذاهب‌ مـختلف‌ هندویی‌ وحیانی تلقی می‌شوند‌. علاوه‌ بر ایـنها، تـعداد زیـادی اثر با عنوان سْتْهاله پورانه(۵) وجود دارد کـه دربـاره مکان‌های مقدس و اساطیر‌ و حوادث‌ معجزه‌آسایی‌، که گفته می‌شود در آن مکان‌ها رخ‌ داده‌ است‌، سـخن‌ مـی‌گویند‌ (۱۳‌: ۲۳).

ساختارِ سه قسمتیِ پورانه‌های بـزرگ بـا فرضیه گـونه‌ها(۶) نـیز بـه نوعی پیوند دارد. از آن‌جا که سه خـدای اصـلیِ آیین هندویِ دوران میانه یعنی ویشنو، برهما‌ و شیوه، به ترتیب نماینده سه کـیفیت (گـونه) روشنی، گسترش و تاریکی تلقی می‌شوند، وَیـْشْنَوه‌پورانه‌ها را ساتْویکه،(۷) مربوط به حـالت سـَتْوَه، یا روشنایی و حرکت، و برهما پورانـه‌ها را راجـَه سیکه،(۸) مربوط به حالت‌ رَجَس‌، یا گسترش، و شَیْوَه‌پورانه‌ها را تامه سیکه،(۹) مربوط به حـالت تـَمَسْ، یا تاریکی و خمودی، می‌نامند. انـتساب هـر دسـته از سه گروه مـهاپورانه بـه یکی از سه خدا ایـن تـصور را‌ برمی‌انگیزد‌ که هر دسته مربوط به یکی از مذاهب سه‌گانه هندو است. اما در واقع ایـن نـامگذاری تا حدودی تصنّعی است و هیچ یـک از‌ ایـن‌ سه بـخش بـه تـمام معنا‌ به‌ یکی از سـه خدا اختصاص ندارد. البته این هست که هر یک عمدتا به تکریم و ستودن یکی از آنـها مـی‌پردازد (۷۸: ۱۲: ۷).

بنابراین، مهاپورانه‌ها‌ عبارت‌اند‌ از:

الف) وَیْشنَوه (ساتْویکه‌) پورانـه‌ها‌؛ شـاملِ:

۱٫ ویـشنو پورانـه(۱۰)

______________________________

۱٫ VaisÊnava PuraËnÊas

۲٫ Saiva PuraËnÊas

۳٫ BrahmaË PuraËnÊas

۴٫ Upa PuraËnÊa

۵٫ SthaËla PuraËna

۶٫ GunÊa

۷٫ saËttvika

۸٫ raËjasika

۹٫ taËmasika

۱۰٫ VisÊnu‌ Pura‌ËnÊa

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۵)


۲٫ نـارَده پورانه(۱)

۳٫ بهاگَوَتَه پورانـه

۴٫ گـَرودَه پورانه(۲)

۵٫ پَدْمَه پورانه(۳)

۶٫ وَراهه پورانه(۴)

ب) شَیْوه (تامَه) پورانه‌ها؛ شاملِ:

۱٫ مَتْسیَه پورانه(۵)

۲٫ کو¨رْمَه پورانه(۶)

۳٫ لینْگَه پورانه(۷)

۴٫ شـیوَه پورانـه(۸)

۵٫ سـْکَنْده پورانه(۹)

۶٫ اَگْنی پورانه(۱۰)

ج) براهمه (راجَسَه) پورانه‌ها‌؛ شـاملِ‌:

۱٫ بـْراهْمه پورانـه‌(۱۱)

۲٫ بـرَهمانْده پورانـه(۱۲)

۳٫ بـْرَهْمَه‌وَیْوَرْتَه پورانه(۱۳)

۴٫ مارْکَنْدِیَه پورانه(۱۴)

۵٫ بْهَویشْیَه پورانه(۱۵)

۶٫ وامَنَه پورانه(۱۶)

تعداد‌ اوپه‌پورانه‌ها یا پورانه‌های فرعی بسیار است. اما بنابه این‌که از کدام‌ یک‌ از‌ پیروان سه مذهب هندو بپرسی، فهرست آنها فـرق می‌کند، زیرا هر مذهب پورانه مربوط به

______________________________

۱٫ NaËrada ‌‌Pura‌ËnÊa

۲٫ GarudÊa PuraËnÊa

۳٫ Padma PuraËnÊa

۴٫ VraËha PuraËnÊa

۵٫ Matsya PuraËnÊa

۶٫ KuËrma PuraËnÊa

۷٫ Lin‌Ùga‌ Pura‌ËnÊa

۸٫ Siva PuraËna

۹٫ Skanda PuraËnÊa

۱۰٫ Agni PuraËnÊa

۱۱٫ BraËhma PuraËnÊa

۱۲٫ BrahmaËnÊdÊa Pura‌ËnÊa

۱۳٫ Brahmavaivarta PuraËnÊa

۱۴٫ MaËrkandeya PuraËnÊa

۱۵٫ BhavisÊya PuraËnÊa

۱۶٫ Va‌Ëmana PuraËnÊa

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۶)


خدای خویش‌ را‌ یک پورانه اصلی و بلکه جزء متون شروتی (وحیانی) و هم‌ردیف وِده‌ها می‌شمارد؛ بنابراین آن را از فهرست پورانه‌های فرعی خارج می‌کند. برای مثال، شاکْته‌ها،(۱) یـعنی پیـروان مذهب شَکتی، بْهاگوَته پورانه را یک‌ پورانه بزرگ (مَهاپورانه) می‌دانند، در حالی‌که دیگران آن را یک پورانه فرعی (اوپه پورانه) می‌شمارند (۱۳: ۲۳).

درباره محتوای پورانه‌ها هرگز نمی‌توان در چنین مجال مختصری ادای مطلب کرد، اما به‌ طـور‌ اجـمال، چنان که خود سنّت هندو توضیح می‌دهد، پورانه‌ها به پنج موضوع (پَنْچَه لَکْشَنَه(۲)) می‌پردازد: ۱ـ خلقت عالم (سَرْگه(۳))، ۲ـ فروپاشی و بازآفرینی عالم (پْرَتی سَرْگه(۴))، ۳ـ تـبارشناسی خـدایان و رْشی‌ها (وامْشَه)(۵) ۴ـ دوران‌های مَنُوها (نـخستین‌ انـسان‌ها‌ و پدران بشریت، مَنْوَنْتَره‌ها)(۶) ۵ـ تاریخ سلسله پادشاهی‌های خورشیدی و قمری (ومْشانوچَریته)(۷) گرچه پنج موضوعِ ذکر شده برای پورانه‌ها در پورانه‌های امروزی یافت می‌شود اما موضوع پورانه‌ها به هـمین پنـج تا محدود‌ نیست‌. گـویا ایـن پنج موضوع در نسخه‌های اولیه پورانه برجسته‌تر بوده است. پورانه‌های کنونی به موضوعات زیادی می‌پرازد: ستاره‌شناسی، جغرافیا، گاه‌شماریِ حوادث، طب و بهداشت، و حتّی اسلحه‌شناسی. بیشتر داده‌ها در شکل‌ گفتگویی‌ ارائه‌ می‌شود که مـعمولاً مـیان فرزانه‌ای‌ الوهی‌ و شاگردش‌ صورت گرفته است. پورانه‌ها در خود مبانی مذاهب هندو را نیز تبیین می‌کنند. برای مثال، مبحث اَوَتارَه‌های ویشنو، لینْگه شیوه، و پرستش‌ خدابانوان‌، که‌ به ترتیب از مهم‌ترین موضوعات و مبانی مـذاهب ویـشنو‌، شیوه‌ و شـکتی است، در پورانه‌ها بسط داده شده است.

از پورانه‌ها ترجمه به فارسی سراغ نداریم. به زبان انگلیسی، چنان‌ که‌ یـاد‌ شد، ترجمه‌ای از مهاپورانه‌ها در دست است که هنوز به‌ اتمام نرسیده امـا هـمین مـقدار تا کنون بالغ بر ۱۱۰ مجلد گشته است.(۲۵)

ج) قانون‌نامه‌ها

سومین دسته از‌ متون‌ سْمْرتی‌ را «قانون نامه‌ها» تشکیل می‌دهد. ایـن ‌ ‌مـتون دو دسته‌اند: یک

______________________________

۱٫ Sa‌Ëktas‌

۲٫Panca LaksÊanÊa

۳٫ Sarga

۴٫ Pratisarga

۵٫ VaËmÙsa

۶٫ Manvantaras

۷٫ VamÙsaËnucarita

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۷)


دسته آنهایی که عنوان سْمْرتی‌ را‌ یدک‌ می‌کشند، و دسته دیگر بدون ایـن عـنوان. بـنابراین، عنوان سْمْرتی در مورد دسته‌ نخست‌ به‌ معنای اخص کلمه به کار می‌رود.(۱) اصطلاح دیگری کـه بی ارتباط با این دسته‌ متون‌ نیست‌ شاسْتْره‌ها(۲) به معنای «دستور» و «قاعده» اسـت. شاسْتره‌ها رساله‌هایی در موضوعات مـختلف از جـمله در‌ آداب‌ و احکام‌اند. یک دسته از شاستره‌ها دهرمه شاستره‌ها(۳) یا «دستورنامه‌های دینی» هستند که شامل‌ برخی‌ از‌ همین قانون‌نامه‌های سْمْرتی نیز می‌شوند. (۸۶۰: ۳) چنان که پیداست، این جا عرصه اطلاق مفاهیم‌ و عناوین‌ مختلف بر مـتونی است که هر یک به ملاحظه‌ای تحت چندین عنوان جای‌ می‌گیرد‌.

باری‌، مهم‌ترین سمرتی‌ها (قانون نامه‌ها) عبارت‌اند از مَنوسْمرتی یا همان قانون مَنو¨، یَجْنَه والْکیَه سْمْرتی(۴) و نارده‌ سْمْرتی‌.(۵) از این میان مَنو¨سْمْرتی شـهرت بـیشتری دارد.

مَنوسْمْرتی: این اثر مهم و مؤثر‌ در‌ سنّت‌ هندویی را به مانْوَه دْهَرْمه شاسْتْره،(۶) یعنی قوانین منو¨ نیز می‌شناسند. منوسمرتی در بردارنده قواعد‌ و احکام‌ عملی‌ سنّتی هندویی است. تاریخ تدوین آن به احتمال به قـرن‌های اول یـا‌ دوم‌ پیش از میلاد می‌رسد. در این کتاب همه دْهَرْمه هندویی را به صورت احکام شایست و ناشایست‌، ثواب‌ و عقاب، اگر چنین کنی فلان خاصیت را دارد و اگر چنان کنی بهمان‌ را‌، و گاه به این صـورت کـه «عالمان گفته‌اند‌» وغیر‌ اینها‌ در خود جمع کرده است. مطالب آن‌ شامل‌ آداب و رسوم، قواعد اجرای مراسم عبادی، اصول اخلاقی می‌شود و همه دوره‌های زندگی هندو‌ آشْرمه‌ها‌،(۷) از دوره طلب علم تا‌ دوره‌ خـانه‌مندی، عـزلت‌ و دورهـ‌ ترک‌ دنیا را شامل می‌شود و بـرای هـر‌ یـک‌ دستور العمل‌ها و قواعد خاص خود را شرح می‌دهد. همه این قواعد در‌ ضمن‌ یک طرح کیهانشناختی ویژه‌ای بیان می‌شود‌. مَنو¨ در این کتاب‌ هـمانا‌ اولیـن انـسان و نیای بشریت است‌ که‌ در چارچوب برنامه برهمن وحـی دریـافت می‌کند. او در عین حال، همان کسی‌ است‌ که سْمْرتی، یعنی «سنّت به‌ یاد‌ آمده‌» را ترویج و ابلاغ‌ می‌کند‌ (۱۱۷ـ۱۱۶: ۱۰) منو¨سْمْرتی‌ به‌ دوازده بـاب تـقسیم مـی‌شود. به جز باب اول که در باره آفرینش جهان

______________________________

۱٫ به‌ این‌ تـرتیب اصطلاح سْمْرتی نیز در سنّت‌ هندو‌ به دو‌ اصطلاح‌ عام‌ و خاص به کار رفته‌ است. به معنای عام برای هـمه مـتون اصـلیِ غیر وِده‌ای (۲۸۲: ۱)، و به اصطلاحِ خاص برای‌ تعدادی‌ از قانون‌نامه‌ها (۱۷۴: ۴).

۲٫ SaÎstras

۳٫ Dharma‌ Sa‌Îstras‌

۴٫ Yajna‌Îlkya‌-SmrÊti

۵٫ Na‌Îrada‌-SmrÊti

۶٫ MaÎnva dharma SaÎstra

۷٫ aÎsramas

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۸)


است، و باب دوازدهـم کـه در موضوع تناسخ و رستگاری‌ اخروی‌ سخن‌ می‌گوید، سایر باب‌ها به قوانین و احکام و آداب‌ می‌پردازد‌، موضوعات‌ آن‌ شـامل‌ مـوارد‌ زیـر است: احکام و آداب مربوط به دوره کسب علم (اولین مرحله از مراحل چهارگانه زندگی هـندو)، غـسل، دوره خـانه‌مندی و کار و ازدواج (دومین دوره) عبادات و آداب یومیه، میهمانی‌، احکام پیش‌کش گزاری، اطعمه و اشربه (خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها)، احکام و آداب مـربوط بـه کـار و کسب، طهارت و نجاسات، آداب دوره زهد، خصال پادشاهی و وظایف او، احکام حقوقی و جزایی، شهادت بیّنه، احکام لقـیطه (مـالِ‌ پیدا‌ شده)، احکام کیل و توزین، احکام دین و رهن، احکام تعهد و کفالت، احکام امـانت، عـهد و نـقض عهد، دعاوی، حدود، احکام اهانت، تحقیر، قتل و جرح، احکام سرقت، احکام زنا و فحشا، وظـایف هـمسری‌، حقوق‌ و وظایف نسبت به فرزندان، ازدواج و طلاق، ارث، احکام نوشیدن مست کننده‌ها، قصاص و رشوه، نـظام اداری، مـنزلت بـرهمنان، وظایف اهل هر طبقه از طبقات‌ چهارگانه‌، احکام مربوط به چند طبقه‌ای‌ (کسانی‌ که از اختلاط و امـتزاج دو طـبقه متولد شده‌اند)، کفاره گناه و علامت گناهکاری.

در منو¨سمرتی چند نکته بسیارمورد اهتمام اسـت؛ یـکی جـایگاه ویژه برهمنان است‌، که‌ گاه رنگ و بویی تند‌ و افراطی‌ می‌گیرد. دیگری اهمیت دادن به نظام طـبقه‌ای و آداب آنـانست. و سـوم استفاده از شیوه‌های تشویق و تخذیر، شبیه به وعد و وعیدهای بسیار بزرگ برای اعـمال بـه ظاهر کوچک، است که در سراسر‌ این‌ کتاب دیده می‌شود. از منو¨سمرتی به فارسی ترجمه‌ای سراغ نداریم. امـا بـه عربی و انگلیسی ترجمه شده است.

۳٫ سو¨تره‌ها(۱)

سومین دسته از متون هندو، پس از شْروتی‌ها و سـْمْرتی‌ها، سـو¨تره‌هایند. گویا آن‌گاه‌ که‌ به خاطرسپاری‌ محتویات مـتون اولیـه هـندویی که مجلدات آن روز به روز افزایش پیدا کرده بـود، دشـوار و بلکه ناممکن‌ گشت، فرهیختگان سنّت هندو دست به تألیف مجموعه‌هایی به نام سـو¨تره‌ زدنـد‌ که‌ در خودْ جوهره هر یـک از نـظام‌ها و مکتب‌ها را بـه نـحوی کـه بتوان به خاطر سپرد، به ‌‌صـورت‌ مـختصر و مفید گردآورده بود. در طی دوره‌ای معین، هر کدام از مواد و موضوعات‌ آموزشی‌ سـنّت‌ هـندو دارای سو¨تره مخصوص خود شد. این مـوارد

______________________________

۱٫ SuÎtras، به معنای «ریسمان»

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۳۹)


عـبارت‌اند از‌: شـْرَوْته سو¨تره‌ها،(۱) شامل خلاصه قواعد مـربوط بـه مراسم قربانی عمومی، گرهیه سو¨تره،(۲) شامل‌ خلاصه‌ای از مراسم و آداب‌ رسوم‌ خانگی، کَلْپه سـو¨تره(۳) شـامل دیگر مراسم و شعایر، دْهَرْمه سـو¨تره(۴) کـتابچه‌های قـانون دینی و غیر دیـنی، شـولْوه سو¨تْره،(۵) در بردارنده مهندسی و قـواعد سـاخت محراب آتش و مانند آن.

۴٫ وِدانْگه‌ها:(۶)

چهارمین دسته از متون هندی‌ وِدانْگه‌ها هستند. فلسفه پیدایی وِدانْگه‌ها نـیز از جـهتی شبیه به سو¨تره‌هاست. وقتی فهم وِدهـ‌ها بـه سبب زبـان بـاستانی کـه به آن نوشته شده بـودند و فاصله زمانی زیاد میان مؤلفان آن و نسل‌های‌ بعدی‌، مشکل شده بود، ودانگه‌ها پدید آمد. این مـتون عـلوم و فنون کمک آموزشی مربوط به مـطالعه و اسـتفاده از وِدهـ‌ها را آمـوزش مـی‌داد. به همین سـبب ودانـگه‌ها شامل موضوعات زیر می‌شود:

فنون‌ آوانویسی‌ (شیکْشا(۷))، فنون وزن و تافیه (چْهَنْدَس(۸))، دستور زبان (ویاکَرَنَه(۹))، ریشه‌شناسی لغات (نـیروکْته(۱۰))، نـجوم (جـیوتیسَه(۱۱))، و مراسم (کلْپه(۱۲))

۵٫ اوپَه وِده‌ها(۱۳)

از آنجا که برهمنان بـرای انـجام وظـایف دیـنیاری‌ خـود‌ عـلاوه بر موضوعات دینی محتاج علوم فرعی دیگری نیر بودند، متونی با عنوان وِده‌های فرعی (اوپه وِده‌ها) شکل گرفت. این علوم به مستقیم به دانش وِده‌ها مربوط نمی‌شود، امـا‌ در‌ کل‌ در خدمت این سنت بود‌. موضوعات‌ سنّتی‌ این متون عبارت است از: طب، موسیقی و رقص، کمانکشی و معماری، که به ترتیب متون زیر را شکل داده است: آیورْ وده‌،(۱۴‌) گَنْدهَرْوه‌ وده،(۱۵) دْهَنور وده،(۱۶) و سْتْهاپَتْیَه وده.(۱۷‌)

______________________________

۱٫ Srauta‌ SuÎtras

۲٫ Grhya SuÎtras

۳٫ Kalpa SuÎtra

۴٫ Dharma SuÎtras

۵٫ Sulva SuÎtras

۶٫ VedaÎnas

۷٫ SiksÊaÎ

۸٫ Chandas

۹٫ Vya‌Îkarana‌

۱۰‌. Nirukta

۱۱٫ Jyotisa

۱۲٫ Klpa

۱۳٫ Upavedas

۱۴٫ AÎyur Veda‌

۱۵٫ Gandharva Veda

۱۶٫ Dhanur Veda

۱۷٫ Sthapatya Veda

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۴۰)


۶٫ متون فـرقه‌ای

عـلاوه بر حجم زیاد متونی که در‌ بالا‌ ذکر‌ شد و تشکیل دهنده میراث همگانی آیین هندو بود، متون فرقه‌ای متعددی‌ نیز‌ وجود دارد که هر یک تبیین کننده دیدگاه‌ها و باورهای مذهبی (سـَمْپَرَ دایـه(۱)) خاصی است. از این‌ رو‌، هر‌ یک از سه مذهب عمده هندویی علاوه بر متون دینی عمومیِ پیش‌ گفته‌، به‌ حجّیت و قداست متون اختصاصی خود نـیز بـاور دارند. مذهب وَیْشْنَوه متن‌هایی بـه نـام سْمهیتاهای‌ ویشنویی‌(۲) را‌ مقدس می‌شمارند. علاوه بر این بخش‌هایی از پورانه‌ها، یعنی ویشنوپورانه‌ها و بهاگوته پورانه‌ها مورد اهتمام‌ ویژه‌ ویشنویی‌هاست. شَیْویت‌ها، یا پیروان مذهب شیوه، آگمه‌های شـیوه‌ای (شـیوآگمه‌ها(۳)) را حرمتی برابر وِده‌ها‌ مـی‌نهند‌ و شـاکْته‌ها‌، یعنی پیر وان مذهب شکْتی و پرستندگان او، شاکْته تَنْتْره‌ها را مقدس می‌دانند. این متون‌ که‌ نزد پیروان مذاهب هندویی شْروتی یعنی وحیانی تلقی می‌شود دربردارنده دیدگاه‌های فلسفی و الاهیاتی‌ خاص‌ هر‌ یک از فرقه‌ها در مـوضوع هـویت و ماهیت خدا، جهان، موجودات زنده، و نیز در بیشتر موارد‌ شامل‌ مطالبی درباره آداب و رسوم و قواعد زندگی پیروان هر مذهب است. برخی نیز‌ کتابچه‌هایی‌ است‌ که به منظور توضیح آداب پرستش در معبدهای بزرگ نـوشته‌اند. بـرای مثال پْرَمـِشْوَره سَمْهیتا(۴) به‌ آداب‌ پرستش‌ در معبد ویشنو در شْری رَنْگم(۵) اختصاص دارد، و سُمَشم بْهو پَدْهَتی(۶) جزئیات‌ مراسم‌ روزانه در معبد شـیوه در جنوب هند را تبیین می‌کند (۱۴: ۲۳،(۷))

۷٫ متون دینیِ غیر سنسکریت‌

در‌ جنوب هند، بـرخلاف شـمال کـه سنسکریت را تنها زبان دینی واجد قداست‌ می‌داشتند‌، زبان تأمیل را قدیمی‌تر از سنسکریت می‌شمردند‌. حتّی‌ برخی‌ نوشته‌های تأمیلی را هـمپایه ‌ ‌مـتون سنسکریت شروتی‌ معرفی‌ می‌کردند (همان). در قرون میانه در تأمیل نادو، آچاریه‌ها یا رهبران دیـنیِ شـری‌ رنـْگم‌، سروده‌های آلوارهای ویشنویی را در‌ کنار‌

______________________________

۱٫ SamparadaÎya‌

۲٫ Visnu‌ Samhita‌Îs لازم به ذکر نیست که اینها‌ غیر‌ از سمهیتاهای وِده‌ای‌اند.

۳٫ SivaÎ gamas

۴٫ Pramesvara SamhitaÎ

۵٫ SriÎrangam

۶٫ SamasmthupaddhatiÎ

۷٫ در مطالب‌ این‌ بـخش بیشتر به این منبع، که‌ دربردارنده تحقیقات کلاوستر مایر‌ است‌، اتکا کرده‌ایم. امـا به نظر‌ می‌رسد‌ جـای مـطالب و اطلاعات بیشتری درباره سمهیتاها، آگمه‌ها و تنتره‌ها خالی است.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۴۱)


سروده‌های سنسکریت تلاوت‌ می‌کردند‌، اینها سروده‌های دوازده زاهدر شاعری‌ بود‌ که‌ در قرن‌های ششم‌ تا‌ نهم میلادی در جنوب‌ هند‌ می‌زیستند(۱) این سروده‌ها در مجموعه‌ای به نـام نَلَییره دیوْیوه پْرَبَنْدهم(۲) یعنی کتاب چهارهزار بیتی‌، جمع‌ آوری شده است. این مجموعه ۲۳‌ اثر‌ جداگانه است‌ که‌ در‌ چهار بخش مرتب کرده‌اند‌. از میان آنها تیرووَیْمُلی(۳) از نامّالوار(۴) مفصل‌ترین است. پْرَبَنْدهم را هنوز در جنوب هند در‌ عـبادت‌ مـعبدی به کار می‌برند. اندیشه‌های آلوارها‌ در‌ این‌ اثر‌ پایه‌ و اساس تحولات مذهب‌ ویشنویی‌ شد. اثار تامیلی نزدیکی از شاخه‌های مذهب ویشنو، وَدَه گلُیْس،(۵) به پایه‌ای اهمیت یافته است که‌ حتی‌ آنها‌ را برتر از آثـار سـنسکریت جای داده‌اند‌.

رشد‌ نهضت‌ بهکتی‌، که‌ نوعی‌ دیانت مردمی و مبتنی بر دلدادگی و شور مذهبی بود، رسوم و سنّت‌های برهمنی را به حاشیه راند، و از این رهگذر برخی نوشته‌های بومی ـ زبان به عـرصه مـراسم عبادی راه‌ یافت. از جمله، نمونه بازآفرینی شده‌ای از حماسه رامایانه بود به نام رام چریت مَنَسه(۶) اثر تولْسی داسْ (۱۶۳۷ـ۱۵۱۱ م) که به زبان هندی نوشته است. این اثر تا حدودی‌ توانسته‌ اسـت حـماسه رامـایانه والمیکی را تحت الشعاع قرار دهـد. و نـیز اشـعار خوانندگان زاهد پیشه ادبیات ویژه و تازه‌ای زا آفرید که در بْهَجَنه‌ها (مراسم عبادی که با آواز و موسیقی انجام‌ می‌شود‌) بیشتر از دیگر اثار مورد تـوجه قـرار مـی‌گرفت (۱۵: ۸۰). از این دست، کتاب کبیر(۷) شاعر و عارف مشهور هـندی (در گـذشته در ۱۵۱۸‌) شایان‌ ذکر است. بی‌جَک(۸) نام اثری‌ از‌ اوست که بخشی از ا شعار وی را در خود دارد. این اشعار حتّی نزد سیک‌ها و مسلمانان همچون وسـیله‌ای بـرای ابـراز عواطف مذهبی و نگرش‌های معنوی‌ مورد‌ توجه قرار گرفته است‌. (۵۲۰‌: ۳)

______________________________

۱٫ آلوار یـعنی کسی که به درون خدا جسته ا ست. آلوارها خود را پرستندگان مال (MaÎl) می‌دانستند که همان صورت تأمیلیِ کرْشْنه و ویشنو نـاراینه (VisÊnuÎ NaÎraÎyana) اسـت.

۲٫ Nalayira‌ Divya‌ Prabandham

۳٫ Tiruvaymoli

۴٫ NaÎmmaÎlvaÎr، احـتمالاً قرن نهم میلادی، مهم‌ترین شخص از آلوارها و صاحب چند اثر مهم اسـت. او را بـه نام شْتْهَکُیَه (S¨athakopa) نیز می‌شناسند. تندیس او را در‌ معابد‌ زیادی نصب‌ کرده‌اند و اشعار وی را در معبدهای ویشنویی برای مراسم عبادی بـه کـار مـی‌برند. به جز کتاب تیرووَیْمُلی‌، سه اثر دیگر نامّالوار عبارت‌اند از: تیروویروتّم (Tiruviruttam)، تیرووَسَریَم (Tiruvasariyam) و پِریـَه‌ تـیرووَنْدَدی‌ (Periya‌ tirurandadi)، تـیرووَسَریَم (Tiruvasariyam) و پِریَه تیرووَنْدَدی (Periya Tiruvandadi) (125،۱۲۴:۴)

۵٫ Vadagalais

۶٫ RaÎmcaritmanasa، یا رامَه چَریَته مَنَسَه.

۷٫ Kabir‌

۸٫ ‌‌Bi‌Îjak

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۴۲)


علاوه بر اینها، آثاری از رهبران معنوی و شاعران مـعاصر نـیز بـه حلقه‌متون‌ دینی‌ هندو‌ راه یافت. پیروان برخی گوروها کلمات ایشان را چنان ارزشمند می‌یافتند که آنـها را بـا‌ امانت حفظ می‌کردند و ورد زبان قرار می‌دادند. گفته‌های ثبت شده از رامه کْرْشْنه‌ پْرَمَهَمْسَه،(۱) عـارف نـامی و پر‌ شـور‌ بنگالی قرن نوزدهم (۸۶ـ۱۸۳۴م)، رَمَنَه مَهارْشی(۲) عارف مشهور (۱۹۵۰ـ۱۸۷۹) و خانم آنَنْدَمَیی ما،(۳) گورو و زاهده نام آور بـنگالی (۱۹۸۳ـ۱۸۹۶ م) هـمگی مانند متن مقدسی به وسیله هوادارانشان در همایش‌های دینی‌ تلاوت می‌شود. (۱۶ و ۱۵: ۲۳) آنچه ذکر شـد تـمام آثـار دینی هندویی نبود و چنان که‌یداست رویه آفرینش و افزونی متون دینی در آیین هندو نیز به ایـن جـا پایان نمی‌گیرد.

______________________________

۱٫ RaÎmakr‌ÊsÊna‌ Pramahamsa

۲٫ Ramana MaharÊsÊi

۳٫ AÎnandamayiÎ MaÎ

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۴۳)


کتاب‌نامه

۱٫ البیرونی، محمد بن احمد ابوریحان، تحقیق ماللهند من مـقوله مـقبوله فـی العقل او مرذوله، انتشارات بیدار، قم، ۱۴۱۸/۱۳۷۶ ه . ش.

۲٫ جلالی نایینی، سید محمدرضا، مهابهارات‌، کتابخانه‌ طهوری، تهران، ۱۳۵۸٫

۳٫ شایگان، داریـوش، ادیـان و مـکتب‌های فلسفی هند (۲ جلد)، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۲٫

۴٫ وال میکی، تلسی داس، رامایانا، ترجمه اِمـرِسنکهه، امـر پرکاش، انتشارات الست فردا، تهران، ۱۳۷۹‌.

۵٫ A Board‌ of Scholars, Ancient Indian Tradition & Mythology Ed, Dr. G.P. Bhatt, Delhi, Motilal Banarsidass.

۶٫ Agarwal, Satya P., Selections From the MahaÎbhaÎrata, Urmila Agarwal, New Delhi, 2002.

۷٫ Arga, Dr Ravi‌ Prakash‌, Yajurveda‌ SamÙhitaÎ, Parimal Publications, Delhi‌, ۱۹۹۹‌.

۸٫ Bowker‌ John, The Oxford Dictionary of World Religions, Oxford University Press, 1997.

۹٫ Buitenen, A.B Van, The MahaÎbhaÎrata, The University of Chicago‌ Press‌, ۱۹۸۰‌.

۱۰٫ Chand, Devi, The Atharvaveda, Munshiram Manoharlal P., Delhi‌, ۱۹۹۰‌.

۱۱٫ Criffith Ralph T.H. , Hymns of the Rgveda 2. V., Munshiram Manoharlal P. , Delhi, 1999.

۱۲٫ Eliade Mircea, The Encyclopedia of Religion, Macmilan‌ P.C. , New‌ York‌, ۱۹۸۷٫

۱۳٫ Fischer Ingrid & … the Encycloped a of Estern Philosophy‌ and Religion, Shambhala, Boston, 1994.

۱۴٫ Flood, Gavin, An Introduction to Hinduism, Cambridge U. P., 1996.

۱۵٫ Hastings, James: Encyclopedia‌ of‌ Religion‌ and Ethics, Charles Scribner””s Sons, New York.

۱۶٫ Joshi, K. L., Rg‌-Veda‌ SamÙhitaÎ, Rarimal Publications, Delhi, 1997.

۱۷٫ Klostermaier Klaus K., A Concise Encyclopedia of Hinduism, Oneworld, Oxford, 1995‌.

۱۸‌. Klostermaier‌, Klaus K, A Survey of Hinduism, 2th E, State University of New York Press, 1994‌.

هفت آسمان » بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵ (صفحه ۱۴۴)


۱۹‌. Klostermaier‌, Klausk., Hinduism: A Short History, Oneworld Oxford, 2000.

۲۰٫ Olivelle, Patrick, The Early UpanisÊads‌, Oxfor‌ U. P., U.S., 1998‌.

۲۱٫ Renou, Louis, Hinduism, George Braziller, New York, 1962.

۲۲٫ Shastri, Priof. J.I, Ancient Indian‌ Tradition‌ ۸ Mytholog Motilal Banarsidass Publishers, Delhi, 1998.

۲۳٫ Stutley Margaret and James, A Dictionary of‌ Hinduism‌ Routledge‌ & kegan Paul, London, 1985.

۲۴٫ Van Voorst, Robert E., Anthology of Asian Scriptures, Wadsworth‌, ۲۰۰۱‌.

۲۵٫ Winternitz, Maurice, A History of Indian Litrature, Motilal Banarsidass Publishers, Delhi 1996.

شبکه بین المللی مطالعات ادیان

اینفورس (شبکه بین المللی مطالعات ادیان)،‌ بخشی از یک مجموعه فعالیت های فرهنگی است که توسط یک گروه جهادی مجازی انجام می شود. این گروه  بدون مرز، متشکل از اساتید، طلاب، دانشجویان و کلیه داوطلبان باایمان و دغدغه مندی است که علاقمند به فعالیت علمی جهادی در عرصه جنگ نرم هستند. شما هم می توانید یکی از اعضای این گروه باشید(اینجا کلیک کنید). فعالیت های سایت زیر نظر سید محمد رضا طباطبایی، مدرس ادیان و کارشناس صدا و سیماست. موضوعات سایت نیز در زمینه سیر مطالعاتی با رویکرد تقویت بنیه های اعتقادی و پاسخ به شبهات است.

0 0 رای ها
شما هم امتیاز بدهید..
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x